بریدههایی از کتاب حماسه حسینی (جلد اول)
۴٫۵
(۲۴۸)
یک جنبه نهضت حسینی جنبه تبلیغی آن است، تبلیغ به همان معنی واقعی نه به معنای مصطلح امروز، یعنی رساندن پیام خودش که همان پیام اسلام است به مردم، ندای اسلام را به مردم رساندن.
k.t
بسیارند افرادی که نهی از منکر میکنند ولی نه تنها نتیجهای نمیگیرند، بلکه با نهی از منکرشان آن کسی را که نهی از منکر میکنند بکلی از دین بری میکنند.
میـمْ.سَتّـ'ارے
خیال میکنیم حسین بن علی در آن دنیا منتظر است که مردم برایش دلسوزی کنند یا ـ العیاذ باللّه ـ حضرت زهرا علیهاالسلام بعد از هزار و سیصد سال، آنهم در جوار رحمت الهی منتظر است که چهار تا آدم فکسنی برای او گریه کنند تا تسلّیخاطر پیدا کند!
LiLy !
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
LiLy !
قرآن در میان خیرها، حسن تفاهم و وحدت و اتفاق میان مسلمین را خیری که مادر و مبدأ همه خیرهاست میداند و در میان منکرات و زشتیها و پلیدیها، آنکه را از همه پلیدتر و زشتتر و بدتر میداند اختلاف و تفرق است به هر نام و عنوانی.
آیه دیگر میفرماید: «کنْتُمْ خَیرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَتْ لِلنّاسِ» مسلمانان! شما بهترین امتی هستید که به نفع بشریت ظهور کردهاید، یعنی ملتی بهتر از شما به نفع بشریت ظهور نکرده است، چرا؟ به موجب چه خاصیتی؟ «تَأْمُرونَ بِالْمَعْروفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِالْمُنْکرِ» به دلیل آنکه شما آمر به معروف و ناهی از منکر هستید. از همینجا به قول منطقیین به عکس نقیض باید بفهمیم: پس ما، امت اسلام و بهترین امتها برای بشر نیستیم چون ما آمر به معروف و ناهی از منکر نیستیم. درنتیجه نمیتوانیم ادعای شرف و بزرگی کنیم، نمیتوانیم افتخاری داشته باشیم، اسلام ما اسلام واقعی نیست.
S
اینها جنبه اثباتی ندارند که مردم را دعوت به یهودیگری کنند، ولی جنبه تخریبیشان زیاد است، یعنی تخریب مکتبهای دیگران. شما میبینید یک نفر یهودی یک عمر در یک رشته از رشتههای اسلامی درس میخواند برای اینکه یک کرسی اسلامی را در یک دانشگاه اشغال کند و در آن کرسی کار خود را انجام بدهد، یا یک کتاب بنویسد و در آن کتاب فکر خودش را پخش کند. هیچ میدانید که (این را من از اهل اطلاع، مکرر شنیدهام) بیش از ۹۰ درصد کرسیهای اسلامشناسی جهان در اشغال یهودیهاست؟ اسلامشناسهای جهان یهودیها هستند! شما ببینید اینها چقدر قدرت ضربهزدن دارند!
دلتنگِ ماه
اگر جامعهای درست به نظام فاسد حاکم بر خود فکر کند، محال است آن نظام بماند.
k.t
چون حسین مال خود نبود، خودش را فدای انسان کرد، فدای اجتماع انسانی کرد، فدای مقدسات بشر کرد، فدای توحید کرد، فدای عدالت کرد، فدای انسانیت کرد.
Zeinab
اگر حسین بن علی بود میگفت: اگر میخواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد.
ح. دوست حافظ
دست میبَرد زیر آب، مقداری آب با دو مشت خودش تا نزدیک لبهای مقدس میآورد. آنهایی که از دور ناظر بودهاند گفتهاند اندکی تأمل کرد، بعد دیدیم آب نخورده بیرون آمد. آبها را روی آب ریخت.
LiLy !
اصلاً من و شما میفهمیم که امر به معروف و نهی از منکر چیست و چگونه باید انجام شود؟ تا حالا که امر به معروف و نهی از منکرهای ما در اطراف دگمه لباس و بند کفش مردم بوده است، در حول و حوش موی سر و دوخت لباس مردم بوده است! ما اصلاً معروف چه میشناسیم که چیست؟ منکر چه میشناسیم که چیست؟ ما گاهی معروفها را به جای منکر میگیریم و منکرها را به جای معروف. بهتر اینکه ما جاهلها امر به معروف و نهی از منکر نکنیم. چه منکرها که به نام امر به معروف و نهی از منکر به وجود نیامد!
میـمْ.سَتّـ'ارے
میگوید وقتی که روح بزرگ شد جسم و تن چارهای ندارد جز آنکه به دنبال روح بیاید، به زحمت بیفتد و ناراحت شود. اما روح کوچک به دنبال خواهشهای تن میرود، هرچه را که تن فرمان بدهد اطاعت میکند. روح کوچک به دنبال لقمه برای بدن میرود اگرچه از راه دریوزگی و تملّق و چاپلوسی باشد. روح کوچک دنبال پست و مقام میرود ولو با گرو گذاشتن ناموس باشد. روح کوچک تن به هر ذلت و بدبختی میدهد برای اینکه میخواهد در خانهاش فرش یا مبل داشته باشد، آسایش داشته باشد، خواب راحت داشته باشد.
اما روح بزرگ به تن نان جو میخوراند، بعد هم بلندش میکند و میگوید شبزندهداری کن. روح بزرگ وقتی که کوچکترین کوتاهی در وظیفه خودش میبیند، به تن میگوید این سر
محمد میرحسینی
حسین یک شخصیت حماسی است اما حماسه انسانیت، حماسه بشریت، نه حماسه قومیت. سخن حسین، عمل حسین، حادثه حسین، روح حسین، همهچیز حسین هیجان است، تحریک است، درس است، القاء نیروست، اما چهجور القاء نیرویی؟ چهجور درسی؟ آیا از آن جهت که مثلاً به یک قوم بخصوصی منتسب است؟ یا از آن جهت که شرقی است؟ یا از آن جهت که مثلاً عرب است و غیرعرب نیست؟ یا به قول بعضی از ایرانیها از آن جهت که زنش ایرانی است؟!
اساسا در وجود حسین علیهالسلام یک چنین
Hemmat
اَمیری حُسَینٌ وَ نِعْمَ الاَْمیرُ
آفتاب
به من میگویید نرو، ولی خواهم رفت. میگویید کشته میشوم؛ مگر مردن برای یک جوانمرد ننگ است؟ مردن آنوقت ننگ است که هدف انسان پست باشد و بخواهد برای آقایی و ریاست کشته بشود که میگویند به هدفش نرسید، اما برای آن کسی که برای اعلای کلمه حق و در راه حق کشته میشود که ننگ نیست چرا که در راهی قدم برمیدارد که صالحین و شایستگان بندگان خدا قدم برداشتهاند. پس چون در راهی قدم برمیدارد که با یک آدم هلاکشده بدبخت و گناهکار مثل یزید مخالفت میکند، بگذار کشته بشود. شما میگویید کشته میشوم؛ یکی از ایندو بیشتر نیست: یا زنده میمانم یا کشته میشوم. «فَاِنْ عِشْتُ لَمْ اَنْدَمْ» اگر زنده ماندم کسی نمیگوید تو چرا زنده ماندی «وَ اِنْ مِتُّ لَمْ اُلَمْ» و اگر در این راه کشته بشوم احدی در دنیا مرا ملامت نخواهد کرد اگر بداند که من در چه راهی رفتم. «کفی بِک ذُلاًّ اَنْ تَعیشَ وَ تُرْغَما» برای بدبختی و ذلت تو کافی است که زندگی بکنی اما دماغت را به خاک بمالند
Amirhossein jabbari
«اَیهَا النّاسُ! مَنْ عَلِمَ شَیئا فَلْیقُلْ» ای مردم، کسی که چیزی را میداند پس بگوید. «وَ مَنْ لَمْ یعْلَمْ فَلْیقُلْ اَللّهُ اَعْلَمُ» و کسی که چیزی را نمیداند بگوید خدا داناتر است. «فَاِنَّ مِنَ الْعِلْمِ اَنْ یقولَ لِما لا یعْلَمُ اَللّهُ اَعَلَمُ» یکی از علمها همین است که انسان علم به عدم علم خودش داشته باشد، جاهل بسیط باشد، لااقل بداند که نمیداند (خود بداند که نداند). اعتراف کردن به این مطلب، خودش یک درجه از علم است
دلتنگِ ماه
حافظ میگوید:
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف استبا دوستان مروّت، با دشمنان مدارا
ولی فرمان اسلام از این بالاتر است؛ اگر به اسلام نزدیکتر میشد چنین میگفت: با دوستان مروّت، با دشمنان هم مروّت و مردانگی.
乙_みG
: «اَلنّاسُ عَبیدُ الدُّنْیا».
heaven
حسین یک شخصیت حماسی است اما نه آنطور که جلالالدین خوارزمشاه یک شخصیت حماسی است و نه آنطور که رستم افسانهای یک شخصیت حماسی است. حسین یک شخصیت حماسی است اما حماسه انسانیت، حماسه بشریت، نه حماسه قومیت.
乙_みG
برای بار دوم با اهل بیتش وداع کرد (ثُمَّ وَدَّعَ اَهْلَ بَیتِهِ ثانِیا). چه جملههای نورانیای دارد! رو میکند به آنها که: اهلبیت من! مطمئن باشید که بعد از من شما اسیر میشوید، ولی کوشش کنید که در مدت اسارتتان یک وقت کوچکترین تخلّفی از وظیفه شرعیتان نکنید. مبادا کلمهای به زبان بیاورید که از اجر شما بکاهد. ولی مطمئن باشید که این، پایان کار دشمن است؛ این کار، دشمن را از پا درآورد «وَاعْلَموا اَنَّ اللّهَ مُنْجیکمْ» بدانید که خدا شما را نجات میدهد و از ذلت حفظ میکند. این خیلی حرف است: اهلبیت من! شما اسیر خواهید شد ولی حقیر و ذلیل نخواهید شد؛
دلتنگِ ماه
حجم
۴۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
حجم
۴۵۲٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۳۹۹ صفحه
قیمت:
۴۹,۰۰۰
۱۹,۶۰۰۶۰%
تومان