بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عاشقانه‌ی مرگ | صفحه ۶ | طاقچه
تصویر جلد کتاب عاشقانه‌ی مرگ

بریده‌هایی از کتاب عاشقانه‌ی مرگ

انتشارات:انتشارات آرنا
امتیاز:
۴.۱از ۲۶۷ رأی
۴٫۱
(۲۶۷)
آدما یه وقتایی یه حقایقی رو می‌دونن اما می‌خوان خودشونو بزنن به یه راه دیگه که اون حقیقت اذیتشون نکنه. همیشه خودمو زدم به کوچه علی چپ
Mahi
آدما همیشه به خاطر تعصب بیش از حدشون با این حرفا اعتقاداتشونو توجیه می‌کنن. ولی هیچ‌وقت ته دلشون با این توجیه‌ها صاف نیست.»
Mahi
آدما یه وقتایی یه حقایقی رو می‌دونن اما می‌خوان خودشونو بزنن به یه راه دیگه که اون حقیقت اذیتشون نکنه.
Sadaf
چند انسان در دنیا مانند او گورشان از ازدحام حسرت ندیده‌ها و نشنیده‌ها و نگفته‌ها و نکرده‌ها تنگ است.
Sadaf
مهربونی و گذشت یه چیزه و حماقت یه چیزه دیگه
Sadaf
سیگار طبق معمول محکوم به سوختن بود و ته سیگار موظف به تلنبار شدن در زیر سیگاری و تحمل بی‌تفاوتی او... برای آشفتگی هایش، توتون بیش از اندازه صبور بود
Ha Mim
-=«من تا ابد عاشقت می‌مونم.»...
هیوا
-=«می‌خوام آرزوت رو برآورده کنم... می‌خوام بزرگ شم و آرزوهای بزرگ کنم.»
هیوا
-=«تو از تاریکی می‌ترسی.» درد فلجش کرده بود، به زور لبخند زد. -=«نه وقتی با توام.» -=«می‌خوام همه جا روشن باشه... منم از تاریکی می‌ترسم.»
هیوا
«یه وقتایی دوست داشتن اینه که عاشق نبودن عزیزت هم باشی. می‌خوام این‌قدر عاشق باشی که منو عشقمو خاطراتمو فراموش کنی... می‌شه؟»
کاربر ۱۹۲۹۲۶۵

حجم

۲۴۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۹۵ صفحه

حجم

۲۴۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۹۵ صفحه

قیمت:
رایگان
صفحه قبل۱
...
۵
۶
صفحه بعد