بریدههایی از کتاب عاشقانهی مرگ
۴٫۱
(۲۶۷)
-=«داری جوش چی رو میزنی؟ چقدر زندگی من واست مهمه؟»
-=«بچه نشو. زنمی هنوز.»
-=«فقط تو شناسنامه. هیچوقت زنت نبودم.»
-=«الان من و کارای من مهم نیستن... تویی که مهمی.»
-=«چقدر مهم؟ اینقدر مهم که واسه چند ساعت اون دختره رویا رو ول کردی و اومدی بالا سرم که خبر مرگمو بدی؟
saeid_vtpr
خدا دعای عاشقارو زودتر اجابت میکنه
Ha Mim
عاشقا که «باید» تعیین نمیکنن
Ha Mim
بعضی وقتها واسه جبران کردن خیلی دیر میشه. بعضی اشتباهها هم هیچوقت قابل جبران نیستند
Ha Mim
-=«دنیای غریبیه. یه وقتی فکر میکردیم میشناسیمش
Ha Mim
عشق واسه آدم لات مثل لات بازیه
Ha Mim
-=«این دوست داشتن چقدر چیز کریهیه... حسی که باعث شد یه تیکه آشغال عین منرو بخوای.» راحیل خندید.
-=«شاید یه روزی عشق رو تجربه کردی. اون وقت دیگه چنین چیزیرو نمیگی.»
Ha Mim
میگفت هروقت عاشق شدی پای عشقت بمون حتی اگه پست زد. حتی اگه آزارت داد... حتی اگه نخواستت. میگفت اگه خواست بره پی دلش بذار بره. جلوشرو نگیر که پژمرده شه. اما وقتی رفت دوست داشتنشرو تو سینهات چال نکن. دوست داشتن قداست داره. حرمت داره. نباید به نفرت و کینه تبدیل شه. میگفتم اگه بذاره بره من چی میشم؟ دلم چی میشه؟ میخندید و میگفت یه عاشق هیچ وقت همچین سوالهایی نمیپرسه.
Ha Mim
میگفت هروقت عاشق شدی پای عشقت بمون حتی اگه پست زد. حتی اگه آزارت داد... حتی اگه نخواستت. میگفت اگه خواست بره پی دلش بذار بره. جلوشرو نگیر که پژمرده شه. اما وقتی رفت دوست داشتنشرو تو سینهات چال نکن. دوست داشتن قداست داره. حرمت داره. نباید به نفرت و کینه تبدیل شه. میگفتم اگه بذاره بره من چی میشم؟ دلم چی میشه؟ میخندید و میگفت یه عاشق هیچ وقت همچین سوالهایی نمیپرسه.
Ha Mim
چیزی غیر از دوستداشتن محض نمیتونه سر منطق آدم کلاه بذاره
Ha Mim
آخه من بیهمه چیز که حسابی به زندگیم گند زدم با چه رویی آرزو کنم؟ بهم خندید: اگه عاشق بشی خدا میگذره... آره... بهم گفت اگه عاشق بشم خدا از همهٔ گناهام میگذره... بازم هم سرم رو به بالا شد، گفتم عاشقی میکنم، از خودم و از دلم میگذرم...
کاربر ۱۹۲۹۲۶۵
دنیا واسهم کوچیک بود و خدا بزرگ...
کاربر ۱۹۲۹۲۶۵
=«هرآنکه خاطر مجموع و یار نازنین دارد، سعادت همدم او گشته و دولت همنشین دارد/ حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است، کسی آستان بوسد که جان در آستین دارد/ دهان تنگ شیرینش مگر ملک سلیمان است، که نقش خاتم لعلش جهان زیر نگین دارد/ لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست، بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد/ به خواری منگر ای منعم ضعیفان و نحیفان را، که صدر مجلس عشرت گدای ره نشین دارد..
کاربر ۱۹۲۹۲۶۵
او پیدا کرد. به کوروش نگریست.
-=«تو به من کمک میکنی پیداش کنم؟؟» از دیدن حال و روز کیارش دلش ریش شد.
-=«آره... داداشم، پیداش میکنیم.»
-=«نکنه هنوز واسه اون سالهایی که اذیتش میکردم ازم دلگیره؟... نکنه منو بذاره و بره؟؟» خواست بلند شود که کوروش مانعش شد. شانهاش را مالید و او را ثابت نگه داشت.
-=«دوستت داره... ولت نمیکنه.» نمیفهمید چرا چشمهایش سنگین میشدند. چقدر احساس ضعف میکرد.
-=«...دیگه خیلی دیر شده، خیلی...» دیگر هیچ چیز نمیفهمید.
♡☆♡𝐏𝐀𝐑𝐈𝐒𝐀𝐍♡☆♡
-=«میذارم هر غلطی که میخوای با زندگت بکنی. میذارم تا خرخره تو لجن فرو بری و خفه شی. دیگه نمیخوام دستاتو بگیرم که نجاتت بدم. میذارم تو و اون خاطرات کثافتت با هم تو دنیای کریهت گم و گور شین. نمیخوام کنارت باشم دیگه... باید جدا شیم.»
hadiseh_nayeri86
-=«حلقهاتُ رو نمیدم به اون.»
-=«میدی چون... من میخوام.»
-=«چون بیرحمی.» زن درحالی که باز هم چشمانش رو به بستن میرفت با لبخند گفت: «نه... چون دوستت دارم.»
hadiseh_nayeri86
جسمی روی دستان مرد رها شد. لبخند زد و تا ده شمرد. چقدر بزرگوارانه او را به بهشت فرستاد! جسم بیجان زن را محکم به خود فشرد
میم
"عشق به شکل پرواز پرندهست //عشق خواب یه آهوی رمندهست //عشق زائری تشنه زیر باران. //عشق چشمه آبی اما کشندهست..."
Shahab r24
-=«به حرفام توجه نکن. باید تو عملم ببینی. خودت باید حس کنی و متوجه تغییراتم بشی... اوایل که اومدم اینجا هرکاری میکردم پشتش نقشهٔ جلب نظر تو خوابیده بود. همش میخواستم کاراییرو بکنم که تو دوست داری تا خوشت بیاد. که دلتو به دست بیارم. اون موقع فکر میکردم که حالا دیگه شناختمت. دیگه عوض شدم. ولی الان که خوب فکر میکنم تازه میفهمم که تو کی هستی. واقعیت اینه که شناختنت به اون آسونیها نبود. اون راهی که میرفتم راهش نبود. تو یه بازیگر تو نقش یه شوهر خوب و ایدهآل نمیخواستی. تو یه"آدم" میخواستی که کنارت باشه. همراهت باشه. که بتونی بهش تکیه کنی. که واسه آدم بودنت باهات باشه. خودش بخواد که خیلی از کارای خوبرو انجام بده. انسان بودنو بفهمه و آدمیت کنه. نه به خاطر دل تو. فکرش، عقیدهاش این باشه. من الان اینارو میفهمم. از اون روزای خودم بدم میاد.»
کاربر ۵۷۷۰۸۶۶
وقتایی دوست داشتن اینه که عاشق نبودن عزیزت هم باشی. میخوام اینقدر عاشق باشی که منو عشقمو خاطراتمو فراموش کنی... میشه؟»
mah
حجم
۲۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۹۵ صفحه
حجم
۲۴۴٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۳۹۵ صفحه
قیمت:
رایگان