بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عاشقانه‌ی مرگ | صفحه ۴ | طاقچه
تصویر جلد کتاب عاشقانه‌ی مرگ

بریده‌هایی از کتاب عاشقانه‌ی مرگ

انتشارات:انتشارات آرنا
امتیاز:
۴.۱از ۲۶۷ رأی
۴٫۱
(۲۶۷)
یه وقتایی معجزه اتفاق می‌افته، بهش اعتقاد داشته باش.
nu_amin_mi
تو این دنیا حتی کثافت شدنم ساده نیست. درد داره.
nu_amin_mi
نه... این شکستن‌ها گویی تمامی نداشت...
nu_amin_mi
دلش می‌خواست نباشد. اصلاً در هیچ کجای جهان نباشد. دلش می‌خواست کنده شود از همهٔ دنیا
nu_amin_mi
بی کسی برایش به اندازهٔ مرگ تلخ بود.
nu_amin_mi
باز هم مرور ذهنیات مسموم و دغدغه‌هایی که او را تا مرز بی‌خودی و خودباختگی می‌کشاند.
nu_amin_mi
آن روز از عصر، آسمان مانند دل عاشقی که بغض و اشک را در خودش متراکم کرده باشد ابری و گرفته بود. گویا او نیز در دلش غم هجران عمیقی را به مدت طولانی فشرده بود که یکباره در آن لحظات بغضش ترکید و بالاخره باران شدیدی باریدن گرفت.
1729
-=«ارزش دوست داشتن به ابرازکردنش و شیپورکردنش نیست. دوست داشتنی که آدمت کنه و تورو بالا بکشونه با ارزشه. باس رو تخم چشات نگهش داری.»
1729
بهم گفت عشق واسه آدم لات مثل لات بازیه. زندگیشم چاله میدونه، یکیش دوتا شه کاسه کوزه می‌شکنه. عاشق عاقل کارش درست‌تره و همه چیو با هم داره. از همون موقع دیگه کشیدم کنار. عشقمو از لات بازیام سوا کردم. دیگه یه چیزایی‌رو می‌دیدم که قبل از اون اصلًا به چشمم نمی‌اومدن. تازه فهمیدم زندگی یعنی چی. مردن یعنی چی. آرامش چطوریه. خیلی چیزارو فهمیدم که همشو مدیون همین عشقم. تازه بعد از اون روز فهمیدم عاشق نبودم. یه دیوونهٔ کله خراب بودم که فقط می‌خواستم نذارم بقیه‌رو نشون کردهٔ خودم نشونه‌گیری کنن. حالیم نبود چه غلطی می‌کنم. ولی وقتی اون روز اون حرف‌هارو بهم زد دیگه پامو گذاشتم تو راه عقل. اون منو بالا کشید و یه جورایی آدمم کرد.» دستش را روی پای او گذاشت و ادامه داد: -=«آره داداشم. ارزش عشق ما بیشتر از ایناست.»
1729
-=«حداقل می‌تونی سعی تو بکنی.» -=«هرکسی بیشتر از همه خیر و صلاح خودشو می‌خواد و تشخیص می‌ده. اونم می‌دونه داره چیکار می‌کنه.» -=«نمی‌دونه.
کاربر ۵۷۹۳۹۹۴
هرچه می‌جست اثری از تصویر غم‌هایش نبود.
ɴᴇɢᴀʀ
دلش می‌خواست نباشد. اصلاً در هیچ کجای جهان نباشد. دلش می‌خواست کنده شود از همهٔ دنیا، اما تنها بود و هم گریزی جز تنهایی نداشت.
ɴᴇɢᴀʀ
-=«صدا کن مرا! صدای تو خوب است... صدای تو سبزینهٔ آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید... در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنها ترم... بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است... و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش‌بینی نمی‌کرد... و خاصیت عشق این است...!!!»
gandom
بطری خائن را به سمتی پرت کرد، و خیانتش را با درازکشیدن روی کاناپه و دود کردن سیگار تلافی نمود. چه شعار کلیشه‌ای و مسخره‌ای بود "دود شدن غم یک مرد با سیگار" گویندهٔ آن چه دل‌خوش بود!!
در حال مطالعه.....!
آدما تا غلط ننویسن درست نوشتن رو یاد نمی‌گیرن.
در حال مطالعه.....!
-=«اَه اَه..! تو عین کلاغی و همش می‌خوای پول جمع کنی.» -=«واسه آیندهٔ بچه‌هاست.» -=«نگران نباش، اونا خودشون آینده‌شونو می‌سازن.»
Mahi
-=«تو دوست نداری بمیری.» -=«هیچکی دوست نداره. مهم اینه که زندگیت واست چقدر ارزش داره که براش تلاش کنی.»
Mahi
-=«واست مهم نیست از زندگیت بره؟» -=«مطمئنم که اون منو ترک نمی‌کنه.» -=«چون دوستت داره؟» -=«دوست داشتن یعنی همین دیگه. مگه نمی‌گین خیلی منو می‌خواد؟» -=«یه روزی یه جایی کم میاره.» -=«اون پیشم می‌مونه مطمئن باش.»
حنا دختری در چمنزار
دلش می‌خواست کنده شود از همهٔ دنیا، اما تنها بود و هم گریزی جز تنهایی نداشت.
خورشیدِ تاریک"
-=«مگه نمیگی دوسم داره؟... پس حتماً تحمل می‌کنه.» -=«تا کی؟ تا کجا؟» -=«تا جایی که دوست داره تحمل می‌کنه.» -=«واست مهم نیست از زندگیت بره؟» -=«مطمئنم که اون منو ترک نمی‌کنه.» -=«چون دوستت داره؟» -=«دوست داشتن یعنی همین دیگه. مگه نمی‌گین خیلی منو می‌خواد؟» -=«یه روزی یه جایی کم میاره.» -=«اون پیشم می‌مونه مطمئن باش.» -=«هر آدمی یه ظرفیتی داره. تو داری بدجوری دلشو می‌شکونی. بالاخره یه روز اسباب اثاثیه‌شو جمع می‌کنه و واسه همیشه از زندگیت میره بیرون.
Helina

حجم

۲۴۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۹۵ صفحه

حجم

۲۴۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۹۵ صفحه

قیمت:
رایگان