بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب عاشقانه‌ی مرگ | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب عاشقانه‌ی مرگ

بریده‌هایی از کتاب عاشقانه‌ی مرگ

انتشارات:انتشارات آرنا
امتیاز:
۴.۱از ۲۶۷ رأی
۴٫۱
(۲۶۷)
من خیلی دوسش دارم این دوست داشتن ضعیفم می‌کنه. منو پایین می‌کشه. قبول... اما قول میدم نذارم غرقم کنه
Ha Mim
-=«وقتی به مردن فکر می‌کنم می‌فهمم خیلی چیزها مسخره‌ست. الکی سرش جنجاله... سرم گیج می‌ره از فکر کردن به افکار چند ماه قبلم... تازه دارم می‌بینم دنیا هم با همه حرف و حدیث هاش تموم می‌شه.»
کاربر ۱۹۲۹۲۶۵
زن رفت... در حالی‌که به طرز عجیبی می‌خندید. یکی از ده‌ها عروسکش هم رفت. دلش می‌خواست بخندد. مانند زن... مانند عروسکش... باز هم مرور ذهنیات مسموم و دغدغه‌هایی که او را تا مرز بی‌خودی و خودباختگی می‌کشاند. بطری را سرکشید. باید می‌خندید... باید می‌توانست بخندد، تا دیگربار برزخ سیاه و مبهمش تنها نماند. باز سر کشید تا بخندد... اما نفهمید چه شد که ناگاه دیوارهای خانه از نعرهٔ گوش خراشی به خود لرزیدند باز نمی‌توانست با خود صادق نباشد. باز تنها سلاحش را به روی حصار جانکاه تنهایی می‌کشید؛ فریاد و فریاد...
کاربر ۲۳۵۴۳۱۱
-=«من این‌قدر بزرگ نشدم که بتونم آرزوهای بزرگ کنم.»
hadiseh_nayeri86
مگه دوس داشتن پارچه‌ست که بشه اندازه‌اش کرد؟
nu_amin_mi
صبرم سراومده. از این وضعیت خسته شدم. تا کی این‌طوری آلاخون والاخون باشیم
nu_amin_mi
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم، همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم...»
ɴᴇɢᴀʀ
آدما یه وقتایی یه حقایقی رو می‌دونن اما می‌خوان خودشونو بزنن به یه راه دیگه که اون حقیقت اذیتشون نکنه.
ɴᴇɢᴀʀ
آدما یه وقتایی یه حقایقی رو می‌دونن اما می‌خوان خودشونو بزنن به یه راه دیگه که اون حقیقت اذیتشون نکنه.
عاطفه
-«خانوم‌جون راست می‌گفت. آدما تا غلط ننویسن درست نوشتن رو یاد نمی‌گیرن. الان جلوی چشمای من یکی از درست‌ترین آدمای دنیا نشسته.»
هیوا
=«کار دنیا همینه. یه روز آدم‌رو یاد چیزایی می‌اندازه که بدجوری دلش می‌گیره. یه وقتایی هم می‌بردش جاهایی که به کل یادش می‌ره یه روزی هم قراره بمیره.»
کاربر ۱۹۲۹۲۶۵
-=«حالم از این گودال‌ها به هم می‌خوره، دقیقاً و تنها معنیشون همینه که دنیا و قیل و قال زندگی و آدم‌ها، مفت نمی‌ارزه... قصهٔ پر غصهٔ دلخوشی‌ها و تعلق خاطرهایی که ایجاد می‌شن...
hadiseh_nayeri86
-=«همیشه می‌دیدم دعا آخرین راه واسه آدمای گرفتاره ولی فکر می‌کردم یه حالت خرافه است واسه دلداری و تسکین دادن به خودشون، نمی‌دونم، هیچ‌وقت نتیجه‌شو ندیدم.»
hadiseh_nayeri86
دنیا و قیل و قال زندگی و آدم‌ها، مفت نمی‌ارزه... قصهٔ پر غصهٔ دلخوشی‌ها و تعلق خاطرهایی که ایجاد می‌شن... و آنی به خاک سیاه می‌شینن. متنفرم از خاکی که آدمارو از هم می‌گیره...
nu_amin_mi
دنیای بدون دوست داشتن پر از تاریکیه...
nu_amin_mi
«هرآنکه خاطر مجموع و یار نازنین دارد، سعادت همدم او گشته و دولت همنشین دارد/ حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است، کسی آستان بوسد که جان در آستین دارد/ دهان تنگ شیرینش مگر ملک سلیمان است، که نقش خاتم لعلش جهان زیر نگین دارد/ لب لعل و خط مشکین چو آنش هست و اینش هست، بنازم دلبر خود را که حسنش آن و این دارد/ به خواری منگر ای منعم ضعیفان و نحیفان را، که صدر مجلس عشرت گدای ره نشین دارد...»
nu_amin_mi
«صدا کن مرا! صدای تو خوب است... صدای تو سبزینهٔ آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید... در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنها ترم... بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است... و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش‌بینی نمی‌کرد... و خاصیت عشق این است...!!!»
nu_amin_mi
دوست داشتن زمان نمی‌خواد خاطره می‌خواد.
nu_amin_mi
کتابا و بزرگترها هم یه وقتایی حرف زیادی می‌زنن.
nu_amin_mi
چند روز دیگر فرصت داشت تا از دیدن آن ابرهای تکه پاره روی سفرهٔ آبی رنگ لذت ببرد؟
nu_amin_mi

حجم

۲۴۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۹۵ صفحه

حجم

۲۴۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۳۹۵ صفحه

قیمت:
رایگان