بریدههایی از کتاب انسان در جستوجوی معنا
۴٫۰
(۱۰۱۶)
اگر کسی در جستوجوی هدف زندگیاش نباشد، متلاشی میشود و به ناچار تسلیم گذشتهٔ خود شده و تنها با واپسنگری، مدام خاطرات گذشته را به خود یادآوری میکند
مــریم
ناکامی وجود به خودی خود نه بیماری است و نه عامل بیماری. نگرانی یا حتی ناامیدی فرد از ارزشمندبودن زندگیاش یک پریشانی وجودی است و هیچ ارتباطی به بیماری روانی ندارد.
امین
جستوجوی انسان برای یافتن معنا، نیرویی بنیادی در زندگی اوست، نه توجیهی ثانویه از تمایلات غریزی او.
امین
تمام گرسنگیها، تحقیرها، ترسها، و عصبانیت از ناعدالتیها از طریق فکرکردن به کسانی که عاشقشان هستیم، مذهب، شوخطبعی، و حتی زیباییهای کوچکِ طبیعت مانند یک درخت یا یک غروب آفتاب قابل تحمل میشوند.
r.mohami
زندگی تحت هر شرایطی حتی در بدترین و دشوارترین حالتش، معنا و مفهومی نهانی دارد.
فرزانه
«عواطفِ درحال رنج به محض اینکه تصویر دقیق و روشنی از آنها ترسیم شود، از رنجکشیدن باز میایستند.»
Saeed Jafari
«عواطفِ درحال رنج به محض اینکه تصویر دقیق و روشنی از آنها ترسیم شود، از رنجکشیدن باز میایستند.»
کاربر ۱۲۵۰۶۸۰
حالا این سخن شوپنهاور را بهتر درک میکنیم که میگوید: «ظاهراً بشر محکوم ابدی کشمکش میان دو قطب متضاد پریشانی و اضطراب از یکسو و اندوه و ملال از سوی دیگر است.»
nu_amin_mi
«کسی که چرایی برای زندگیکردن دارد، از عهدهٔ چگونگی آن برخواهد آمد.»
Empty
«کسی که چرایی برای زندگیکردن دارد، از عهدهٔ چگونگی آن برخواهد آمد.»
ایلیا امیری
فرانکل به این گفتهٔ نیچه علاقهٔ خاصی دارد: «کسی که چرایی برای زندگیکردن دارد، از عهدهٔ چگونگی آن برخواهد آمد.»
𝓐𝓿𝓲𝓷
برای اولینبار در زندگیام حقیقتی را دریافتم که شاعران بسیاری آن را به شعر درآوردهاند و اندیشمندان بسیاری آن را غایت فرزانگی نامیدهاند. آن حقیقت این است که عشق والاترین هدفی است که انسان در جستوجوی آن است؛ و آنجا بود که معنای بزرگترین رازی که اشعار و افکار و اعتقادات بشری سعی بر آشکارکردن آن دارند را متوجه شدم: رستگاری بشر در راه عشق و در خود عشق است.
saba-kh
داستایوفسکی میگوید: «تنها یک چیز است که از آن میترسم، اینکه ارزش رنجهایم را نداشته باشم.»
𝖧𝖺𝗆𝖾𝖽
«کسی که چرایی برای زندگیکردن دارد، از عهدهٔ چگونگی آن برخواهد آمد.»
Parisa Gh
«کسی که چرایی برای زندگیکردن دارد، از عهدهٔ چگونگی آن برخواهد آمد.»
یک مولوی با مشکلات ریوی
رستگاری بشر در راه عشق و در خود عشق است. درک کردم چگونه انسانی که دیگر هیچ چیزی در دنیا برایش باقی نمانده هنوز هم میتواند به خوشی بیندیشد و حتی برای یک لحظه هم که شده در اندیشهٔ معشوقش باشد. وقتی یک انسان در شرایط کامل نابودی قرار دارد و نمیتواند خودش را در مسیر بهتری جای دهد، وقتی تنها دستاوردش رنجبردنِ بهتر و شرافتمندانهتر از عذابهایش است، در چنین شرایطی میتواند با اندیشیدن به معشوق و خاطرات عاشقانهاش به خشنودی کامل دست یابد. برای اولینبار در زندگیام معنای واقعی این جمله را بهخوبی دریافتم: «فرشتهها در اندیشهٔ ابدیِ یک شکوه بیپایان غرقاند.»
masoom
«کسی که چرایی برای زندگیکردن داشته باشد از عهدهٔ چگونگی آن برخواهد آمد.»
zizi
داستایوفسکی میگوید: «تنها یک چیز است که از آن میترسم، اینکه ارزش رنجهایم را نداشته باشم.»
تاسیـآن
«هرگز هدفتان را فقط موفقیت قرار ندهید - هرچه بیشتر هدفتان رسیدن به موفقیت باشد بیشتر از آن دور خواهید شد. موفقیتهایی مانند خوشبختی را نمیتوان دنبال کرد، بلکه باید آن را بهوجود آور
Yaser
سرنوشتِ هیچ شخصی نمیتواند با سرنوشت شخصی دیگر مقایسه شود. هیچ موقعیتی دوبار تکرار نمیشود و هر موقعیت، پاسخی جداگانه را میطلبد.
لیلی
حجم
۱۴۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
حجم
۱۴۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان