بریدههایی از کتاب انسان در جستوجوی معنا
۴٫۰
(۱۰۱۶)
قصد متضاد نوشدارو نیست، ولی وسیلهای کاربردی است که میتواند وسواس و ترسهای عصبی را بهخصوص وقتی که همراه با اضطراب پیشبین باشند درمان کند
کاربر ۲۰۶۱۲۸۰
قصد متضاد را در درمان بیخوابی هم میتوان به کار برد. ترس از بیخوابی نتیجهٔ میل شدید به خواب است که در عوض باعث ناتوانی فرد در خوابیدن میشود. برای غلبه به این ترس خاص معمولاً به بیمارانم پیشنهاد میکنم تا بهجای تلاش برای خوابیدن، عکس آن را انجام دهند و تا جایی که میتوانند بیدار بمانند
کاربر ۲۰۶۱۲۸۰
قصد متضاد تنها برروی موارد تکعاملی اثر دارند؛ بلکه همکارانم با استفاده از این تکنیک لوگوتراپی در بیمارستان وین موفق شدند که اختلال وسواسی عصبی شدیدی را درمان کنند. به موردی اشاره میکنم: خانمی شصتوپنجساله که شصت سال از عمرش دچار وسواس شستوشو بود. همکارم روش درمانی قصد متضادِ لوگوتراپی را برروی او شروع کرد و بعد از گذشت دو ماه بیمار به زندگی عادی هدایت شد. او قبل از اینکه به بیمارستان ما بیاید گفته بود: «زندگی برایم جهنم شده.»
کاربر ۲۰۶۱۲۸۰
لوگوتراپی تکنیک خود را براساس اصلی که آن را «قصد متضاد» مینامد پایهگذاری کرده است. یعنی حقیقتی دوگانه که ترس از چیزی باعث وقوع آن میشود و خواستن افراطی چیزی آن را غیرممکن میکند. در این رویکرد از فردِ مبتلا به ترس خواسته میشود تا تلاش کند حتی برای یک لحظه هم که شده به چیزی که از آن میترسد فکر نکند.
کاربر ۲۰۶۱۲۸۰
عشق تنها راه رسیدن به اعماق وجودی انسان است. هیچکس نمیتواند بدون عشق از گوهر وجودی دیگران آگاهی یابد. انسان با عاشقبودن میتواند خصایص و ویژگیهای منحصربهفرد معشوق را ببیند؛ و حتی بیشتر. انسانِ عاشق، ظرفیت وجودی خود و چیزهایی که هنوز در وجودش نهفتهاند و منتظر محققشدن هستند را درمییابد و بهوسیلهٔ این عشق، معشوق قادر است به عاشق توانایی شناخت کامل خودش را بدهد و به او بفهماند که چگونه انسانی میتواند باشد.
زهرا بی اذیت
لوگوتراپی تلاش میکند تا بیمار را از مسئولیتش آگاه سازد. از اینرو این وظیفه را بر روی دوش او قرار میدهد که برای چه؟ و چرا؟ یا برای چه کسی و تا چه اندازهای مسئول است. به همین دلیل است که یک لوگوتراپیست کمتر از یک رواندرمانگر معیارهایش را به بیمار تحمیل میکند و هرگز به بیمار اجازه نمیدهد مسئولیت تصمیمگیری را بر دوش پزشک بیندازد.
کاربر ۲۰۶۱۲۸۰
تأکید بر روی مسئولیتپذیری از ضرورتهای لوگوتراپی است.
کاربر ۲۰۶۱۲۸۰
انسان نباید بپرسد که معنای زندگی او چیست، بلکه باید متوجه شود این خود اوست که باید پاسخ این سؤال را بدهد. اگر بخواهم در یک جمله خلاصه کنم، هر انسانی مورد پرسشِ زندگی قرار میگیرد و او با پاسخ به آن پرسش میتواند پاسخگوی زندگی خود باشد و تنها از راه مسئولیتپذیری است که میتواند به آن برسد. بدینترتیب، اساس و گوهر وجود انسان را در مسئولیتپذیری میداند.
کاربر ۲۰۶۱۲۸۰
«کسی که چرایی برای زندگیکردن داشته باشد از عهدهٔ چگونگی آن برخواهد آمد.»
محمد
زندگی در هر شرایطی هم که باشد هیچگاه بیمعنی نخواهد بود و رنج و مرگ هم شامل این معنای بیانتهای زندگی خواهند بود.
نازماه
انسان مدام درگیر انتخاب میان حجم عظیمی از تواناییهایش است و به این فکر میکند که کدامیک نیاز به شکوفایی دارد و کدام محکوم به نابودی است، اینکه کدام انتخاب باید به واقعیت تبدیل شود و برای همیشه همچون ردپایی در شنزار زمان جاودان بماند. در هر لحظه از زندگی انسان باید بین بهتر و بدتر انتخاب کند و تصمیم بگیرد که کدام یک تصویر ماندگاری از او بر جای میگذارد.
زیاد مطمئن نیستم، اما انسان معمولاً در کشتزار زندگی به خوشههای بهجامانده مینگرد تا به انبار توشهٔ گذشته، جایی که همهٔ خوشیها و رنجها و کردارش نهفتهاند.
marjan
دو گونه انسان در دنیا وجود دارد، نژاد مردم شایسته و ناشایسته. این دو نژاد در هر گروه و اجتماعی نفوذ کردهاند و هیچ جامعهای بهطور کامل از انسانهای شایسته یا ناشایسته تشکیل نشده است.
کاربر ۲۰۶۱۲۸۰
واژهٔ لاتین «فینیس» دو معنی دارد، یکی به معنی انتها و پایان است و دیگری به معنی هدفی برای دستیابی است. انسانی که نتواند پایان «زندگی موقت» خود را ببیند قادر به تمرکز روی هدف نهایی زندگی خویش نخواهد بود. او از زندگیکردن برای آینده دست میکشد و همهچیز برایش عادی میشود. زندگی رنگ دیگری به خود میگیرد، ساختارش تغییر میکند و علائم فاسدشدن ظاهر میشود.
محمد
تقویت زندگی درونی به زندانی کمک میکرد تا در مقابل پوچی، نابودی و فقر معنوی که وجودش را در بر گرفته است پناهگاهی بیابد که او را به زندگی گذشتهاش فراری دهد
محمد
از شجاعتها و فداکاریهایمان برایشان سخن گفتم که چگونه در شرایطی معنا و مفهوم خاصی پیدا میکنند. ذات این فداکاریها بود که در دنیای عادی، دنیایی که مادیات حرف اول را میزنند، بیمعنی جلوه میکردند. اما درحقیقت این فداکاریها کاملاً معنادار بودند.
علاقه بند
این وظایف آینده هستند که انسان را میسازند و برای هر فرد کاملاً خاص و متفاوت هستند. سرنوشتِ هیچ شخصی نمیتواند با سرنوشت شخصی دیگر مقایسه شود. هیچ موقعیتی دوبار تکرار نمیشود و هر موقعیت، پاسخی جداگانه را میطلبد.
علاقه بند
زندگی یعنی پذیرش مسئولیت برای پیداکردن پاسخ مناسب در مقابل مشکلات و انجام مأموریتهایی که سدّ راهِ هر فرد قرار می گیرد.
علاقه بند
باید از سؤالپرسیدن راجع به معنای زندگی دست برداریم و خودمان بهعنوان کسی که هرروز و هرساعت توسط زندگی مورد سؤال قرار میگیرد، فکر کنیم.
علاقه بند
مهم نیست ما چه انتظاری از زندگی داریم بلکه مهم آن است که زندگی چه انتظاری از ما دارد
علاقه بند
زندگی فعال و پرتلاش به بشر فرصت تشخیص ارزشها در فعالیتهای خلاقانه را میدهد، درحالیکه زندگی بیتلاطم و غرق در لذت تنها فرصت لمس زیبایی، هنر و طبیعت را برای انسان فراهم میکند.
اما زندگیای که عاری از هر دو جنبهٔ فعال و غیرفعال است امکان بروز رفتارهای ارزشمندتری را به انسان میدهد. بهعنوان مثال در گرایش انسان به وجود خویش، وجودی که بهوسیلهٔ نیروهای بیرونی محدود شده است، زندگی خلاقانه و زندگی غرق در لذت از او گرفته شدهاند اما تنها پویایی و لذت نیستند که به زندگی معنا میدهند. اگر معنایی در زندگی وجود دارد پس باید معنایی هم در رنج باشد، رنج همانند مرگ و سرنوشت قسمت جدانشدنی زندگی است. بدون مرگ و رنج زندگی انسان کامل نمیشود.
Mohammad Ali Zareian
حجم
۱۴۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
حجم
۱۴۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۵۵ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰۵۰%
تومان