بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب مغازه خودکشی | صفحه ۹ | طاقچه
تصویر جلد کتاب مغازه خودکشی

بریده‌هایی از کتاب مغازه خودکشی

۳٫۶
(۲۳۹۶)
«تبریک می‌گم عزیزم، یک سال از عمرت کمتر شد.»
M
زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم به‌ت سخت می‌گذرونه. این ماییم که به‌ش ارزش می‌دیم. با همهٔ کمبودهایی که این دنیا داره، زیبایی‌های خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمی‌شه باهاش جنگید! بهتر اینه که نیمهٔ پُرِ لیوان رو ببینیم.
vania
«تبریک می‌گم عزیزم، یک سال از عمرت کمتر شد.»
helya.B
زنده بودن زمان می‌برد. از همه‌چیز بریدن هم زمان می‌برد.
sam b
پدر چند قطره درون لیوان آلن ریخت. «بفرما. ای شیطونِ همیشه خندون... بخور به سلامتی بزرگ شدن خواهرت که دوران معصوم کودکی رو تموم کرد و وارد بزرگ‌سالی شد. تازه شروع بدبختیه.»
sam b
همیشه واسهٔ هر چیزی یه راه‌حل وجود داره. هیچ‌وقت نباید ناامید بشیم
˙·٠•●Fateme●•٠·˙
«ولی انگاری داشت می‌خندید.» مادر بچه که روی پیشخان خم شده بود، گفت «من که شاخ درمی‌آرم اگه همچین چیزی ببینم. سابقه نداشته تو خونوادهٔ تواچ کسی لبخند بزنه.»
Nazanin :)
آلن آهنگی شاد را سوت می‌زد و از پله‌ها پایین می‌آمد. پدرش از او پرسید «آماده شده‌ای بری کلاسِ بعدازظهرت؟ ناهارت رو خوردی؟ یادت که نرفت اخبار تلویزیون رو نگاه کنی؟» «نه بابایی. خانم مجری توی اخبار ساعت یک مدل موهاش رو عوض کرده بود. خیلی به‌ش می‌اومد.» مادرش چشمانش را به سمت آسمان برد و مداخله کرد، «فقط همین رو یادت مونده؟ واقعاً جای تأسفه. یعنی دربارهٔ جنگ و فجایع زیست‌محیطی و قحطی صحبتی نکرد؟» «خب چرا، دوباره اون تصاویر سد آلمانی رو نشون داد که به خاطر سیلاب شکسته شده بود. بدون اون سد حالا ساحل‌شون اندازهٔ پراگه. بعدش هم آلمانی‌های لاغر رو نشون می‌داد که داشتن دادوهوار می‌کردند و لخت‌وعور روی تپه‌های ساحل غلت می‌خوردند. اگه خوب دقت می‌کردی، می‌تونستی روی پوست‌شون دونه‌های شن رو که با عرق اون‌ها قاتی شده بود ببینی که شبیه ستاره‌های کوچولوی درخشان شده بودند. شرایط سختی داشتند، ولی فکر چاره بودند. می‌خواستند شن رو بردارند.»
z.gh
مغازهٔ خودکشی یک کمدی سیاه است. اولین‌بار آندره برتون، رمان‌نویس و نظریه‌پرداز سوررئالیست فرانسوی، در کتابی با عنوان گلچین طنزهای سیاه ادبی این اصطلاح را زیرشاخه‌ای از کمدی و طنز خواند. برتون در آن کتاب جاناتان سویفت را یکی از سردمداران این سبک معرفی می‌کند. سویفت مقاله‌نویس برجسته‌ای بود. سال ۱۷۲۹ جزوهٔ مختصری منتشر کرد و در آن با لحن طنز ولی بسیار جدی به دولت ایرلند پیشنهاد داد کودکان فقیر را از خانواده‌های‌شان بخرد و برای خوراک طبقهٔ مرفه بپزد. برتون در کتابش به چند ویژگی مهم کمدی سیاه اشاره می‌کند. شاید مهم‌ترین خصوصیت این ژانر پرداختن به جنبه‌های تاریک زندگی، به‌ویژه مرگ، با زبانی طنزآلود باشد. کمدی سیاه بیشتر مسائل جدی را دست‌مایهٔ کار خود قرار می‌دهد.
نیومون
«بابا، چرا به جای لعنت فرستادن به تاریکی یه چراغ روشن نمی‌کنی؟»
memfice
مسئله این است که فردا دوباره باید به زندگی ادامه بدهد.
ژنرالیسم
آسمان داشت پردهٔ سیاهش را می‌کشید. در این اوقاتْ غم و اندوه تلخ‌تر می‌شود و سیاهی شب در گلو گیر می‌کند.
B.A.H.A.R
زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم به‌ت سخت می‌گذرونه. این ماییم که به‌ش ارزش می‌دیم. با همهٔ کمبودهایی که این دنیا داره، زیبایی‌های خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمی‌شه باهاش جنگید! بهتر اینه که نیمهٔ پُرِ لیوان رو ببینیم.
Nars
مأموریت آلن به پایان رسیده بود. خودش را رها کرد.
teo;
تو مدرسه ازش پرسیدند کی‌ها خودکشی می‌کنند. اون هم جواب داده بود آدم‌های شاکی.»
F_S_M
«همیشه واسهٔ هر چیزی یه راه‌حل وجود داره. هیچ‌وقت نباید ناامید بشیم.
Marziyeh
اول یاد بگیر به خودت عشق بورزی.
Hajar
«بابا، چرا به جای لعنت فرستادن به تاریکی یه چراغ روشن نمی‌کنی؟»
younes
«زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم به‌ت سخت می‌گذرونه. این ماییم که به‌ش ارزش می‌دیم. با همهٔ کمبودهایی که این دنیا داره، زیبایی‌های خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمی‌شه باهاش جنگید! بهتر اینه که نیمهٔ پُرِ لیوان رو ببینیم. حالا اون تفنگ و طناب رو پس بده. حالی که تو این لحظه توشی پُرِ استرس و درده؛ الآن سرت داغه. هر چیزی امکان داره اتفاق بیفته. از چهارپایه می‌افتی و پاهات می‌شکنه. تو که الآن توی پاهات دردی نداری؟»
°♡کتاب باز♡°
«آدم وقتی لبخند یه بچه رو می‌بینه، قلبش آروم می‌گیره.
MHMAB9776

حجم

۱۰۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

حجم

۱۰۱٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰
۵۰%
تومان