بریدههایی از کتاب مغازه خودکشی
۳٫۶
(۲۳۹۶)
«زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم بهت سخت میگذرونه. این ماییم که بهش ارزش میدیم. با همهٔ کمبودهایی که این دنیا داره، زیباییهای خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمیشه باهاش جنگید! بهتر اینه که نیمهٔ پُرِ لیوان رو ببینیم.
Imanmirbaha
«بابا، چرا به جای لعنت فرستادن به تاریکی یه چراغ روشن نمیکنی؟»
Dear Moon
همهچیز در حال فروپاشی بود، حتا عشق و زیبایی هم در آستانهٔ فراموشی ابدی ایستاده بودند. دوست داشت مست کند، ولی الکل گران بود. فکروخیال در سرش میچرخید و هیاهو میکرد.
دیگر فصلی وجود نداشت، نه رنگینکمانی، نه حتا برفی. پشت برجهای مجتمع مذاهب ازیادرفته اولین تپههای بزرگ شنی بودند که با وزش باد، دانههای ریزشان گاه تا خیابان برگووی و حتا تا زیر در ورودی مغازهٔ خودکشی میرسید. این ریزدانههای غریب روی زمین میچرخیدند و از لابهلای مردم و کاجهای بلند و آسمان گرفتهٔ شهر حرکت میکردند. پرندگانی که راه گم کرده بودند، یا خفه میشدند یا از حملهٔ قلبی میمُردند. صبحها، زنان پرهای آنها را از روی زمین برمیداشتند و به کلاهشان میزدند و در خلأ به راهشان ادامه میدادند.
این همان زمانی بود که فریاد جمعیت از ورزشگاه بلند میشد. این همان زمانی بود که، جایی، کسی با هجوم کابوسهایش در خواب غلت میزد. افسوس! همهچیز تباه شده بود ــ اعمال، امیال، آرزوها ــ و میشیما پشت پرده وزش باد را از زیر پنجره احساس میکرد و مو بر تنش سیخ شده بود. درِ اتاق باز شد و لوکریس گفت «میشیما، بیا شام بخور.»
«گرسنه نیستم.»
زنده بودن زمان میبرد. از همهچیز بریدن هم زمان میبرد.
esrafil aslani
ذهن یک کودک همان جایی است که داستانهای پریان شکل میگیرد.
B-vafa
«زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم بهت سخت میگذرونه. این ماییم که بهش ارزش میدیم. با همهٔ کمبودهایی که این دنیا داره، زیباییهای خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمیشه باهاش جنگید! بهتر اینه که نیمهٔ پُرِ لیوان رو ببینیم.
sobhanzehni
همیشه واسهٔ هر چیزی یه راهحل وجود داره. هیچوقت نباید ناامید بشیم
RB
زندگی، از سوی او، انگار با یک ویولن در حال نواخته شدن بود
RB
«زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم بهت سخت میگذرونه. این ماییم که بهش ارزش میدیم. با همهٔ کمبودهایی که این دنیا داره، زیباییهای خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمیشه باهاش جنگید! بهتر اینه که نیمهٔ پُرِ لیوان رو ببینیم.
bluestar
چرا به جای لعنت فرستادن به تاریکی یه چراغ روشن نمیکنی؟
Anisa
راستی قبل از دیرام دام باید سهبار بگیم رام رام رام؟
Fatima
«زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم بهت سخت میگذرونه. این ماییم که بهش ارزش میدیم
parisa
چرا به جای لعنت فرستادن به تاریکی یه چراغ روشن نمیکنی؟»
راضیه
“شما فقط یکبار میمیرید، پس کاری کنید که اون لحظه فراموشنشدنی باشه.”»
lonelyhera
زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم بهت سخت میگذرونه. این ماییم که بهش ارزش میدیم. با همهٔ کمبودهایی که این دنیا داره، زیباییهای خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمیشه باهاش جنگید! بهتر اینه که نیمهٔ پُرِ لیوان رو ببینیم.
جانان
میشیما آهی کشید و گفت «شب هم باید در خدمت اربابرجوع باشیم. میرم ببینم کیه.»
در تاریکیِ راهپله غرغرکنان پایین رفت. «لعنت به این سیاهی! هیچی نمیبینم. یه قدم اشتباه بردارم گردنم خورد میشه.»
آلن از بالای پلهها نظر داد، «بابا، چرا به جای لعنت فرستادن به تاریکی یه چراغ روشن نمیکنی؟»
آرمان افتخارنیاکانی
«زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم بهت سخت میگذرونه. این ماییم که بهش ارزش میدیم. با همهٔ کمبودهایی که این دنیا داره، زیباییهای خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمیشه باهاش جنگید! بهتر اینه که نیمهٔ پُرِ لیوان رو ببینیم.
kordelia
«آدم وقتی لبخند یه بچه رو میبینه، قلبش آروم میگیره.»
راحله
آیا در زندگی شکست خوردهاید؟ لااقل در مرگتان موفق باشید.
آلیس در سرزمین نجایب
«بابا، چرا به جای لعنت فرستادن به تاریکی یه چراغ روشن نمیکنی؟»
Ftme
زندگی همینه که هست. اگه سخت بگیری، اونم بهت سخت میگذرونه. این ماییم که بهش ارزش میدیم. با همهٔ کمبودهایی که این دنیا داره، زیباییهای خودش رو هم داره. نباید از زندگی زیاد انتظار داشته باشیم. نمیشه باهاش جنگید! بهتر اینه که نیمهٔ پُرِ لیوان رو ببینیم.
|ZaHra|
حجم
۱۰۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
حجم
۱۰۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۱۴ صفحه
قیمت:
۳۶,۰۰۰
۱۸,۰۰۰۵۰%
تومان