بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فقط ده ساعت | طاقچه
تصویر جلد کتاب فقط ده ساعت

بریده‌هایی از کتاب فقط ده ساعت

نویسنده:احمد پوری
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۴۳ رأی
۳٫۹
(۴۳)
من که عمراً نمی‌رم دست دراز کنم جلوش.»
B-vafa
اگه کسی واقعاً دوستت داشته باشه و کاری برات بکنه، فقط برای تو نیست، برای خودش هم هست.
باران
شاید تولد به ارادهٔ ما باشد، اما مرگ نه.
B-vafa
باخنده پرسید «آفوگاتوهای این‌جا رو خوردی؟» «چی‌چی‌گاتو؟» «آفوگاتو.» «این چیه دیگه؟» «بس که بچه‌مثبتی و کافه نمی‌ری!
B-vafa
عشق یعنی دوست داشتنِ کسی که روزبه‌روز بیشتر تو رو می‌شناسه و تو هم سعی می‌کنی بیشتر بشناسیش و باری از دوش همدیگه وردارید. عشق تملک نیست. درست برعکس، رهایی از هر چیزیه که بوی مالکیت می‌ده. عشق واقعی یعنی آزادی واقعی، یعنی بی‌تکلفی... یعنی احساس کنی همدوش یک انسان دیگه‌ای که با بودنش بهتر می‌تونی با زندگی کنار بیای و احساس لذت کنی.»
باران
شاید انسان تنها موجودی باشد که با آگاهی از نیستی، به هستی‌اش ادامه می‌دهد و این سرنوشت تراژیک بشر است.
باران
«خودت باش. انسان‌ها گول نمی‌خورند. سعی نکن برای خوش اومدنش کاری بکنی که در ذاتت نیست. می‌فهمه. اگه ازت قبول کرد، بدون که داره خودش رو گول می‌زنه. رابطهٔ شما با حرکات بعدی‌تون تنظیم می‌شه. حوصله کن ببین شرایط جدیدْ این رابطه رو به کجا می‌کشونه.»
ا.م
مردها وقتی مشکلی پیش می‌آد براشون، احتیاج به دلداری ندارند. احتیاج به تنهایی دارند تا مسئله رو برای خودشون حلاجی کنند
ا.م
او می‌گفت اگر واقعاً چنین چیزی وجود دارد پس چرا تو که نزدیک چهل سالت است آن را احساس نکرده‌ای؟ یادم است همان روز برای متقاعد کردنش این شعر حافظ را برایش خواندم: ای آن که به تقریر و بیان دم زنی از عشق ما با تو نداریم سخن، رو به‌سلامت.
B-vafa
«بارها گفته‌م عشق واقعی یعنی عشقی که هیچ تحمیلی بر دیگری نداشته باشه. اوج آزادی و اختیار. چیزی فراتر از غرایز انسانی. نیاز واقعی به انسانی دیگه که بتونه پناه تو باشه و تو بتونی تکیه‌گاهی براش باشی.»
باران
انصاف، دلیل، عدل، این‌ها تو چهارچوب اجتماع بشری معنی دارند. نمی‌شه این‌ها رو تحمیل کرد به همهٔ هستی.
B-vafa
به نظرم حسادت یعنی عقب‌موندگی.
B-vafa
و آن‌گاه به سوی گورم خواهم رفت با حسرت هیچ‌چیز مگر ترانه‌ای نیمه‌تمام بر لبانم...
n re
«این هم از بدبختی‌های این روزهاست. همه دکتر شده‌ند. گوگل‌سرچ و تمام! تشخیص می‌دن... معالجه می‌کنند... نظر می‌دن...»
باران
شاید انسان تنها موجودی باشد که با آگاهی از نیستی، به هستی‌اش ادامه می‌دهد و این سرنوشت تراژیک بشر است.
B-vafa
پدر حامد کم‌حرف و درون‌گراست. میان او و حامد دیواری بزرگ است به نام حرمت که هیچ‌یک لحظه‌ای به عبور از آن فکر نکرده‌اند.
B-vafa
می‌گفتم چرا ان‌قدر وابسته می‌کنه خودش رو به من، جواب می‌داد این وابستگی نیست، همبستگیه. یعنی آدم وقتی عاشقه دیگه با عشق خودش تبدیل به یه وجود می‌شه. من این چیزها رو نمی‌فهمیدم. همین الآنش هم نمی‌فهمم.»
باران
انسان تنها موجودی باشد که با آگاهی از نیستی، به هستی‌اش ادامه می‌دهد و این سرنوشت تراژیک بشر است.
محمدرضا
فرق مریض‌هایی مثل تو و آدم‌های مثلاً سالمی مثل من اینه که تو باقاطعیت دربارهٔ مرگ فکر می‌کنی اما ما فقط از مرگ به صورت یه واژه که اصلاً حسش نکردیم حرف می‌زنیم، درحالی‌که هر دومون هر لحظه می‌تونیم در معرض مرگ باشیم.
باران
فکر می‌کردم زندگی را می‌شود فشرده کرد و عصاره‌اش را قطره‌قطره در کام ریخت و آخرین لذت‌ها را از آن برد و بعد با آن خداحافظی کرد، اما نشد.
آزمین

حجم

۲۲۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۷ صفحه

حجم

۲۲۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۲۷ صفحه

قیمت:
۵۱,۰۰۰
۲۵,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد