بریده‌هایی از کتاب هوش هیجانی

هوش هیجانی۲ یا ضریب هیجانی۳ (که هر دو بیانگر یک مفهوم یکسان هستند) نوعی از هوش است که توانایی فرد برای تشخیص و مدیریت یا کنترل احساسات و هیجانات خود و دیگران را نشان می‌دهد.

موفقیت نتیجهٔ ترکیبی از عوامل گوناگون است و اساسی‌ترین عامل این است که شما بتوانید احساسات و هیجانات خود و دیگران را به‌خوبی مدیریت کنید.

اگر فرد دیگران را با دید مثبت نگاه کند و دربارهٔ آنها نظرات مثبت داشته باشد نشان‌دهندهٔ این است که خود آن فرد دارای هیجانات مثبت شدیدی است. رابطهٔ تنگاتنگی بین این دو مسأله وجود دارد؛ هرچه فرد نگاه مثبت‌تری به دیگران داشته باشد، از نظر هیجانی باثبات‌تر، شادتر، سرزنده‌تر و پرشور و اشتیاق‌تر است. از طرف دیگر، هرچه فرد دیگران را با نگاه منفی‌تری ببیند نشان می‌دهد که از احساس نارضایتی، کمبود عزت‌نفس، رفتار ضداجتماعی و خودشیفتگی رنج می‌برد.

احساسی عمل کردن آسان‌تر از این است که احساسات خود را بشناسیم و مدیریت کنیم.

هوش هیجانی یعنی توانایی تشخیص احساسات و هیجانات خود و دیگران و توانایی مدیریت این هیجانات به شیوه‌ای درست و مؤثر تا اینکه به نتیجهٔ مطلوب برسد.

حتی در شرایط پرفشار و آشفته و چالش‌انگیز تماس چشمی خود را حفظ کنید، نظرات خود را با آرامش بیان کنید و با لحن آرام و منطقی صحبت کنید. افراد قاطع اجازه نمی‌دهند که هیجانات بر آنها مسلط شود. آن‌ها تسلط و کنترل کافی بر نفس خود دارند و حتی در بحرانی‌ترین و پراسترس‌ترین شرایط، آرامش و خونسردی خود را حفظ می‌کنند.

شاه‌کلید موفقیت این است که در موقعیت‌های اجتماعی مختلف بتوانیم هیجانات خود را مدیریت کنیم و احساسات دیگران را درک نماییم. همهٔ مردم توجه ویژه‌ای به افراد درس‌خوان و دارای نمره‌های عالی دارند، درحالی‌که برخورداری از هوش اجتماعی نیز بسیار حیاتی است و مطالعات ثابت کرده که حتی مهم‌تر از ضریب هوشی است.

اگر می‌خواهید فردی دارای تعادل هیجانی باشید باید با هیجانات غالب خود ارتباط برقرار کنید، آن‌ها را بشناسید، آن‌ها را بپذیرید و آنها را برای تصمیم‌گیری‌های بهتر مورد بهره‌برداری قرار دهید.

شامل تشخیص نشانه‌ها و سرنخ‌های زبانی و غیرزبانی برای درک هیجانات فرد. ۲- استدلال کردن یا استفاده از این هیجانات برای تسهیل تفکر و فعالیت فکری برای مثال، بهره‌گیری از هیجانات در راستای پیشنهاد راه‌حل یا بررسی موقعیت. این به ما کمک می‌کند که تمرکز و توجه خود را روی چیزها و مسائل درست معطوف کنیم و در برابر شرایط واکنش درست نشان دهیم. این مسأله بر کل فرآیند خلاق تأثیر مثبت دارد.

مفهوم هوش هیجانی ارتباط تنگاتنگی با مفهوم به تأخیر انداختن خشنودی دارد.

به تأخیر انداختن خشنودی یعنی این. یعنی به رغم ناراحتی و سختی، اعمال و رفتارهای خود را در جهت رسیدن به یک هدف بزرگ‌تر در آینده تنظیم کنید.

طبق گفتهٔ والتر میشل «به تأخیر انداختن خشنودی در راستای هدف و به اختیار خود، اساس فرایند خودمدیریتی هیجانی است»

شناسایی یا تشخیص هیجانات، خواسته‌ها، تمایلات و هدف‌ها در خود و دیگر افراد. - مدیریت این هیجانات و اعمال به‌منظور دستیابی به بهترین نتیجه برای هر فرد

اگر تصویر روشنی از آینده در ذهن داشته باشید، به تأخیر انداختن خشنودی و کنترل تکانه‌ها یا هیجانات برای شما آسان‌تر خواهد بود. اگر بدانید که در پنج، هشت، ده یا پانزده سال آینده می‌خواهید به چه هدفی برسید، آنگاه در مواجهه با وسوسه‌هایی که شما را از هدف‌هایتان دور می‌کنند عملکرد بهتری خواهید داشت

هوش هیجانی یعنی مهارت شناسایی، درک و مدیریت احساسات و هیجانات.

زندگی امروزه حول این محورها می‌چرخد: مدیریت دیگران، درک انگیزه‌ها یا خواسته‌های آنان، مدیریت احساسات و هیجانات آنها برای رسیدن به بهترین نتایج.

زندگی امروزه حول این محورها می‌چرخد: مدیریت دیگران، درک انگیزه‌ها یا خواسته‌های آنان، مدیریت احساسات و هیجانات آنها برای رسیدن به بهترین نتایج.

فضای بی‌رحم و سخت کار و شغل و تجارت بسیار متفاوت از محیط آرام و بی‌دغدغهٔ کلاس‌های درس است.

ما اغلب به جای آنکه فعالانه حرف طرف مقابل را گوش دهیم تا آن را درک کنیم، وقت خود را صرف این می‌کنیم که چگونه به او پاسخ دهیم. هدف شما از شنیدن نباید پاسخ دادن باشد بلکه باید فهمیدن و درک کردن سخنان گوینده باشد. تمرکز کامل خود را معطوف به گفته‌های طرف مقابل کنید نه اینکه روی پاسخ خود فکر کنید. حتی اگر چیزی برایتان جذاب به نظر نمی‌رسد، به آن گوش دهید.

هوش هیجانی یا ضریب هیجانی (که هر دو بیانگر یک مفهوم یکسان هستند) نوعی از هوش است که توانایی فرد برای تشخیص و مدیریت یا کنترل احساسات و هیجانات خود و دیگران را نشان می‌دهد. این مفهوم مفهومی ساده و سرراست است که از دو مؤلفه یا عنصر اصلی تشکیل شده است: - شناسایی یا تشخیص هیجانات، خواسته‌ها، تمایلات و هدف‌ها در خود و دیگر افراد.