بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب هنر در لحظه زندگی کردن | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب هنر در لحظه زندگی کردن

بریده‌هایی از کتاب هنر در لحظه زندگی کردن

امتیاز:
۳.۲از ۷۷ رأی
۳٫۲
(۷۷)
توقف کن. همین الان، زندگی‌ات را از درون تغییر بده.»
شهرام
شما می‌توانید در یک مزرعه یا بیرون از خانه با یک کوله‌پشتی زندگی کنید. می‌توانید در آشپزخانهٔ خود یا در ساختمانی بلند کار کنید. می‌توانید در اتاق نشیمنتان یا کلیسای جامع مناجات کنید. آیا زیبا نیست؟ هیجان‌انگیز؟ و مملو از آزادی؟ شما می‌توانید دمپایی یا کفش پاشنه‌بلند به پا کنید، استیک یا کلم بخورید، شعر بخوانید یا اینترنت را چک کنید، می‌توانید در همهمه و صدای شهر به خواب بروید یا زیر آسمانِ پرستاره بخوابید. می‌توانید خودتان زندگی‌تان را بسازید. درواقع باید این کار را بکنید. نه‌تنها می‌توانید آن را بسازید، بلکه می‌توانید آن را بازسازی کنید.
artam
بعضی از ما خلق شده‌ایم تا سریع‌تر باشیم و بعضی آرام‌تر، بعضی از ما شلوغ‌تر و بعضی ساکت‌تر. برخی از ما برای ساختن و پرورش چیزها ساخته شده‌ایم. بعضی از ما برای نوشتن آهنگ، کمک و اهدا، رمان‌نوشتن و... ساخته شده‌ایم. من متوجه شدم یکی از بزرگ‌ترین لذت‌ها در زندگی دورشدن از آن شخصیتی است که کسی به شما گفته باید داشته باشید و رفتن به‌سمت آنچه حقیقتاً در قلب و روحتان دوستش دارید.
artam
ین روزها آرون و من می‌رویم برای پیاده‌روی، غذاخوردن و سفر. ما قبلاً برای هم جواهرات و باشگاه‌های گلف می‌خریدیم؛ حالا وسایل بازی می‌خریم تا با بچه‌ها بازی کنیم، بلیت می‌خریم تا به نمایش برویم، به شهرهایی که دوست داریم سفر می‌کنیم و ازدواجمان به‌خاطر این‌ها پربارتر است.
¥عاشق مطالعه¥
یک صبح آفتابی، مک و من بیشتر از بیست جعبه را برداشتیم و به مغازهٔ کتاب دست‌دوم‌فروشی بردیم. من فقط کتاب‌هایی را نگه داشتم که ممکن بود دوباره بخوانم یا از ته دل به یک دوست پیشنهادشان کنم؛ همین هم خودش کلی کتاب است. اما بیست جعبه کتابی که از خانه بیرون می‌رود، واقعاً تفاوت بزرگی ایجاد می‌کند.
¥عاشق مطالعه¥
مشغول مطالعهٔ کتاب جالبِ آریانا هافینگتن با نام کامیابی شدم که در آن نوشته بود همهٔ ما باید لباس خواب بپوشیم و این مشکلِ شایعِ خوابیدن با لباس ورزش (به‌خصوص درمورد خانم‌ها) باید به پایان برسد. نوشته بود بدن ما به صدای لباسی که تنش می‌کنیم گوش می‌دهد؛ بنابراین وقت خواب با پوشیدن پیژامه یا لباس‌هایی که برای مواقع خصوصی و خواب در نظر گرفته شده‌اند، به بدنتان اعلام کنید وقتِ خواب است. با پوشیدنِ لباس‌هایی که هنگام رفتن به باشگاه یا کافی‌شاپ می‌پوشید بدنتان را گیج نکنید.
¥عاشق مطالعه¥
دوستی به‌معنای شباهت نیست و هرکس ازدواج کرده باشد می‌داند این مسئله دربارهٔ خانواده هم صدق می‌کند.
¥عاشق مطالعه¥
باید بفهمیم آنچه به زندگی‌مان معنا می‌دهد کاری نیست که انجام می‌دهیم، بلکه صداقتی است که در رفتارمان با مردم داریم و اینکه تا چه اندازه با مهربانی و عطوفت برای ساختنِ دنیایی بهتر تلاش می‌کنیم.
¥عاشق مطالعه¥
وقتی خودتان را وقف کار می‌کنید تا به‌عنوان مسئولیت‌پذیرترین فرد شناخته شوید، توقع افراد از شما برای مسئولیت‌پذیربودن بیشتر می‌شود
¥عاشق مطالعه¥
وقتی خودتان را وقف کار می‌کنید تا به‌عنوان مسئولیت‌پذیرترین فرد شناخته شوید، توقع افراد از شما برای مسئولیت‌پذیربودن بیشتر می‌شود
¥عاشق مطالعه¥
می‌گوید مهارت‌هایی که در نیمهٔ اولِ زندگی شما را پیش می‌برند، برای نیمهٔ دوم زندگی کاملاً بی‌فایده‌اند. مثلاً آن دسته از توانایی‌هایی که در خود ایجاد کردم، ظاهراً در نیمهٔ اول زندگی به من کمک کردند؛ درحالی‌که وقتی موشکافانه به آن‌ها نگاه می‌کنم، متوجه می‌شوم درواقع هیچ کمکی به من نکرده‌اند. آن‌ها من را مسئول، مسئولیت‌پذیر، توانا و ازطرفی واقعاً خسته کردند؛ ولی باعث شدند مفید و عمل‌گرا بار بیایم و به‌تدریج من را از گرمی و هیجانِ زندگی و از آن شخصیتِ گرم و پیش‌بینی‌ناپذیری که داشتم دور کردند. دلم برای آن آدم تنگ شده است.
yasinds
مشغله نوعی بیماریِ روحی‌روانی است. یوجین پیترسون
اسماعیلی راوری
من نه آن تصویر کذبم، نه وهم و خیال، نه موفقیت‌ها و دستاوردهایم. این منم، با تمام محدودیت‌ها و ضعف‌هایم.
sahel
او بلافاصله ایمیلم را پاسخ داد. آن خط از نوشته‌اش که توجهم را جلب کرد این بود: «توقف کن. همین الان، زندگی‌ات را از درون تغییر بده.»
sahel
هر آنکه هستی، هرقدر تنها باشی، جهان خودش را به پندار و آرزوهایت تقدیم خواهد کرد
sahel
مشغله نوعی بیماریِ روحی‌روانی است. یوجین پیترسون
sepehr solimani
هرچیزی که به دست آورده‌اید، هرجا که رسیده‌اید ـ‌مقداری دلار در یک بانک، عددی روی ترازو، آن جایزه یا ترفیع یا خانهٔ مناسب‌ــ هرچیزی که هست، اگر برای به‌دست‌آوردنش روحتان را پایین کشیده‌اید و زمین زده‌اید و اعتقاد داشتید باری غیرضروری یا فداکاریِ قابل‌قبولی بوده، من اینجا هستم تا با عشق به شما بگویم: اشتباه می‌کنید و اینکه دوست دارم دستتان را بگیرم و تاجایی‌که نیاز داریم به مسیر گذشته‌تان برگردیم
احسان
مستقیم به چشمانم نگاه کرد و پرسید: «حالت چطوره؟» می‌توانستم بگویم او واقعاً می‌خواست حالم را بپرسد، نه اینکه فقط ازروی ادب این سؤال را پرسیده باشد. چشمانم تر شد و گفتم: «خسته‌ام، سردرگمم و کمی تنها؛ اما بازهم ادامه می‌دم.» به من نگاه کرد، لبخند زد و گفت: «من هم همین‌طور رفیق، من هم همین‌طور. بعضی وقت‌ها خیلی سخت می‌شه.»
احسان رضاپور
ممکن است به من بگویید «چرا آرام نمی‌گیرم و کمتر کار نمی‌کنم؟». من این سؤال را درک می‌کنم؛ ولی شبیه این است که از کسانی که به الکل اعتیاد دارند بپرسید چرا این‌همه احساس تشنگی و تمایل به نوشیدنِ الکل دارند.
me
ما درواقع کاملاً تسلیم این زندگیِ پرمشغله، پرفشار و پراز خستگی بودیم. اما این یعنی گردن‌نگرفتن مسئولیت، این‌طور نیست؟ ا
me

حجم

۱۸۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۹۸ صفحه

حجم

۱۸۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۹۸ صفحه

قیمت:
۵۹,۰۰۰
۱۷,۷۰۰
۷۰%
تومان