بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بابا لنگ‌دراز | صفحه ۲۵ | طاقچه
۴٫۵
(۴۵۶)
ژولیا می‌پرسید اسم دوشیزگی مادرم چه بوده؟ شا را به خدا ببینید همچو سؤال بی‌جایی از موجودی که در نوانخانه بزرگ شده بکنند چه حالی می‌شود. آن‌قدر شهامت نداشتم که بگویم «نمی‌دانم.»
𝐌𝐚𝐡𝐝𝐢𝐞𝐡
«حکمت بزرگی که انجیل به ما تعلیم داده است اینست، فقرا از این جهت خلق شده‌اند که برای دیگران مجال نیکوکاری به وجود آید!»
𝐌𝐚𝐡𝐝𝐢𝐞𝐡
وقتی که مادر دختر چک را دید و فهمید که این قطعه کاغذ یک‌صد دلار ارزش دارد فریاد زد: «هزار بار شکرِ تو ای خدای مهربان.» من گفتم: «بابا لنگ‌دراز این را فرستاده. نه خدای مهربان» (البته آن‌جا گفتم آقای اسمیت.) مادر گفت: «اما خدای مهربان این فکر نیک را به سر آقای اسمیت گذاشت.» «ابداً این من بودم که این فکر نیک را به سر آقای اسمیت گذاشتم!» به هر صورت بابا امیدوارم که خدای مهربان پاداش این محبت شما را بدهد. شما استحقاق داردید که اقلاً ده هزار سال خارج از جهنم به سر برید.
Nesa Salmani
من جوان و خوشحال و سرکیف هستم و امیدوارم شما هم همین‌طور باشید، چون جوانی کاری به سال و ماه ندارد مهم اینست که انسان زنده‌دل و پرنشاط باشد، ممکن است بابا موی شما سفید باشد ولی مانند پسربچه‌ها فکر کنید.
Nesa Salmani
من از مردمی که می‌نشینند و رو به آسمان می‌کنند و چشم‌ها را در چشم‌خانه می‌گردانند و می‌گویند: «خواست خدا چنین بوده است» درحالی‌که یقین دارند چنین نیست خیلی عصبانی می‌شوم. افتادگی یا تسلیم و رضا یا هر چه می‌خواهید اسمش را بگذارید علامت سستی و درماندگی است.
Nesa Salmani
من کاملاً به آزادی اراده و قوت خواستن خود معتقدم و به نظر من با این عقیده آدم می‌تواند کوه را از جای تکان دهد
Nesa Salmani
بی‌چون و چرا من به فلاسفه‌ای که فکر می‌کنند هر عملی که از آدم سر بزند غیرقابل اجتناب و نتیجه‌ی تجمع عوامل غیرارادی است مخالفم و آن را سخیف‌ترین عقاید می‌دانم، در این صورت هرکس هر کار کرد، کرد، کسی هم ملامتش نمی‌کند. وقتی که کسی عقیده به تقدیر داشته باشد طبیعی است که می‌نشیند و می‌گوید: «هر چه خدا بخواهد همان است.»
Nesa Salmani
آدم هوس چیزهایی که مزه‌اش را نچشیده هرگز نمی‌کند، ولی بعد از این‌که یک بار مزه‌ی نعمتی را چشید آن‌وقت دیگر محرومیت از آن مشکل است. برای این‌که آن‌وقت آدم خود را به داشتن آن نعمت ذیحق می‌داند.
Nesa Salmani
بابا من سِرّ خوشبختی را پیدا کرده‌ام و آن اینست که برای «حال» زندگی کن. افسوس گذشته را خوردن و به انتظار آینده به سر بردن غلط است بلکه باید از این لحظه حداکثر استفاده را کرد. من می‌‌خواهم هر ثانیه از زندگیم را خوش باشم و می‌خواهم وقتی که خوش هستم بدانم که خوش هستم. بعضی‌ها زندگی نمی‌کنند، مسابقه‌ی دو گذاشته‌اند، می‌‌خواهند به هدفی که در افق دوردست است برسند و درحالی‌که نفسشان به شماره افتاده می‌‌دوند و زیبایی‌های اطراف خود را نمی‌بینند. آن‌وقت روزی می‌رسد که پیر و فرسوده هستند و دیگر رسیدن و نرسیدن به هدف برایشان بی‌تفاوت است. ولی من تصمیم گرفته‌ام که سر راه بنشینم و توده‌ای از خوشی‌های زندگی را ذخیره کنم، خواه نویسنده بزرگی بشوم یا نشوم
Nesa Salmani
بابا من سِرّ خوشبختی را پیدا کرده‌ام و آن اینست که برای «حال» زندگی کن. افسوس گذشته را خوردن و به انتظار آینده به سر بردن غلط است بلکه باید از این لحظه حداکثر استفاده را کرد. من می‌‌خواهم هر ثانیه از زندگیم را خوش باشم و می‌خواهم وقتی که خوش هستم بدانم که خوش هستم.
m.rahimi.z
«آن‌قدر در دنیا چیزهای جوراجور هست، که یقیناً همه ما مثل پادشاه سعادتمند خواهیم بود.» و این راست است. دنیا پر از شادی است، در صورتی که هر چه پیش آید انسان قبول کند. فقط سرِّ موفقیت در اینست که انسان کم‌توقع باشد؛
Nesa Salmani
زندگی یک صحنه بازی است و من باید آن را با مهارت بازی کنم، و اگر ببرم یا ببازم، در هر حال شانه‌ها را بالا بیندازم و بخندم.
Nesa Salmani
در هر حال باباجون با عیب‌هاتان دوستتان دارم.
الین نیران
به این تکه گوش کنید، مال استیونسن است. «آن‌قدر در دنیا چیزهای جوراجور هست، که یقیناً همه ما مثل پادشاه سعادتمند خواهیم بود.» و این راست است. دنیا پر از شادی است، در صورتی که هر چه پیش آید انسان قبول کند. فقط سرِّ موفقیت در اینست که انسان کم‌توقع باشد؛
itfatemeh78
من از مردمی که می‌نشینند و رو به آسمان می‌کنند و چشم‌ها را در چشم‌خانه می‌گردانند و می‌گویند: «خواست خدا چنین بوده است» درحالی‌که یقین دارند چنین نیست خیلی عصبانی می‌شوم. افتادگی یا تسلیم و رضا یا هر چه می‌خواهید اسمش را بگذارید علامت سستی و درماندگی است. من پیرو مذهب زنده‌تر و مبارزتری هستم.
reyhaneh_ghaffari
اگر شوهر و ۱۲ بچه‌ام در اثر زلزله در عرض یک روز زیر خاک بروند، روز بعد با قیافه‌ای باز و متبسّم عقبِ شوهر دیگر می‌گردم.
Azar
وقتی که آدم به شخصی، محلی، یا روش مخصوصی در زندگی عادت کرد و ناگهان آن را از دست داد یک جای خالی در دل آدم باقی می‌گذارد، یک نوع حسی مثل دل مالش به انسان دست می‌دهد
Azar
دنیا پر از شادی است، در صورتی که هر چه پیش آید انسان قبول کند.
Azar
ناراحتی‌های بزرگ نیست که صبر و بردباری لازم دارد بلکه این ناراحتی‌های خردخرد و جگر سوراخ‌کن را با تبسم برگزار کردن حقیقتاً روحیه لازم دارد و من سعی می‌کنم این روحیه را به دست آورم. می‌خواهم به خودم تلقین کنم که زندگی یک صحنه بازی است و من باید آن را با مهارت بازی کنم، و اگر ببرم یا ببازم، در هر حال شانه‌ها را بالا بیندازم و بخندم. چه ژولیا جوراب ابریشمی بپوشد و چه هزارپا از سقف بیفتد شما هرگز شکایتی از من نخواهید شنید.
Neda^^
الان سالی ماک براید سرش را کرد توی اتاق و گفت: «آن‌قدر دلم برای مامان و پاپا تنگ شده که دارم دق می‌‌کنم. تو چطور؟» من تبسمی کردم و گفتم: «چاره چیست باید ساخت.» دلتنگی خانوادگی از آن بیماری‌هاست که من اقلا در برابر آن مصونیت دارم مگر کی هم دلش برای دارلایتام و مادام لیپت تنگ می‌شود.
R.R

حجم

۸۶۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۸۶۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان