«ای مفلوک فانی، ای زاده از سر اتفاق و محنت، چرا میخواهی مرا به گفتن حرفی وادار کنی که بهترین حال نشنیدن آن است؟ هرگز نمیتوانی به بهترینها برسی: بهترینها برای تو آن است که به دنیا نیامده باشی، که نباشی، هیچ باشی. ولی دومین امر نیک برای تو آن است که هر چه زودتر بمیری.»
پویا پانا
شما میتوانید به این موسیقی امید ببندید و دردناکترین لحظهها را به فراموشی بسپارید!
Mohadese
اصل بنیادین زیباشناسی او این بود که «هر امری برای زیبا شدن نیاز به آگاهی دارد» و همان طور که گفتم، اصلی مشابه سقراط است که میگوید: «برای خوب بودن باید آگاه بود.»
پویا پانا
برای قهرمانان هیچ ناشایست نیست که مشتاق ادامهٔ زندگی باشند، حتی اگر همچون کارگران روزمزد زندگی کنند
پروا
حال دیگر هیچ تسلایی وجود ندارد،
پویا پانا
حتی با فصیحترین کلام هم نمیتوانیم حتی یک گام به ژرفترین مفهوم موسیقی نزدیک شویم.
پویا پانا
والاترین قانون سقراطگرایی زیباشناسسانه این است: «هر امری برای زیبایی باید درکپذیر باشد»، درست همسان آن اصل سقراط که میگوید: «صرفآ فرد آگاه دارای فضیلت است.»
پویا پانا
باید پیوسته و ناگزیر بر زندگی ستم راند، چون زندگی امری از بنیان ضداخلاقی است، ـباید زندگی را زیر بار تحقیر و نفی جاودانهٔ آن، خفه کرد و برای عشقورزی و امری ضدارزش ناشایست دانست.
پویا پانا
اینجا در این خطیرترین خطر در راه اراده، هنر در قالب جادوگری نجاتبخش و شفادهنده نزدیک میشود و بهتنهایی میتواند اندیشههای نفرت از سرخوردگی و پوچی هستی را در تصورات تغییر دهد و امکان ادامه زندگی را فراهم کند
Mohadese
سراسر جهان نیازمند عذاب است، تا با آن هر فرد بتواند به رویای رهاییبخش برسد و بعد محو تماشای آن شود و آرام بر زورقی در حال تاب خوردن در میانهٔ دریا بنشیند.
Mohadese
یونانیان برای ادامهٔ زندگی ناگزیر بودند این ایزدان را از سر ژرفترین ضرورتها بیافرینند.
Mohadese
«ای مفلوک فانی، ای زاده از سر اتفاق و محنت، چرا میخواهی مرا به گفتن حرفی وادار کنی که بهترین حال نشنیدن آن است؟ هرگز نمیتوانی به بهترینها برسی: بهترینها برای تو آن است که به دنیا نیامده باشی، که نباشی، هیچ باشی. ولی دومین امر نیک برای تو آن است که هر چه زودتر بمیری.»
پروا