بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شکوفه‌های عناب | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب شکوفه‌های عناب

بریده‌هایی از کتاب شکوفه‌های عناب

نویسنده:رضا جولایی
انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۴.۴از ۳۹ رأی
۴٫۴
(۳۹)
طلب سلامتی و شادی کردم. از نصایح پدرم بود که این دو خواسته برابر است با تختِ جمشید و تاجِ کیخسرو، که اگر نداشته باشی ثروت عالم به پشیزی نمی‌ارزد.
n re
همهٔ ما عازم سفری طولانی هستیم. خیال می‌کنیم که ساعت‌ها و روزها و ماه‌ها بر ما می‌گذرند، اما این ماییم که در حال عبور از کنار جهان هستیم، از کنار ساعت‌ها و روزها...
n re
همون روزا بود که فهمیدیم که اگه زور نداشته باشیم باس توسری بخوریم،
n re
در گودال نهادم و بر آن‌ها خاک ریختم و بعد گریستم. این‌بار از اعماق روحم. گریه‌های پیشین، همه هیچ بود. گریه این بود، مثل سیلی که مرا شست و خالی کرد. پس از آن باز هم گریستم، تا سال‌ها، اما آن یکی بود که بغض مرگ شما را از ته جانم شست و برد و باقی دیگر اندوه‌های آنی بود در سینه‌ام، تنم. نه در جانم.
rmoghaddam
پدر می‌گفت همهٔ ما عازم سفری طولانی هستیم. خیال می‌کنیم که ساعت‌ها و روزها و ماه‌ها بر ما می‌گذرند، اما این ماییم که در حال عبور از کنار جهان هستیم، از کنار ساعت‌ها و روزها... و حالا در بالای این عمارت، پشت این پنجرهٔ خیس از باران، احساس می‌کنم آدم‌ها و وقایع یکایک بر من می‌گذرند.
niktamz
سوت قطار مرا به گذشته‌ها برد.
امیرمحمد قرائی
عاقبت زندگی است که نیرومند است و سرایت می‌کند به جان آدمیان تا پایدار بمانند و بخشایش است که شر را دور می‌کند از جان‌مان و کینه را. جهان را بخشیدم. شاید حضور زخم‌خورده و خستهٔ ما زنده شود به مهر.
روژینا
جهان بیش از آن‌که محل رشدونموِ نیکان باشد، مکان بالندگی ماست.
روژینا
چیرگی در انجام کار است که معنا می‌دهد به زنده بودن.
روژینا
در عاشقی گریز نباشد ز سوز و ساز اِستاده‌ام چو شمع، مترسان از آتشم
روژینا
اندوه‌های زمستانی و این برگ‌های سرخ آخرین بوسه‌های‌شان را با شرم نثار ما می‌کنند پیش از آن‌که سایه‌های سیاه نوامبر آن‌ها را در تاریکی پنهان کنند...
روژینا
شب واقعه و شب فاجعه. آخرسر می‌رسه.
روژینا
بعضی خاطرات هست که تو دل آدم می‌مونه و می‌گنده و گندش آدمو متعفن می‌کنه.
روژینا
می‌دانید خوردن لقمه با خون جگر چه طعمی دارد...
روژینا
یک‌دفعه احساس کردم عاشق او هستم. عجب کشش غریبی، چه احساس عجیبی...
روژینا
این‌همه بحر طویلو خوندم تا بدونین آدم در آنی می‌تونه بی‌رحم بشه و از خودش رذالت نشون بده. خیلی از حیوونا به آدم شرف دارن.
روژینا
نوشتم: دولت روس گلوی این مملکت را به توسط چند نفر از منفورین ملت گرفته. علی‌اکبرخان گفت: با این نوشته‌ها پیداست که قصد رفتن داری؟ نوشته بودید و این آخرین نوشتهٔ شما بود. ما از جان‌بازی، فداکاری عاری نداریم... و زمین تهران را برای تشریفات مَقدمِ میهمان‌های تازه‌رسیده از خون گلوی خود زینت می‌دهیم و افتخار می‌کنیم که ماییم پیش‌صفان شهدای راه آزادی.
ghazalm
رعیت بدبخت که موافق با قانون اسلام با آقای خودش کفو است و رازق کوچک مملکت، در ردیف گاو و گوسفند و الاغِ اربابش. حق‌طلبی ما به که بهره می‌رساند؟ حبس و تبعید و ضرب و در بعضی مواقع قتل، از حقوق مسلمهٔ ارباب است.
ghazalm
آه این تقدیر اگر کار خداوند نباشد حتماً ارادهٔ شیطان است
مها
قضا بی‌خواستهٔ من پیش می‌رفت و مرا هم با خود پیش می‌برد. چه زمانهٔ مسخره‌ای بود. زمانه غلبهٔ شیطان‌پرستان باایمان! آه از دورویی و دروغ.
مها

حجم

۳۳۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۱۸ صفحه

حجم

۳۳۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۱۸ صفحه

قیمت:
۷۲,۰۰۰
۳۶,۰۰۰
۵۰%
تومان