بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اعترافات رمان‌نویس جوان | طاقچه
کتاب اعترافات رمان‌نویس جوان اثر اومبرتو اکو

بریده‌هایی از کتاب اعترافات رمان‌نویس جوان

نویسنده:اومبرتو اکو
امتیاز:
۵.۰از ۳ رأی
۵٫۰
(۳)
بعضی وقت‌ها رمان‌نویس توان گفتن چیزهایی را دارد که فیلسوف ندارد.
مسلم عباسپور
نویسندگان خلاق، در مقام خوانندگان منطقی اثر خودشان، مطمئناً حق دارند تفسیری را که خیلی نامحتمل است به چالش بکشند. اما به‌طور کلی باید به خوانندگان خود احترام بگذارند، چون آن‌ها متن خود را مثل پیغامی در بطری به جهان انداخته‌اند. من، بعد از انتشار متنی در مورد نشانه‌شناسی، وقتم را به بازشناسی اشتباهاتم یا شرح متن برای کسانی که آن را چنان‌که قصدم داشتم نفهمیده و بد تعبیر کرده‌اند اختصاص می‌دهم. در مقابل، پس از انتشار رمان، اصولاً وظیفهٔ اخلاقی خود می‌دانم که تفسیرهای دیگران از آن را به چالش نکشم (یا تفسیر خاصی را تشویق نکنم).
مسلم عباسپور
یک رسالهٔ نظری، نویسنده معمولاً می‌خواهد نظریهٔ خاصی را اثبات کند یا به مسئلهٔ معینی جواب بدهد، در حالی‌که شعر یا رمان می‌خواهد زندگی را با تمام ناهمسازی‌هایش بازنمایی کند.
مسلم عباسپور
در حین نوشتن اولین رمانم چند چیز را فهمیدم. اول، «الهام» واژهٔ بدی است که نویسنده‌های حقه‌باز به‌کار می‌برند تا از نظر هنری درخور ستایش جلوه کنند. ضرب‌المثلی قدیمی می‌گوید نبوغ ده درصد الهام است و نود درصد جان کندن. می‌گویند لامارتین شاعر فرانسوی بارها موقعیتی را که در آن یکی از بهترین شعرهایش را سروده بود توصیف می‌کرد: ادعایش این بود که شعر، شبی هنگام سرگردانی در بیشه‌ها، یک‌باره و یک‌جا به او الهام شده. بعد از مرگش یک نفر در اتاق مطالعهٔ او تعداد قابل‌توجهی از نسخه‌های مختلف آن شعر را پیدا کرد که در طول سال‌ها نوشته و بازنویسی شده بود.
مسلم عباسپور
سرانجام پی بردم که تنها جواب درست عبارت از این است که در لحظهٔ خاصی از زندگی میل به این کار در من پیدا شد و فکر می‌کنم این توضیح کافی و معقول باشد.
مسلم عباسپور
به این ترتیب تصمیم گرفتم داستانی بگویم که با آونگ شروع شود و با ترومپت‌نوازی پسرکی در یک صبح آفتابی در گورستان به پایان برسد. ولی چه‌طور می‌شود از آونگ به ترومپت رسید؟ جواب دادن به این پرسش هشت سال وقت برد و جواب عبارت بود از رمان. *
مسلم عباسپور
در تأملاتی در باب «نام گل‌سرخ» گفته‌ام به این دلیل شروع به نوشتن رمان کردم که «می‌خواستم راهبی را زهر بخورانم.» در واقع هیچ اشتیاقی برای زهرخور کردن راهبان نداشتم –منظورم این است که من نمی‌خواستم هیچ‌کس را مسموم کنم، خواه راهب باشد یا آدمی غیرمذهبی. فقط تصویر راهبی که در حال خواندن کتاب مسموم می‌شود به خاطرم رسیده بود. شاید تجربه‌ای را که در شانزده‌سالگی داشتم به‌یاد می‌آوردم: هنگام دیدار از صومعه‌ای بندیکتی (سانتا اسکولاستیکا واقع در سوبیاکو) از رواق‌های قرون وسطایی گذشتم و وارد کتابخانه‌ای تاریک شدم و روی یکی از میزهای مخصوص قرائت، کتاب اعمال قدیسان را باز دیدم. تورق آن مجلد عظیم در آن سکوت سنگین و در آن حال که چند شعاع نور از صافی شیشه‌بند منقش گذشته بود، احتمالاً لرز به تنم نشاند. چهل‌وچند سال بعد این لرز از ناخودآگاه من سر بالا آورد.
مسلم عباسپور
تا به خانه برگشتم داخل کشوی میزهایم را گشتم و یادداشت‌های شتاب‌زدهٔ سال پیشم را درآوردم؛ تکه کاغذی را که رویش اسم چند راهب را نوشته بودم درآوردم. در پنهانی‌ترین بخش وجودم طرح و نقشهٔ رمانی از هم‌اکنون شکل می‌گرفت، ولی من از آن بی‌خبر بودم. در این مرحله به این نتیجه رسیده بودم که بدک نیست راهبی در حال مطالعهٔ کتابی اسرارآمیز مسموم شود و همین و بس. حالا شروع کردم به نوشتن نام گل سرخ.
مسلم عباسپور
هنرمندان آوانگارد هم، که ظاهراً از قیدوبندها اجتناب می‌کنند، همین کار را انجام می‌دهند؛ آن‌ها فقط بدون جلب توجه قیدوبندهای دیگری وضع می‌کنند.
مسلم عباسپور
دنیای ساختهٔ مؤلف و وقایعی که در آن رخ می‌دهد آهنگ، سبک و حتی انتخاب کلمات را دیکته می‌کند. داستان‌سرایی تابعی از این قاعدهٔ لاتین است: «به موضوع بچسب؛ کلمه دنبالش می‌آید.» در حالی که در شعر قاعده را باید عکس کنیم: «به کلمه بچسب؛ موضوع دنبالش می‌آید.» داستان‌سرایی نخست و پیش از هر چیز حادثه‌ای کیهان‌شناختی است. برای روایت کردن داستان باید مثل صانعی که جهانی را می‌آفریند دست‌به‌کار شوی، جهانی که تا جای ممکن باید دقیق باشد و بنابراین بتوانی در آن با اعتمادبه‌نفس تمام بگردی.
مسلم عباسپور

حجم

۲۱۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

حجم

۲۱۲٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۲۴ صفحه

قیمت:
۳۷,۰۰۰
۱۸,۵۰۰
۵۰%
تومان
صفحه قبل
۱
۲صفحه بعد