بریدههایی از کتاب گزیدهی تذکرةالاولیاء
۴٫۵
(۸)
پرسیدند: یا شیخ! دلهای ما خفته است که سخن تو در ما اثر نمیکند، چه کنیم؟ گفت: کاشکی خفته بودی که خفته را بجنبانی بیدار گردد؛ دلهای شما مرده است که هرچند میجنبانی بیدار نمیگردد.
NegaraMehr
عطار قدّیسین را در پردهای از تقدّس پنهان نمیکند و تنها از کشف و کرامات آنها دَم نمیزند؛ او خواننده را پابهپای نامآورانِ حکمت و معرفت، به هیاهوی بازار بغداد و بَلخ میبرد و مراتبِ سیر و سلوک را متناسب با اطوار و کیفیاتِ زندگی انسان تعریف میکند؛ تا هم برای همه دستیافتنی باشد، هم بر مدعیانْ نکته بگیرد که: البته، دلشدگان، در کسبوکار هم کارِ دل میکنند.
در نگاه عطار، حصول معرفت، بدون توفیق در تربیت نفس ممکن نیست و رسیدن به این معنی، مستلزم حضور در جامعه انسانی و تلاش برای غلبه بر همان مشکلات معمولِ اجتماعی است؛
«که مرد باید که در میان بازار، به حق مشغول تواند بود.»
پیام
د. او داستان بزرگان را از روزگارِ بزرگی ایشان آغاز نمیکند؛ از آن روزی میگوید که «بشر حافی» مست و پریشان در کوچهها میگشت و «فضیل عیاض» تیغ میکشید و کاروان میزد؛ یعنی راه کمال بر کسی بسته نیست و آدمی نباید به مکافاتِ آنچه نکرد، خود را ازآنچه میتواند کرد، محروم کند؛ و بدین ترتیب، فارغ از بحث و استدلال، این حرف را به کرسی مینشاند که به قول مولانا:
تو مگو ما را بر آن شه بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست
Reza
[نقل است که سرّی] گفت: سیسال است که استغفار میکنم از یک شُکر گفتن!
گفتند: چگونه؟
گفت: بازار بغداد بسوخت؛ اما دکّان من نسوخت. مرا خبر دادند؛ گفتم: الحمدالله. از شرم آنکه خود را به (= بهتر) از برادران مسلمان خواستم و دنیا را حمد گفتم؛ از آن استغفار میکنم.
NegaraMehr
و گفت: جنگکردن با خردمندان آسانتر است که حلواخوردن با بیخردان.
سعید
نقل است که ذوالنون گفت: در بعضی از سفرهای خویش زنی را دیدم. از او پرسیدم از غایتِ (= نهایت) محبّت.
گفت: ای بطّال! (۹) محبّت را غایت نیست.
گفتم: چرا؟
گفت: از بهر آنکه محبوب را نهایت نیست!
NegaraMehr
دیگر، مستی که افتانوخیزان میرفت، گفتمش که «قدم ثابت دار تا در گل نیفتی.» [مست] گفت: «[آیا] تو قدم ثابت کردهای بااینهمه دعوی؟ اگر من بیافتم، مستی باشم به گلآلوده؛ برخیزم و بشویم، این سهل باشد، اما [تو] از افتادن خویش بترس.»
NegaraMehr
نقل است که یکی گفت: مرا وصیتی بکن...
[ابراهیم] گفت: بسته بگشای و گشاده ببند.
گفت: مرا این معلوم نمیشود.
گفت: کیسهٴ [دینارِ] بسته بگشای و زبانِ گشاده ببند.
NegaraMehr
حضرت محمّد (ص) در این معنی فرموده است: «انَّهُنَّ لیغلِبنَ العاقِلَ و یغلِبُهُنٌ الجاهلُ» یعنی: زنان چنان باشند که بر عاقلان (انسانهای دانا و سلیمالنفس) غالب شوند (بر دلِ آنها حکومت کنند) ولی مردان جاهل بر زنان غلبه یابند.
سعید
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۴۷۲ صفحه
قیمت:
۳۳۰,۰۰۰
۱۶۵,۰۰۰۵۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد