بریدههایی از کتاب اشتباه در ستارههای بخت ما (نحسی ستاره های بخت ما)
۴٫۲
(۲۸۴)
«آره. دلتنگیم انقدر شدیده که میتونم برای یه تاب هم که هرگز روش نشستم، دلتنگ بشم.»
گفتم «دلتنگی عارضهٔ جانبی سرطانه.»
جواب داد «نه، دلتنگی یکی از عوارض جانبی مرگه.» باد میوزید و سایهٔ شاخهها روی پوستمان تغییر شکل میداد. گاس دستم را فشار داد و گفت «هَزِل گریس، این زندگی خوبیه.»
کاربر ۲۴۶۴۵۸۴
«آره. دلتنگیم انقدر شدیده که میتونم برای یه تاب هم که هرگز روش نشستم، دلتنگ بشم.»
گفتم «دلتنگی عارضهٔ جانبی سرطانه.»
جواب داد «نه، دلتنگی یکی از عوارض جانبی مرگه.» باد میوزید و سایهٔ شاخهها روی پوستمان تغییر شکل میداد. گاس دستم را فشار داد و گفت «هَزِل گریس، این زندگی خوبیه.»
کاربر ۲۴۶۴۵۸۴
بیاعتنا گفت «چه نبردی! من توی این نبرد چه کارهم؟ سرطان من. سرطان من چیه؟ سرطان من خود منم. این تومورها برای من ساخته شده. همونطور که مغز و قلبم برای من ساخته شده. هَزِل گریس، این یه جنگ داخلیه، با یه برندهٔ ازقبلتعیینشده.»
کاربر ۲۴۶۴۵۸۴
گفتم «دلتنگی عارضهٔ جانبی سرطانه.»
جواب داد «نه، دلتنگی یکی از عوارض جانبی مرگه.»
میشه گفت کتابخوان
میدونی اینجا چه شکلیه، نه؟ شبیه همهٔ امیدهاییه که به شکل احمقانهای به اونها چشم داشتیم.»
میشه گفت کتابخوان
«یه روز میآد که همهٔ ما از دنیا رفتهایم. همهٔ ما. زمانی میرسه که هیچ انسانی باقی نمیمونه که به خاطر بیاره زمانی کسی وجود داشته، یا اینکه گونهٔ ما آدمها چه کارهایی کرده. هیچکس باقی نمیمونه که ارسطو یا کلئوپاترا رو به خاطر بیاره، چه برسه به شما. هر کاری که کردیم و هر چی که ساختیم و نوشتیم، فکر کردیم و کشف کردیم، فراموش میشه.» بعد با اشاره به اطرافم ادامه دادم «و همهٔ اینها به خاطر هیچ بوده. شاید اون زمان بهزودی برسه و شاید میلیونها سال طول بکشه، اما حتی اگه نابود شدن خورشید رو هم دووم بیاریم، باز هم تا ابد زنده نمیمونیم. قبل از اینکه اندامها هوشیار بشن، زمان وجود داشته. بعد از اون هم زمان ادامه خواهد داشت. اگه فراموش شدن حتمیِ بشر نگرانت میکنه، تشویقت میکنم که بهش توجه نکنی. فقط خدا میدونه آدمهای دیگه چه کار میکنن.»
Zahra
من به عشق واقعی اعتقاد دارم. معتقد نیستم که همه باید چشمهاشون رو حفظ کنن یا مریض نشن، ولی همه باید عشق واقعی رو امتحان کنن و این عشق لااقل باید تا زمانی که زندگی میکنیم ادامه داشته باشه.»
میشه گفت کتابخوان
بدون درد، لذت را نخواهی شناخت.
Nika
این بدترین قسمت داشتن سرطان بود. گاهی شواهد جسمی بیماری، ما را از بقیهٔ مردم جدا میکرد. ما با دیگران جور نبودیم و هرگز بیش از وقتی سهنفری توی آن هواپیمای خالی رفتیم این موضوع آشکار نبود.
Nika
بخش زیادی از زندگیام صرف جلوگیری از گریه کردن جلوِ آدمهایی شده که دوستم داشتهاند. بنابراین میدانستم که آگوستاس چه کار میکند. دندانهایت را به هم فشار میدهی. به بالا نگاه میکنی. به خودت میگویی که اگر اشکت را ببینند اذیت میشوند و تو چیزی جز ناراحتی و اندوه در زندگی آنها نخواهی بود. تو نباید باعث اندوه بیشتری شوی؛ بنابراین نمیخواهی گریه کنی و همهٔ این چیزها را در حال نگاه کردن به سقف به خودت میگویی. بعد با اینکه گلویت نمیخواهد بسته شود، آن را قورت میدهی و به کسی که دوستت دارد نگاه میکنی و لبخند میزنی.
وحید
گفت «موضوع مهم دربارهٔ آدمهای مُرده...» یکدفعه مکث کرد. «موضوع مهم اینه که اگه از اونها آرمانگرایانه حرف نزنی، عوضی هستی
...love
همهٔ نجاتها و رستگاریها موقتیان. من براشون یه دقیقه خریدم. شاید همین یه دقیقه بتونه یه ساعت و اون یه ساعت یه سال براشون بخره. هَزِل گریس، هیچکس نمیتونه برای اونها ابدیت رو بخره، اما زندگیِ من یه دقیقه براشون وقت خرید و این بیارزش نیست.
...love
تقریباً میشد درون چشمهای واقعاً آبیاش را دید. گفتم «یه روز میآد که همهٔ ما از دنیا رفتهایم. همهٔ ما. زمانی میرسه که هیچ انسانی باقی نمیمونه که به خاطر بیاره زمانی کسی وجود داشته، یا اینکه گونهٔ ما آدمها چه کارهایی کرده. هیچکس باقی نمیمونه که ارسطو یا کلئوپاترا رو به خاطر بیاره، چه برسه به شما. هر کاری که کردیم و هر چی که ساختیم و نوشتیم، فکر کردیم و کشف کردیم، فراموش میشه.
Ali
قهرمانانِ واقعی الزاماً کسانی نیستند که کاری انجام میدهند. قهرمانان واقعی کسانی هستند که توجه میکنند و توجه نشان میدهند.
Fiya
«یه روز میآد که همهٔ ما از دنیا رفتهایم. همهٔ ما. زمانی میرسه که هیچ انسانی باقی نمیمونه که به خاطر بیاره زمانی کسی وجود داشته، یا اینکه گونهٔ ما آدمها چه کارهایی کرده. هیچکس باقی نمیمونه که ارسطو یا کلئوپاترا رو به خاطر بیاره، چه برسه به شما. هر کاری که کردیم و هر چی که ساختیم و نوشتیم، فکر کردیم و کشف کردیم، فراموش میشه.» بعد با اشاره به اطرافم ادامه دادم «و همهٔ اینها به خاطر هیچ بوده. شاید اون زمان بهزودی برسه و شاید میلیونها سال طول بکشه، اما حتی اگه نابود شدن خورشید رو هم دووم بیاریم، باز هم تا ابد زنده نمیمونیم. قبل از اینکه اندامها هوشیار بشن، زمان وجود داشته. بعد از اون هم زمان ادامه خواهد داشت.
هیچهایکرِ میان کهکشانی
افسردگی همیشه یکی از عوارض جانبی سرطان به شمار میرود، ولی افسردگی عارضهٔ جانبی سرطان نیست؛ افسردگی عارضهٔ جانبی مرگ است (سرطان هم یکی از عوارض جانبی مرگ است. همهٔ بیماریها عوارض جانبی مرگاند).
هیچهایکرِ میان کهکشانی
حجم
۲۴۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۷ صفحه
حجم
۲۴۵٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۷ صفحه
قیمت:
۵۵,۰۰۰
۲۷,۵۰۰۵۰%
تومان