بریدههایی از کتاب ذهن ذن، ذهن آغازگر
۳٫۹
(۷۴)
نقاشان باستان تمرین میکردند که با یک بینظمیِ هنرمندانه نقاطی را روی کاغذ بگذارند. این بسیار دشوار است. حتی اگر بخواهی این کار را بکنی، معمولاً با نظم خاصی نقطهها را میچینی. فکر میکنی میتوانی کنترلش کنی ولی نمیتوانی؛ محال است نقطهها را بدون نظم بچینی. مراقبت از زندگی روزانهات نیز همینطور است.
mhr
اگر واقعاً مهم نباشد، پس لزومی ندارد این حرف را بزنی. تا وقتی نگران کاری باشی که انجام میدهی، در دوگانگی هستی. اگر نگران کاری نباشی که انجام میدهی، چنین حرفی نمیزنی. وقتی بنشینی، مینشینی. وقتی بخوری، میخوری. همهاش همین. اگر بگویی، «مهم نیست،» بدین معناست که به شیوهٔ خودت و با ذهن کوچکت برای انجام دادن کاری عذری میتراشی
امیر
وقتی مرتعی پهن و وسیع در اختیار گوسفند یا گاوت بگذاری، بهنوعی او را کنترل میکنی. در مورد مردم نیز همینطور است: اول بگذار هرچه میخواهند انجام دهند و به آنها نگاه کن. این بهترین سیاست است. بیاعتنایی به آنها خوب نیست؛ این بدترین سیاست است. و بدترین حالت دیگر این است که بخواهی آنها را کنترل کنی. بهترین کار این است که آنها را تماشا کنی، فقط تماشایشان کنی بیآنکه بخواهی کنترلشان کنی.
امیر
«تو» یعنی آگاهی از عالَم در قالب تو، و «من» یعنی آگاهی از عالَم در قالب من.
جکسون ماندلا
مهمترین نکته این است که کالبد مادیت را در تملک داشته باشی. اگر بیفتی خودت را گم میکنی. ذهنت جایی دیگر پرسه میزند؛ تو در جسمت نخواهی بود. روش ما این نیست. ما باید همینجا باشیم، همین حالا! این نکتهٔ مهم است. تو باید ذهن و جسمت را داشته باشی. همهچیز باید در جای درستش باشد، به روش درست. اینگونه مشکلی نخواهد بود. میکروفونی که موقع حرف زدن از آن استفاده میکنم اگر جای دیگری باشد، هدفش را محقق نخواهد کرد. اگر بدن و ذهن ما منظم باشند، تمام چیزهای دیگر به شیوهٔ درست در جای درستشان قرار میگیرند.
بااینحال ما معمولاً بیآنکه آگاه باشیم سعی میکنیم چیزی غیر از خودمان را تغییر دهیم، میکوشیم چیزهای خارج از خودمان را نظم دهیم. ولی اگر خودت منظم نباشی مرتب کردن چیزهای دیگر محال است. وقتی کارها را به شیوهٔ درست در زمان درست انجام دهی، تمام چیزهای دیگر مرتب میشوند. تو «رئیس» هستی. وقتی رئیس بخوابد، همه میخوابند. وقتی رئیس کاری را درست انجام دهد، همه هر کاری را درست و در زمان درستش انجام میدهند. راز بودیسم همین است.
maryam.eslami
وقتی خشخش درختان کاج را در روزی پُر از وزش باد میشنویم، میشود گفت باد فقط در حال وزیدن است و درخت کاج هم فقط در باد ایستاده است. همهٔ آنچه آنها انجام میدهند همین است. ولی کسانی که صدای پیچیدن باد بین درخت را میشنوند، شعری خواهند نوشت یا حس غریبی را تجربه خواهند کرد. به نظرم همهچیز به همین سیاق است.
mehr
وقتی مرتعی پهن و وسیع در اختیار گوسفند یا گاوت بگذاری، بهنوعی او را کنترل میکنی. در مورد مردم نیز همینطور است: اول بگذار هرچه میخواهند انجام دهند و به آنها نگاه کن. این بهترین سیاست است. بیاعتنایی به آنها خوب نیست؛ این بدترین سیاست است. و بدترین حالت دیگر این است که بخواهی آنها را کنترل کنی. بهترین کار این است که آنها را تماشا کنی، فقط تماشایشان کنی بیآنکه بخواهی کنترلشان کنی.
همین کار در مورد خودت هم جواب میدهد. اگر میخواهی در ذاذن به آرامش کامل برسی، نباید از تصاویر گوناگونی که بر ذهنت نقش میبندند ناراحت شوی. بگذار بیایند و بروند. آنگاه تحت کنترلت خواهند بود. ولی این سیاست آسان نیست و نیاز به تلاش ویژهای دارد.
arezuuu
اگر چیزی زیباست به این علت است که از تعادل خارج شده است، بااینحال زمینهاش همیشه در هماهنگی کامل است. در قلمرو سرشت بودا همهچیز همینطور است، تعادلش را در برابر زمینهای کاملاً متعادل از دست میدهد. پس اگر بدون شناخت زمینهٔ سرشت بودا چیزها را ببینی، همهچیز به شکل درد و رنج ظاهر میشود. ولی اگر زمینهٔ وجود را درک کنی، میفهمی که خودِ رنج نحوهٔ زندگی ما و نحوهٔ تداوم زندگی ماست. پس گاهی در ذن بر بیتعادلی یا ناهنجاریِ زندگی تأکید میکنیم.
arezuuu
درسی که بر کاغذ نوشته شده باشد، راستین نیست. درس مکتوب نوعی خوراک برای مغز توست. البته که لازم است به مغزت خوراکی بدهی، ولی از آن مهمتر این است که با تمرین سبکِ زندگی درستْ خودت باشی.
به همین دلیل بود که بودا نمیتوانست مذاهب دورهٔ خود را بپذیرد. مذاهب زیادی را آموخت ولی تمرینهای آنها وی را اقناع نکرد. نمیتوانست در ریاضت یا فلسفههای مختلف پاسخی بیابد. او نه به وجودی فراجسمی که به بدن و ذهن خودش در اینجا و اکنون علاقه داشت. و آنگاه که خودش را یافت فهمید که هر چیز دیگری که وجود دارد از سرشت بودا بهرهمند است. روشنضمیری او همین بود. روشنضمیری به معنی داشتن حس خوب یا حالت ذهنی ویژهای نیست. وقتی درست بنشینی حالتی ذهنی داری که خودش روشنضمیری است. اگر نتوانی از حالت ذهنیات در ذاذن راضی باشی، یعنی ذهنت هنوز پرسه میزند. بدن و ذهن ما نباید لق بخورد یا ول بگردد. در حالت درستِ بدن لازم نیست در مورد حالت درست ذهن حرف بزنیم. تو پیشاپیش آن را داری. جان کلام بودیسم همین است.
arezuuu
بااینحال ما معمولاً بیآنکه آگاه باشیم سعی میکنیم چیزی غیر از خودمان را تغییر دهیم، میکوشیم چیزهای خارج از خودمان را نظم دهیم. ولی اگر خودت منظم نباشی مرتب کردن چیزهای دیگر محال است. وقتی کارها را به شیوهٔ درست در زمان درست انجام دهی، تمام چیزهای دیگر مرتب میشوند. تو «رئیس» هستی. وقتی رئیس بخوابد، همه میخوابند. وقتی رئیس کاری را درست انجام دهد، همه هر کاری را درست و در زمان درستش انجام میدهند. راز بودیسم همین است.
بنابراین همیشه سعی کن حالت بدنی درست را حفظ کنی، نهتنها وقتی که تمرین ذاذن میکنی بلکه در تمام فعالیتهایت. وقتی رانندگی میکنی و هنگامی که در حال مطالعهای، حالت درست بدن به خود بگیر. اگر روی زمین پهن شوی و مطالعه کنی، خیلی نمیتوانی بیدار بمانی. سعی کن. خواهی فهمید حفظ حالت درست بدن چقدر مهم است. درس راستین همین است.
arezuuu
«با کندن علفهای هرز، گیاه را تقویت میکنیم.» علفهای هرز را میکَنیم و آنها را نزدیک گیاه دفن میکنیم تا آن را تقویت کنیم.
AS4438
وقتی غرق مشکل خودت هستی، چه چیزی برای تو واقعیتر است: مشکلت یا خودت؟ آگاهی از اینکه تو همینجا، همین الان، حضور داری حقیقت غایی است. این نکتهای است که با تمرین ذاذن به آن پی خواهی برد.
Masoumeh Torabi
تو در همان نقصهایت بنیانی برای ذهن استوار و رهجویت خواهی یافت.
Masoumeh Torabi
خلأ یعنی همهچیز همیشه وجود دارد. یک هستی کلی به معنی انباشتی از همهچیز نیست. محال است وجودی کلی را به اجزاء تقسیم کنی. همیشه هست و همیشه کارایی دارد.
mhr
«زمان از حال به گذشته میرود.»
mhr
زمان پیوسته از گذشته به حال میرود و از حال به آینده. این درست است، ولی این هم درست است که زمان از آینده به حال و از حال به گذشته سیر میکند.
Anahid
زمان پیوسته از گذشته به حال میرود و از حال به آینده. این درست است، ولی این هم درست است که زمان از آینده به حال و از حال به گذشته سیر میکند. زمانی یک استاد ذن گفت: «اگر یک مایل بهسوی شرق بروی یک مایل بهسوی غرب رفتهای.» رهایی حیاتبخش همین است. ما باید این نوع رهایی کامل را به دست آوریم.
mojgan
فقط به تمرین آرام و عادیات ادامه بده، شخصیتت ساخته خواهد شد. اگر ذهنت همیشه شلوغ باشد، وقتی برای ساختن نخواهی داشت، و توفیقی به دست نخواهی آورد، بهویژه اگر با شدت و حدت تمام روی آن کار کنی. ساختن شخصیت مثل پختنِ نان استباید بهآرامی و گامبهگام درستش کنی؛ به دمایی ملایم نیاز داری. خودت را خوب میشناسی و میدانی به چه دمایی نیاز داری. دقیقاً میدانی چه میخواهی. ولی اگر بیش از حد هیجانی شوی یادت میرود چه میزان دما برایت خوب بود و راهت را گم خواهی کرد. این بسیار خطرناک است.
علرضا
خوب و بد فقط در ذهن توست. پس نباید بگوییم: «این خوب است.» یا «این بد است.» به جای گفتن بد باید بگویی: «انجامش نمیدهم»! وقتی بگویی، «این بد است،» همین مقداری آشفتهات میکند.
Sarah S
خوب و بد فقط در ذهن توست. پس نباید بگوییم: «این خوب است.» یا «این بد است.» به جای گفتن بد باید بگویی: «انجامش نمیدهم»! وقتی بگویی، «این بد است،» همین مقداری آشفتهات میکند.
Sarah S
حجم
۱۹۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۹ صفحه
حجم
۱۹۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۹ صفحه
قیمت:
۱۰۴,۰۰۰
۷۲,۸۰۰۳۰%
تومان