بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سنگ | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب سنگ

بریده‌هایی از کتاب سنگ

انتشارات:نشر اسم
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۱۰۵ رأی
۳٫۶
(۱۰۵)
هر کسی از آن سفر بازگشته بود، به آن چیزی که می‌خواست، نرسیده بود. از حکومت ری تا چند سکهٔ سیاه. همه‌شان شبیه قطره‌هایی در یک بیابان تفتیده، از بین انگشتان خون‌آلودشان بر زمین ریخته بودند و الی‌الابد محو شده بودند.
📖
مرمر مثل آدم است؛ پیش از آنکه دست‌به‌کار شوی باید هرچیزی را که در خودش پنهان کرده است بدانی.
📖
به هر طرف رو می‌کنی، حسین است.
فانوس
حسین چگونه این آدم‌ها را به سمت خود می‌کشد؟ همه‌شان شجاع، پرهیزگار و آبرومند، مثل قطرات آب، جذب حسین می‌شوند و در او حل می‌شوند و اثری از آن‌ها باقی نمی‌ماند.
فانوس
«انگار دنیا با حسین قسمت شده بود. دنیای پس از حسین، می‌سوخت برای دنیای با حسین. و من از کسانی بودم که شمشیر به ماه آسمان کشیدم و دنیا را به دونیم کردم. من حسین را کشتم. بعدِ تیری که به صورتش پرتاب کردم، در همهٔ نیزه‌هایی که به پهلویش پرتاب شد، در همهٔ شمشیرهایی که بر فرقش فرود آمد و در همهٔ سنگ‌هایی که به پیشانی‌اش خورد، شریک بودم. مدت‌ها بود تشنهٔ چنین روزی بودم. مدت‌ها بود. مدت‌هاست تشنه‌ام. آب! چرا هیچ‌کس آبی به دست‌هایم نمی‌رساند؟ آب...»
یا صاحب الزمان
حسین دست کشید، روی دست‌های عباس. حسین دست کشید، روی چشم‌های خون‌بار عباس. حسین دست کشید، روی فرق شکافتهٔ عباس. حسین دست کشید، روی پهلوی شکافتهٔ عباس.
یا صاحب الزمان
خدایا، او را نیامرز و تشنه بمیران.
یا صاحب الزمان
«کجایید مسلم و هانی؟ کجایید حبیب و زهیر؟ برخیزید و یاری‌ام کنید.» صدا صدای حسین بود، با طنینی که صدای علی را داشت. - کیست مرا یاری کند؟
یا صاحب الزمان
«امیری حسین و نعم الامیر»
یا صاحب الزمان
بزرگی و شکوه بنی‌هاشم با حسین است.
یا صاحب الزمان
آن روز جوانی به میدان آمد، بلندبالایی که گیسوان سیاهش دور گردن حلقه شده بود. مثل الماسی که که از هر سو نگاهش کنی، نوری متفاوت می‌بینی. لطافت و مردانگی، حیا و سلحشوری از وجودش می‌تراوید.
یا صاحب الزمان
هر طرف را نگاه می‌کنی حسین را می‌بینی. حرِ حسین، زهیرِ حسین، عابسِ حسین، حبیبِ حسین، علی‌اکبرِ حسین، قاسمِ حسین، عباسِ حسین! - به هر طرف رو می‌کنی، حسین است.
یا صاحب الزمان
همه‌شان شجاع، پرهیزگار و آبرومند، مثل قطرات آب، جذب حسین می‌شوند و در او حل می‌شوند و اثری از آن‌ها باقی نمی‌ماند.
یا صاحب الزمان
می‌گفتند هرکس صدای او را بشنود و یاری‌اش نکند، اهل آتش است.
یا صاحب الزمان
لعنت به آن لحظه‌ای که حسین را دروغگو خواندم.
یا صاحب الزمان
سوگند می‌خورم. قسم می‌خورم به اجداد دلاورم که یادت را محو خواهم کرد.
یا صاحب الزمان
فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انحَر. سر عون از تنش جدا شد. دوباره دست‌ها را بالا برد. سر قاسم از تنش جدا شد. دست‌ها را بالا برد. سر عباس از تنش جدا شد. یادش آمد. دست‌ها را دیگر بالا نبرده بود، از وقتی که سر حسین از تنش جدا شده بود.
یا صاحب الزمان
ابن‌عقیل گفت: «شما برای چیزی که خدا برای ما مقرر کرده بود به نزاع برخاستید، نه ما.»
یا صاحب الزمان
«ترسیده‌ای پسر عقیل؟» مسلم نگاهی انداخت. - برای خود گریه نمی‌کنم. می‌گریم برای مردی که با زنان و کودکانش به سوی این مردم فریب‌کار می‌آید.
یا صاحب الزمان
حر انکار فضایل را مردانگی نمی‌داند.
یا صاحب الزمان

حجم

۹۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۶ صفحه

حجم

۹۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۶ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان