- طاقچه
- داستان و رمان
- رمان
- کتاب ایهام
- بریدهها
بریدههایی از کتاب ایهام
۴٫۱
(۲۴۱)
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگریست
جای گلایه نیست که این رسم دلبریست
هر کس گذشت از نظرت در دلت نشست!
تنـها گنـاه آینـهها زودباوریست
مِهرت به خلق بیشتر از جِور بر من است
سهـم برابر همگان نابرابریست
دشنام یا دعای تو در حق من یکیست
ای آفتـاب هر چه کنی ذرهپروریست
ساحل جواب سرزنش موج را نداد
باغبان 🤗🌱
سخت میخواهم که در آغوش تنگ آرم تو را
هر قدر اَفشردهای دل را، بیفشارم تو را
عمرها شد تا کمندِ آه را چین میکنم
بر امید آن که روزی در کمند آرم تو را
از لطافت گرچه ممکن نیست دیدن، روی تو
رو به هر جانب که آرم در نظر دارم تو را...
Wariapk
از مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی. ایشون میگفتند من ۵۰ ساله دارم اسلام میخونم. بذار خلاصهاش رو برات بگم: واجباتت رو انجام بده، به جای مستحبات، تا میتونی به کار مردم برس! کار مردم رو راه بنداز. اگر قیامت کسی از تو سؤال کرد، بگو فاضل گفته بود...! آقای فاضل... این مرد خدا...»
Wariapk
بعد از گذشتن دو سه ترم، فهمیدم که دانشگاه، پر است از عشقهای یواشکی. مخصوصاً اگر عضو انجمنی، گروهی، کانونی جایی باشی! مخصوصاً اگر با دیگران زیاد در تعامل باشی و این تحت هر عنوانی و در هر جمعی پیش میآید. آنهایی که این داستانها را نفی میکنند اصلاً نمیفهمم! کتمان بله. کتمان غیرعادی نیست. اما عشقهای خاموش و یواشکی انکارشدنی نیستند! فقط بیان نمیشوند...
این منِ خجالتیِ درونگرای جذاب،
Wariapk
بعضی وقتها تغییرات روحیام را کاملاً احساس میکنم. مثلاً کتاب که میخوانم، گاهی چند صفحه جلو میروم بیآنکه هیچ چیزی از آن را متوجه شوم! فقط نوشتههای سیاهی را میبینم که روی کاغذ تایپ شدهاند بیآنکه حواسم به محتوای آنها باشد. بعد که به خودم میآیم، متن را دوباره برمیگردم تا به جایی برسم که متن را فهمیدهام! این مدت فقط به تو فکر کردهام بیآنکه اختیاری در این خیالات شیرین داشته باشم...
zahra
قبل از تو هر چیزی معنای خودش را داشت. بعد از تو همهچیز معنای تو را به خودش گرفت!
zahra
صحیفه، مجموعهای کامل از دوا و درمانهای روحیست!
bahar narenj
سخت میخواهم که در آغوش تنگ آرم تو را
هر قدر اَفشردهای دل را، بیفشارم تو را
عمرها شد تا کمندِ آه را چین میکنم
بر امید آن که روزی در کمند آرم تو را
از لطافت گرچه ممکن نیست دیدن، روی تو
رو به هر جانب که آرم در نظر دارم تو را...
⸤ مُحباو¹²⁸ :) ⸣
یک سلامم را اگر پاسخ بگویی میروم
لذتش را با تمام شهر قسمت میکنم...
⸤ مُحباو¹²⁸ :) ⸣
یه شخصی اومد خدمت امام رضا، میخواست کلی از خواستههاش رو بگه. حالا یادش رفت، یا روش نشد، مهم نیست. خلاصه که نگفت آقاجون! وقتی داشت برمیگشت، آقا فرمود: فلانی! نمیخواستی از ما پول بگیری؟! فلان چیز رو نمیخواستی بگی؟! فلان کار رو نکنیم برات؟!
میبینی جانم؟! امام آگاهه به دل من و تو. تو فقط مؤدب باش در محضر ایشون. آداب حضور رو رعایت کن. اصلاً به نیت دیدار امام برو! بگو آقاجون! دلم تنگ شدهبود، اومدم ببینمت! همین! بله... دلبری کنید برای امام! دلبری کنید! خودشیرینی کنید آقاجون! دو رکعت نماز بخونید هدیه بدید به مادرشون! بعد بگید خب حالا شما هم به ما هدیه بدید! نمیدن؟! اینقدر دستِکم گرفتید این خانواده رو؟!... هعی... چقدر بدیم ما...»
⸤ مُحباو¹²⁸ :) ⸣
ما بدین در نَه پی حشمت و جاه آمدهایم!
از بدِ حادثه اینجا به پناه آمدهایم...
⸤ مُحباو¹²⁸ :) ⸣
سیر نمیشوم ز تو ای مه جانفزای من...
⸤ مُحباو¹²⁸ :) ⸣
هر سر موی تو را با زندگی پیوندهاست
با چنین دلبستگی، از خود بریدن مشکل است...
⸤ مُحباو¹²⁸ :) ⸣
ماتمِ فرهاد کوه بیستون را سرمه داد
بی همآوازی نفس از دل کشیدن مشکل است
⸤ مُحباو¹²⁸ :) ⸣
دیدن روی تو ظلم است و ندیدن مشکل است
چیدن این گل گناه است و نچیدن مشکل است
⸤ مُحباو¹²⁸ :) ⸣
از من ای آرام جان، احوال صائب را مپرس
خاطر آسودهای داری، چه آزارم تو را؟!...
⸤ مُحباو¹²⁸ :) ⸣
سخت میخواهم که در آغوش تنگ آرم تو را
هر قدر افشردهای دل را، بیفشارم تو را
از لطافت گر چه ممکن نیست دیدن، روی تو
رو به هر جانب که آرم در نظر دارم تو را...
⸤ مُحباو¹²⁸ :) ⸣
باید دلم را به دریا بزنم... برای تو...
Narcissuse
یک سلامم را اگر پاسخ بگویی میروم
لذتش را با تمام شهر قسمت میکنم...
arefe
اما همچنان نمیتوانم تو را نادیده بگیرم و رهایت کنم...
arefe
حجم
۱۲۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱۲۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
۱۰,۵۰۰۷۰%
تومان