بریدههایی از کتاب ایهام
۴٫۱
(۲۳۸)
قبل از تو هر چیزی معنای خودش را داشت. بعد از تو همهچیز معنای تو را به خودش گرفت!
zeynab
روباه گفت:
ولی اگر تو مرا اهلی کنی، هر دو بههم احتیاج خواهیم داشت! تو برای من در جهان یگانه خواهی شد و من برای تو در جهان یگانه خواهم شد...
شازده کوچولو گفت: کمکم دارم میفهمم. یک گل هست که گمانم مرا اهلی کرده باشد...
آسیدجواد
ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالیست... حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالیست...
Zara
قبل از دیدنت حداقل امیدی بود برای دیدار ولی الان نه!
پس ندیدنت کلاً بهتر است؟!... پس حتماً پیام ندادنت هم بهتر است! چه جنگی درونم به پا شدهاست! دیدن یا ندیدن؟! مسئله این است!
fa.rajab
دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت
تا چو خورشید نبینند به هر بام و دَرت
جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش
گر در آیینه ببینی برود دل زِ بَرت
هیچ پیرایه زیادت نکند حُسن تو را
هیچ مشاطه نیاراید از این خوبترت...
صالحه
این من بودم که گم شدهبودم در جهانِ کوچکِ خودم. نیاز داشتم کسی پیدایم کند و به دفتر پیداشدگان ببرد! کسی که دستم در دستانش باشد و قلبم آرام بگیرد از حضورش.
♡bahar8413♡
ای که مرا خواندهای راه نشانم بده!
:)
«القَلبُ حرَمُ اللهِ، فَلا تُسکِن حَرَمَ اللهِ غَیرَ اللهِ!
:)
حد اعلایی و با حداقلها همنشین
آه مرواریدِ اصلِ با بدلها همنشین!
من به لطفِ دوستانت رفتم امّا سعیکن
بعد من کمتر شوی با این دغلها همنشین!
دل به مفهوم سیاهی کمکم عادت میکند
چشم وقتی میشود با مبتذلها همنشین
گردنآویزی چنین را پارهکن، آزاد شو
آه مرواریدِ اصلِ با بدلها همنشین...
:)
یه چیز کلی بهت بگم جانم! محبت اصیل، آنی بهدست نمیاد که! آروم آروم... رفته رفته... استثنا هم داره ها. اما این استثنا ها هم با آدمای استثنایی شکل گرفته. مثال بارزش وجود مقدس پیامبره که اگر کسی خوشدل بود، همون لحظهٔ اول محبت رسول اکرم (ص) مینشست به دلش! به فدای وجودش...
زهره
بعضی از محبتها هستند که یه اوجی دارند و یه فرودی! یهو میان، بههم میریزند، همون قدر هم یهویی میرن! چشمت رو باز میکنی میبینی عه! من که تا دیروز خاطرخواهش بودم! چرا عادی شد همه چی؟! حالا تا بخواهی از این محبتها داریم. اصلاً جنس محبت دنیایی همینه! تاریخمصرف داره.
زهره
من حتی توی مراحل خواستگاری هم چیزی از محبتم به تو نگفتم. دلم میخواست همهچی در کمال عقلانیت جلو بره. من تا امشب چیزی از درونم بهت نگفتهبودم...
صادقو😁
یه مروری روی ایهام داشته باشیم! ایهام، آوردن واژهای است با حداقل دو معنی. که یکی نزدیک به ذهن است و دیگری دور از ذهن. نکته اینجاست که مقصود شاعر، معمولاً معنی دور است و گاهی هر دو معنی استفاده میشه. در ایهام، واژهٔ دارای این آرایه، ذهن مخاطب رو بر سر دو راهی قرار میده که کدام معنی رو انتخاب کنه و در وهلهٔ اول، این انتخاب، اندکی دشوار بهنظر میرسه و همین دشواری در انتخاب معنای درستتر، بیشترین لذت رو برای مخاطب به ارمغان میاره.
صادقو😁
«شاهنشین چشم من تکیهگَهِ خیال توست»
صادقو😁
ضعف و عاشقی نسبت مستقیمی با هم دارند. هرچه نسبت به یک نفر ضعیفتر شوی، یعنی داری بیشتر عاشقش میشوی.
عاطفه
تماشای ماه نشان عاشقهاست!
عاطفه
اصلاً جنس محبت دنیایی همینه! تاریخمصرف داره. هرچی هم باشه، بعدش عادی میشه. میخوای چیز جدیدتری رو کشف کنی!
zahraa_mousaavii
یعنی چی جانم؟! یعنی قلب خونهٔ خداست. پس توی خونهٔ خدا، کس دیگهای رو راه نده! ساکن نکن! این غیر از خدا چیان؟! حسد، بخل، غضب، کینه، شرک، جاذبههای دنیوی...
zahraa_mousaavii
امشب ای ماه به دردِ دلِ من تسکینی... آخر ای ماه تو همدردِ منِ مسکینی...
|هیـچِمطلقـ|
- حرم که میرید، یهکاره نرید داخل و سمت ضریح و بوس و اینا! نمیگم بده ها. اونم زیارته و صاحبش قبول میکنه به لطف و بزرگواریش! ولی جانم! برو توی صحنهای مجاور، یهکم بشین! یهکم ذکر بگو. یهکم آروم بگیر و درددل کن باهاشون! بذار دلت آمادهٔ رسیدن بشه.
آر-طاقچه
حجم
۱۲۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱۲۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان