ناتوانی جسمیام مانع جدی در کار علمیام نبوده است. در واقع به شکل دیگر حدس میزنم یک امتیاز بوده است:
Elahe
اما، بریدن نای قابلیت تکلم مرا کاملاً از بین برد. برای مدتی، تنها راهی که میتوانستم مراوده کنم هجی کردن حرف به حرف لغات با حرکت ابروهایم بود؛ به این صورت که به حرف سمت راست روی یک کارت هجی اشاره میکردم.
Elahe
وقتی با امکان مرگ زودرس مواجهای، آگاهت میکند که زندگی ارزش زیستن دارد و خیلی چیزها هست که میخواهی انجام بدهی.
Elahe
هنوز شکایت والدینم را، به این دلیل که مدرسه چیزی به من درس نداده بود، به خاطر دارم. مربیان مدرسهی بایرون هاوس، به شیوهی مقبولِ ”همه چی رو تو مخ طرف فرو بکن“ اعتقادی نداشتند. در عوض، قرار بود بدون فهمیدن این موضوع که تو آموزش دیدهای، باسواد شوی . عاقبت با سواد شدم ولی تا اواخر هشت سالگیام آن چنان خواندن و نوشتنی بلد نبودم. فیلیپا خواندن و نوشتن را با روشهای مرسومتری آموخت و در چهار سالگی تبدیل به فردی باسواد شد. اما خب بدون شک او از من باهوشتر بود.
R.R