بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب همرزمان حسین (ع) | صفحه ۱۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب همرزمان حسین (ع)

بریده‌هایی از کتاب همرزمان حسین (ع)

امتیاز:
۴.۵از ۳۵۸ رأی
۴٫۵
(۳۵۸)
در یک جملهٔ دیگری زید (علیه‌السّلام) یک کلمهٔ خالده گفته که مثل کلمات ائمّهٔ معصومین (علیهم‌السّلام) است. تقریباً جمله این است: «إنّه لمْ یکرهْ قوْمٌ قطّ حرّ السّیْف إلّا ذلّوا»؛ گفت: «هیچ مردمی از گرمی شمشیر و از تیزی شمشیر نترسیدند مگر آنکه ذلیل شدند.» هر جمعیّتی که از تیزی شمشیر ترسید، به ذلّت افتاد، خوار شد، زبون شد. تا کی دیگر من بنشینم اینجا که هشام حالا بنا کند به مقدّسات من و به قرآن من اهانت کردن و ظلم کردن. زید این جمله را گفت و آمد عازماً بر خروج
f.r
در یک روایت دیگر پیغمبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) میفرماید: «از فرزندان حسین کسی به نام زید خروج خواهد کرد و کسانی که با او کشته بشوند و به شهادت برسند مانند شهدای بدر و اُحدند و در روز قیامت زودتر از دیگر شهیدان به بهشت وارد میشوند.»
f.r
در یک روایت پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) خطاب میکند به امام حسین (علیه‌السّلام) و میفرماید: از صُلب تو و از نسل تو مردی بیرون خواهد آمد به نام زید و او حبیب من است از اهل‌بیتم؛ در میان دودمان من، حبیب من، محبوب من او است.
f.r
دستهٔ دیگر از امامزاده‌ها آن کسانی هستند که چون وضع اجتماع خود را برخلاف اسلام و قرآن میدیدند برطبقِ یک انگیزهٔ اسلامی و قرآنی درستی درصدد برمی‌آمدند که امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر کنند، یعنی در زمینهٔ نابسامانی‌ها و ناهنجاری‌های اجتماع احساس مسئولیّت میکردند و درصدد برمی‌آمدند که امر اجتماع را اصلاح کنند. و اصلاح امر اجتماع بدون توسّل به شمشیر و زور در آن روزگار امکان نداشت. یک عدّه هم اینها بودند.
f.r
یک روایتی است که اسماعیل، فرزند امام صادق (علیه‌السّلام) ظاهراً به پدرش عرض میکند اگر کسانی از ما خانواده گناه بکنند معذّب میشویم؟ ما که فرزند پیغمبریم. امام در جواب میفرماید که: «بله معذّب میشوند، آن کسی که عذاب میشود از طرف خدا گنهکار است و هر گنهکاری مورد عذاب است و از هر طایفه‌ای میخواهد باشد تفاوتی نمیکند.»
f.r
امام فوراً جلوی او را گرفتند، گفتند که: «لا تقسْ أخی زیْداً إلی زیْد بْن علی»‌؛ تو برادر من زید را به عمویم زید قیاس نکن، او کسی بود و این کس دیگری است. عموی من زید برای خاطر حکومت آل‌محمّد (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) قیام کرد و اگر چنانچه به حکومت میرسید، به وعدهٔ خود وفا میکرد؛ یعنی حکومتش حق بود، حکومتش حکومت قانون بود، شاید در رأس حکومت امام صادق (علیه‌السّلام) را قرار میداد، امّا برادر من این‌طور نبود، برادر من یک آدم اوباشی بود، یک آدم بیخود و جاه‌طلبی بود.
f.r
منطق امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) این بوده است که وقتی یک جایی را گرفتید، زنها و بچّه‌ها را نترسانید، نلرزانید، ناراحتشان نکنید
f.r
امام هشتم (صلوات‌الله‌علیه) یک برادری داشت به نام زید. یادتان باشد که این زیدی که میگویم برادر امام هشتم است و چندین ده سال بعد از زید معروف _ زیدبن علی (علیه‌السّلام) اصلاً به دنیا آمده. این غیر از آن زید است. ما دو تا زید داریم. تکرار میکنم که در ذهنتان با هم مخلوط نشود. _ یک زید فرزند امام سجّاد (علیه‌السّلام) است که بنده اسم این بزرگوار را که می‌آورم حتماً با «علیه‌السّلام» توأم میکنم و از شهدای بزرگ اسلام محسوب میشود و در دورهٔ بنی‌امیّه و زمان امام باقر و امام صادق (علیهماالسّلام) است و فرزند امام سجّاد (علیه‌السّلام) است
f.r
یک گروه آن امامزاده‌هایی هستند که برای به دست آوردن یک مال‌ومنال یا یک مقام دنیوی میخواستند از عنوان و از وجههٔ امامزادگی خود استفاده کنند. یک‌قدری هم شجاعت و شهامت داشتند و از آن هم استفاده میکردند؛ یک شمشیری بلند میکردند و شمشیر را که برمیداشتند، با یک چند نفر از یارانشان خروج میکردند و قیام میکردند، دستگاه حکومت ملتفت میشد که اینها قیام کرده‌اند. حالا غالباً این‌طوری است که این‌گونه امامزاده‌هایی که اوّل خودشان را جزو ناراضی‌های از دستگاه حکومت قلمداد میکردند و کارشان هم احیاناً به خروج و قیام میرسید، عاقبة‌الامر هم با حکومت آشتی میکردند؛ این دسته عاقبت هم با حکومت رفیق میشدند!
f.r
امروز هم وهّابی‌ها در دنیای شیعه و سنّی طرد و منفورند. بنده در حاشیهٔ همان کتاب اشاره‌ای کرده‌ام و گفته‌ام که وهّابیگری یک نهضت و یک حرکت ارتجاعی استعماری بود که اصلاً برای تفرقه انداختن میان مسلمانان به‌وجود آمده و چیزی است که هیچ مسلمانی نمیتواند با حرکت و جنبش وهّابیگری موافق باشد
f.r
دولت انگلیس برای اینکه اینها را بکلّی نابود کند و مردم را از دور اینها متفرّق کند، فکر کرد که باید یک ضربه و حربهٔ قاطع‌تری علیه اینها به‌کار ببرد. لااقل مدّتها در این زمینه فکر شده و مطالعه شده و مشاورین دور هم نشسته‌اند مشورت کرده‌اند، بالاخره به یک نتیجه‌ای رسیدند و آن نتیجه هم نسبتاً اثربخش بود و برای انگلیس نتایج مثبت داشت و آن این بود که گفتند بیایید در میان مسلمانان هندوستان و دیگر مسلمانانی که در اقطار عالم نگران مبارزهٔ مسلمانان هند بودند، شایع کنید که این آقایانی که از قبیل مولا شاه اسماعیل دهلوی و دیگران در رأس مبارزه قرار دارند، وهّابی‌اند.
f.r
شما در قرآن که نگاه میکنید می‌بینید که وقتی فرعون با موسی (علیه‌السّلام) یا با مَلَأ و اطرافیان خود حرف میزند، موسی (علیه‌السّلام) را یک آدم فسادانگیز معرّفی میکند: «انّی اخاف أن یبدّل دینکم او انْ یظهر فی الْارض الفساد». فرعون به مردم میگوید که: «من میترسم این موسای انقلابی که وارد اجتماع شما شده، دین شما را تغییر و تبدیل بدهد و فساد را در میان شما رایج کند.» آدمهای ساده‌لوح وقتی‌که این حرف را از فرعون بشنوند، با خودشان میگویند که فرعون چقدر علاقه‌مند به دین‌داری مردم است و چقدر علاقه‌مند است که در میان مردم فسادی به‌وجود نیاید و از ترس اینکه مبادا دین مردم عوض بشود و فسادی پدید بیاید میخواهد موسی را و هارون را و اَعوان و انصارشان را نابود و سربه‌نیست کند
f.r
میدانید که یکی از شیوه‌های بسیار معمول و مرسوم که همیشه مستبدّین عالم و قدرتمندان ظالم و جائر به‌کار میبرده‌اند، این بوده که سعی میکرده‌اند دشمنان جدّی و حادّ خود را که متّکی به تودهٔ مردم بوده‌اند، در میان مردم بدنام و بی‌آبرو کنند. این یک شیوهٔ معمولی است،
f.r
زیدیّه یک گروهی بودند و بتدریج یک فقهی پیدا کردند و یک تاریخ مخصوصی و یک معارف خاصّی و یک فرقه‌ای شدند بر روی فرقه‌های دیگر اسلام
f.r
برای شیعه در طول تاریخ _ بعد از زمان ائمّه _ همیشه این سؤال مطرح بوده که کار این امامزاده‌ها و فرزندان امام حسن و امام حسین (علیهماالسّلام) که دست به شورش و انقلاب مسلّحانه میزده‌اند، کار درستی بوده یا کار غلطی؟
f.r
لذا به فاطمهٔ زهرا (علیهاالسّلام) خطاب میکند و میگوید: «أ فاطم لو خلت الحسین مجدّلا»؛ یعنی ای فاطمهٔ زهرا! ای دختر پیغمبر! آیا گمان میکردی که فرزندت حسین، برهنه و عریان در زیر آفتاب گرم کربلا بر روی خاکهای آن دشت بیفتد؟ آیا چنین تصوّری میکردی ای فاطمهٔ زهرا؟ وقتی راهت را شروع کردی، وقتی مصیبت‌های بزرگ را دیدی، آیا چنین گمانی داشتی؟ «و قد مات عطشاناً بشطّ فرات»؛ آیا گمان میکردی که فرزندت حسین را در کنار آب فرات با لب تشنه شهید کنند؟ و جسد او را بر روی این خاکهای گرم بیندازند؟ آیا چنین گمانی میکردی ای فاطمهٔ زهرا؟
f.r
اصل فلسفهٔ گریه در اسلام و در شیعه یعنی برای حادثهٔ کربلا این است؛ گریه برانگیزاننده است؛ گریه تحریک‌کننده است؛ حقایق را نشان‌دهنده است، احساسات را لطیف‌کننده و رقیق‌کننده است و خلاصه، انسان انقلابی را حسّاس‌تر کننده است. حالا یک آدم پرخوردهٔ نفهمی هم اشک بریزد، یک‌خرده عقده‌های دلش خالی شود؛ آن اشک که اصلاً برای امام حسین (علیه‌السّلام) نیست؛ برای خاطر قرضهای عقب‌افتاده و اجارهٔ خانه و گرسنگی و اینها است؛ آن را کار ندارم. من گریهٔ اهل معرفت را میگویم و خودم طرف‌دار این گریه‌ام. خدا رحمت کند گریه کنندگان اهل معرفت را.
f.r
زبان شعر نو از شعر کلاسیک خیلی رساتر و گویاتر است. خود من علاقه‌مندم به شعر نو و زبان گویا و رسای شعر نو؛ البتّه درستها و باضابطه‌هایش، نه هر چرندی. اگر چنانچه یک شاعری _ چه امروز، چه هر روز دیگری _ با این سلاح برّا بپردازد به مسائلی که در درجهٔ اوّل احتیاج این ملّت نیست، بزرگ‌ترین گناه را انجام داده؛ و همیشه همین‌جور بوده است؛
f.r
همان اندازه‌ای که علما و دانشمندان و فقها نقش حسّاسی دارند، در منطقه‌ای دیگر و در سطحی دیگر، عین همین نقش را به‌صورت دیگری شاعران دارند. شعرا همیشه در هر اجتماعی نقش دارند. در همهٔ اجتماعاتی که به‌سوی راهی و هدفی میروند، شاعر نقش اساسی دارد؛ همیشه این‌جور است.
f.r
خدا از علما و دانایان در کتاب خود پیمان گرفته است که باید برای مردم بیان کنید، آشکار کنید و از دیدگان جستجوگر مردم چیزی را پنهان ندارید؛ حق را بگویید؛ و اینها وظیفهٔ تو بوده
f.r

حجم

۳۷۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

حجم

۳۷۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰
۵۰%
تومان