بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب همرزمان حسین (ع) | صفحه ۱۱ | طاقچه
تصویر جلد کتاب همرزمان حسین (ع)

بریده‌هایی از کتاب همرزمان حسین (ع)

امتیاز:
۴.۵از ۳۵۹ رأی
۴٫۵
(۳۵۹)
صحابی امام و یار نزدیک امام باید راه خود را که قدرتهای قاهر زمانِ امام با آن راه مخالفند پوشیده بدارد، نباید به آنها بگوید که من دارم علیه حکومت تو ای منصور، یا ای هارون، یا ای معاویه! مبارزه میکنم؛ نباید بگذارد او بفهمد که این در صراط ایجاد حکومت حق و عدل است که سجلّ چنین حکومتی جز علی (علیه‌السّلام)، یا جز امام صادق یا امام باقر (علیهماالسّلام) یا بندگانی که با تیپ آنها پرورش پیدا کرده‌اند، نمیتواند باشد.
f.r
صحابی امام و یار نزدیک امام باید راه خود را که قدرتهای قاهر زمانِ امام با آن راه مخالفند پوشیده بدارد، نباید به آنها بگوید که من دارم علیه حکومت تو ای منصور، یا ای هارون، یا ای معاویه! مبارزه میکنم؛ نباید بگذارد او بفهمد که این در صراط ایجاد حکومت حق و عدل است که سجلّ چنین حکومتی جز علی (علیه‌السّلام)، یا جز امام صادق یا امام باقر (علیهماالسّلام) یا بندگانی که با تیپ آنها پرورش پیدا کرده‌اند، نمیتواند باشد.
f.r
ازجمله یکی از چیزهایی که انسان را به هدف میرساند، حفظ نظم و مراقبت کردن از اصول و برنامه‌ای است که برای او مقرّر شده؛ هرگز در مراعات برنامه‌ریزی که برای رسیدن به هدف بر او مقرّر شده، لاابالی‌گری به خرج ندهد، این از چیزهایی است که انسان را به هدف نزدیک میکند.
f.r
امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در شورایی که عمر تشکیل داد، با یک دروغ، با یک مجامله میتوانست حکومت را در دست بگیرد، امّا امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) این مجامله و این دروغگویی را مرتکب نشد؛ میتوانست آنجا بگوید که من برطبقِ کتاب خدا و سنّت پیامبر و سیرهٔ شیخین، حکومت خواهم کرد. با گفتن این حرف و با سپردن این تعهّد، حکومت را قبضه میکرد، منتها وقتی‌که به حکومت میرسید، به سیرهٔ شیخین عمل نمیکرد. این کاری بود که امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) آسان میتوانست انجام بدهد، امّا نداد؛ چرا؟ برای خاطر اینکه در منطق اسلام، آن وسیله‌ای که انسان را به هدف میرساند، آن وسیله نباید برخلاف هدف باشد، نباید نامقدّس و آلوده باشد.
f.r
مثلاً فرض بفرمایید که اگر انسان به‌وسیلهٔ یک جنایتی ممکن است به هدف برسد، این را تقیّه نمیگویند؛ اگر انسان به‌وسیلهٔ مخالفت با اصول هدف خود، یک‌وقتی بخواهد خود را به هدف برساند، این را در عرف منطق اسلام و تشیّع تقیّه نمیگویند؛ مثلاً فرض بفرمایید آن کسی که میخواهد رهبری جامعهٔ اسلامی را به دست بگیرد و لازمهٔ رهبری تقوا و عدالت است، این آدم برای اینکه خود را به رهبری جامعهٔ اسلامی برساند، بی‌تقوایی و بی‌عدالتی را پیشه کند؛ یعنی مخالفت کند با اصولی که در رهبری جامعهٔ اسلامی در اسلام و در قرآن مقرّر شده، این را تقیّه نمیگویند.
f.r
مثلاً فرض بفرمایید که اگر انسان به‌وسیلهٔ یک جنایتی ممکن است به هدف برسد، این را تقیّه نمیگویند؛ اگر انسان به‌وسیلهٔ مخالفت با اصول هدف خود، یک‌وقتی بخواهد خود را به هدف برساند، این را در عرف منطق اسلام و تشیّع تقیّه نمیگویند؛ مثلاً فرض بفرمایید آن کسی که میخواهد رهبری جامعهٔ اسلامی را به دست بگیرد و لازمهٔ رهبری تقوا و عدالت است، این آدم برای اینکه خود را به رهبری جامعهٔ اسلامی برساند، بی‌تقوایی و بی‌عدالتی را پیشه کند؛ یعنی مخالفت کند با اصولی که در رهبری جامعهٔ اسلامی در اسلام و در قرآن مقرّر شده، این را تقیّه نمیگویند.
f.r
تقیّه در آیات و روایات؛ وسیله‌ای صحیح برای رسیدن به هدف
f.r
امّا امام صادق (علیه‌السّلام) تقیّه را این‌طور معنی نمیکند _ آن‌طوری که از مجموع روایات استفاده میکنیم _ میگوید که: «آقا! تا دیدی که یک گرگی، یک دزدی، یک ظالمی، یک جای تنگی، یک سیلی راه تو را قطع کرده است، اینجا سعی کن آن‌چنان بروی که این سیل به تو صدمه نزند؛ یعنی برو از بالای کوه عبور کن، برو [ولی] این جادهٔ معمولی را نرو. آن‌چنان برو که این دزد یا این ظالم یا این گرگ به تو نتواند آسیب وارد بیاورد و تو را از رسیدن به مقصود بازبدارد؛ یعنی چطوری برو؟ یعنی یک کانال حفر کن برو، یعنی برگرد از راه دیگر برو، یعنی در جیبت، در کمرت، در دستت وسایلی داشته باش که اگر چنانچه این گرگ، این دزد، این ظالم جلوی‌تو را گرفت، بتوانی دفاع کنی و به راهت ادامه بدهی و منع و حجاب و سدّی را که او به‌وجود آورده است، از میان برداری.
f.r
یعنی تقیّه به‌معنای این است که اگر چنانچه یک کاری در عالم واقع و عمل برای انسان دارای خطر و ضرر است، انسان باید آن کار را به‌صورتی انجام بدهد که کار حتماً انجام بگیرد و آسیبی به آن کار نرسد، این معنای تقیّه است در روایات.
f.r
مردم دربارهٔ تقیّه، امروز چه تصوّر میکنند؟ تصوّر مردم این است که تقیّه یعنی اینکه انسان وقتی‌که میخواهد یک عملی را انجام دهد و یک واجبی را به جا بیاورد، اگر چنانچه برای انجام این واجب، برای پیمودن این راه، یک خطری و یک ضرری تصوّر میشود، انسان این واجب را انجام ندهد و این راه را نپیماید؛ مردم از تقیّه، یک چنین تصوّری دارند. این مطلب بشدّت غلط است.
f.r
مطلب دوّم این است که آیا در فارسی برای لغت تقیّه یک واژه‌ای که بتواند آن را به‌طور کامل معنی بکند داریم یا نداریم؟ در این مورد متأسّفانه بنده نتوانستم یک واژه‌ای را که صددرصد برابر و معادل با تقیّه باشد پیدا کنم، اگر بگوییم تقیّه به‌معنای «استتار» است، خواهیم دید که یقیناً از این وسیع‌تر است؛ اگر بگوییم تقیّه به‌معنای «به‌طور مکتوم عمل کردن» است که همان استتار تقریباً میشود باز، می‌بینیم که معنای تقیّه از این وسیع‌تر است
f.r
«کسی که تقیّه ندارد، دین هم ندارد.»
f.r
ما در مکتب تشیّع و در اسلام، بلکه در همهٔ ادیان الهی یک اصلی به نام تقیّه داریم و این اصل خیلی هم مهم است. این اصل خیلی هم ضروری و حیاتی است.
f.r
هیچ‌کس نباید منکر بشود که در مکتب تشیّع یک اصلی به نام اصل تقیّه وجود دارد
f.r
گناه عیسی (علیه‌السّلام) چیست اگر مردمی او را خدا بدانند؟ و گناه علیّ‌بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) چیست اگر مردمی درباره‌اش غلوّ کنند و خدا بدانند و گناه زید چیست اگر مردمی او را امام بدانند و امام صادق (علیه‌السّلام) را قبول نداشته باشند؟
f.r
خدای متعال به عیسی‌بن مریم میفرماید: «یٰعیسی ابن مرْیم ءانْت قلت للنّاس اتّخذونی و أمّی الٰهیْن من دون اللّه»؛ «تو به مردم گفته‌ای که تو را و مادرت را خدا بدانند و خدا را، خدا ندانند؟» بعد عیسی (علیه‌السّلام) به پروردگار عرض میکند که: «بارالها! تو منزّهی، تو مقدّسی، من کوچک‌تر از آنم که این حرف را بزنم.» یا «ان کنت قلته٫ فقد علمته»؛ «اگر من چنین حرفی گفته بودم تو میدانستی، تو عالِم بودی و تو میدانی که من نگفته‌ام.»
f.r
یک جای دیگر آمده که امام صادق (علیه‌السّلام) امور خاندان آن کسانی را که با زید شهید شده بودند به عهده گرفت و زندگی آنها را اداره میکرد.
f.r
در یک جا انگیزهٔ خودش را اصلاح امّت معرفی میکند و میگوید من قیامم برای اصلاح امّت است. عیناً باز همان انگیزهٔ قیام امام حسین (علیه‌السّلام) که فرمود: «إنّما خرجْت ارید الْإصْلاح فی أمّة جدّی.‌»، اینجا هم زید میگوید: «لوددْت أنّی أحْرقْت بالنّار ثمّ أحْرقْت بالنّار و أنّ اللّه أصْلح لهذه الْأمّة أمْرها.» یعنی: «دوست میدارم که مرا به آتش بسوزانند، دوباره به آتش بسوزانند، و برای من به این قیمت تمام بشود که اصلاح امر این امّت و کار امّت به سامان برسد و از این وضع نابسامان و ناهنجار بیرون بیاید.»
f.r
یک جمله دیگر از امام صادق این است که میفرماید: «مضی و اللّه عمّی شهیداً کشهداء اسْتشْهدوا مع رسول اللّه و علیٍّ و الْحسن و الْحسیْن.»؛ «بخدا قسم عمویم زید شهید است مثل شهدایی که در رکاب پیغمبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) جنگیدند و شهید شدند و مثل علی و مثل حسن و مثل حسین (علیهم‌السّلام).»
f.r
در یک روایت ـ که این مربوط به بعد از کشته شدن زید است ـ امام صادق (علیه‌السّلام) فرمودند که «رحم اللّه عمّی زیْدا»؛ خدا عموی من زید را رحمت کند. «إنّ عمّی کان رجلًا لدنْیانا و آخرتنا»؛ «او بود که هم برای دین ما و هم برای دنیای ما نافع بود.» برای دین ما نافع بود به این معنی که دین را ترویج میکرد، قرآن را زنده میکرد، دشمنان قرآن را از بین میبرد، این نفع او است برای دین.
f.r

حجم

۳۷۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

حجم

۳۷۸٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۳۵,۰۰۰
۵۰%
تومان