بریده‌هایی از کتاب ابوطاها

یک موتور داشت که فروخت و اسم من را نوشت دانشگاه علمی کاربردی. بعضی از روزها که کلاس داشتم، بین دو کلاس فلاکس چایی و عصرانه می‌آورد دانشگاه که با هم بخوریم. زنگ می‌زد می‌گفت: بیا پایین گلویی تازه کن. وقتی هم طاها به دنیا آمد، طاها را نگه می‌داشت که من به درس‌هایم برسم.

سید میلاد شروع به رجز خوانی کرد. با دستش می‌زد به رگ گردنش و اشاره می‌کرد و می‌گفت: برای ناموس حسین، من شاهرگم رو می‌دم.

السلام علیک یا بنت امیرالمؤمنین...

امام صادق (ع) می‌فرمایند: هنگامی که انسان به نماز می‌ایستد رحمت خدا بر او نازل می‌شود و ملائکه اطرافش را احاطه می‌کنند و فرشته‌ای می‌گوید: اگر نمازگزار ارزش نمازش را می‌دانست هیچگاه از نمازش جدا نمی‌شد.

امام صادق (ع) درباره اثرات زیارت عاشورا می‌فرمایند: زیارت عاشورا بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین می‌نمایم؛ اول: زیارتش قبول شود، دوم: سعی و کوشش او مشکور باشد، سوم: حاجات او هر چه باشد، از طرف خداوند بزرگ برآورده گردد و نا امید از درگاه او برنگردد؛ زیرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. بحارالانوار جلد ۹۸

یادمه یک سال شب عاشورا، مجید کنار کمد دیواری نشسته بود. پیرهن مشکی‌اش تنش بود و دور گردنش شال عزا انداخته بود، یک دفعه شیشهٔ بزرگی روی درب کمد دیواری، خود به خود جدا شد و درست افتاد روی گردن مجید! با صدای شکسته شدن شیشه قلبم از جا کنده شد! از ترس دهانم تلخ شد. یا حسین گفتم و به طرف مجید رفتم. مجید با خونسردی تیکه‌های شیشه رو کنار زد و گفت مامان نگران نباش. این شال عزای ارباب محافظ من شد. خدا رو شکر چیزیش نشده بود. سریع براش اسفند دود کردم و از ته دل خدا رو شکر کردم که مجیدم آسیب ندید. بعد از شهادت مجیدم، همیشه به این اتفاقات که فکر می‌کنم آروم می‌شم. با خودم می‌گم خدا این امانت رو خیلی جاها حفظ کرد تا به وقتش از من بگیره. اون هم خیلی با عزت و عظمت.

امام صادق (ع) درباره اثرات زیارت عاشورا می‌فرمایند: زیارت عاشورا بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین می‌نمایم؛ اول: زیارتش قبول شود، دوم: سعی و کوشش او مشکور باشد، سوم: حاجات او هر چه باشد، از طرف خداوند بزرگ برآورده گردد و نا امید از درگاه او برنگردد؛ زیرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. بحارالانوار جلد ۹۸

«اگر می‌خواهید از سیم خاردار دشمن عبور کنید، باید در سیم خاردار نفس خویش گیر نکرده باشید.»

لحظه آخر نگاه عجیبی داشت، انگار کسی بالای سرش بود! مجید خیره به اون شخص شده بود. لب‌هاش باز شد و به سختی گفت: السلام علیک یا اباعبدالله و لبخند زیبایی زد و چشمانش بی‌رمق شد و شهید شد.

شهید قدیر سرلک هر کسی رو که می‌زد می‌گفت خدا رو شکر یکی رو فرستادم جهنم!

در جنگ احساس کار نمی‌کنه، بلکه تدبیر کار می‌کنه.

هر که زجرش بیش اجرش بیش.

بعدها جمله‌ای از حاج قاسم شنیدم که فرمودند: «این حال و هوایی که در بین رزمندگان مدافعان حرم دیده‌ام در طول این ۴۰ سال مجاهدتم کمتر دیده بودم، حتی در دوران دفاع مقدس!»

سید میلاد خیلی با حرارت و شور عجیبی سینه می‌زد، با صدای بلند داد می‌زد: اللهم عجل لولیک الفرج، رجز می‌خوند و می‌گفت: خدایا من رو پیش عمه جانم نگه دار.

می‌خوام هر جا که صدایم می‌رسه با تمام وجود فریاد بزنم: مدافعان حرم، نه تنها برای پول نرفتند بلکه امثال آقا مجید؛ سید میلاد و خیلی‌های دیگر حتی حاضر بودند هزینه‌های رفت وآمد خودشون رو هم از جیب بدهند. این خاطره رو می‌گم تا در تاریخ ثبت بشود و ابوهریره‌های زمان، دست به تحریف این حقایق نورانی نزنند.

علوی می‌میرم، مرتضوی می‌میرم انتقامِ حرم، زینبُ من می‌گیرم

ز یکی از بزرگان شنیدم که می‌گفت: هر کس عمق مصائب حضرت زینب (س) رو پی ببره نمی‌تونه زنده بمونه.

حضرت امام رفته‌اند، اما مسیر ایشان ذره‌ای تغییر نکرده، اما برخی غافل هستند و نمیتونند این موضوع رو درک کنند.

حضرت امیر (ع) می‌فرمایند: اختلاط و (شوخی و) گفتگوی با نامحرمان، سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد و دل‌ها را منحرف می‌سازد.

برای من مردن تو بستر ننگه.