بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب حال و روز خانواده‌ی اُبراین | طاقچه
تصویر جلد کتاب حال و روز خانواده‌ی اُبراین

بریده‌هایی از کتاب حال و روز خانواده‌ی اُبراین

نویسنده:لیزا جنوا
امتیاز:
۳.۸از ۱۲ رأی
۳٫۸
(۱۲)
کیتی می‌گوید: «وقتی بچه بودم و بازی حقیقت یا جرئت رو بازی می‌کردیم، من همیشه جرئت رو انتخاب می‌کردم.» «پس آدم ریسک‌پذیری هستی.» «نه، اتفاقاً اصلاً. فقط به نظرم اون انتخاب بهتری بود. بهتر از این بود که بخوام حقیقت شرم‌آوری رو دربارهٔ خودم افشا کنم.»
Moti
او هنوز هم رؤیای زندگی کردن در جایی پشت رنگین‌کمان، با کدپستی متفاوت و هوایی برای تنفس و ساختن آن نوع زندگی که آرزویش را دارد در سر می‌پروراند؛ نه آن نوع زندگی‌ای که پدر و مادرش و یا حتی پدربزرگ و مادربزرگش به آن عادت کرده‌اند، بلکه زندگی‌ای که خودش انتخاب کرده است و آزادانه هرطور که بخواهد آن را تعریف می‌کند نه اینکه از والدینش به ارث برده باشد. بله، بالاخره یکی از همین روزها به این آرزویش می‌رسد.
Moti
همه در شهر مادرش را سرزنش می‌کردند. همه او را به‌خاطر این وضعیت غم‌انگیز مقصر می‌دانستند: او الکلی است. مادر خوبی نیست. او گناهکار است. او به جهنم می‌رود. اما همه اشتباه می‌کردند. او به هانتینگتون مبتلا بود. هانتینگتون توانایی راه رفتن و غذا خوردن او را از بین برده بود. هانتیگتون حال خوبِ روحی‌اش را بد کرده بود، صبر و قدرت استدلالش را از او گرفته بود. صدا و لبخندش را خفه کرده بود. خانواده و کرامت او را دزدیده بود و سر آخر هم او را کشته بود.
Moti
مردم به این آسانی‌ها چیزی را فراموش نمی‌کنند و اینکه اهل کجا هستی به‌اندازهٔ اینکه از چه خانواده‌ای هستی اهمیت دارد. وقتی مادرت از نوشیدن زیاد مرده باشد، در بهترین حالت انتظار دارند که تو یک الکلی درجه یک باشی.
Moti
چطوری؟ چطوری می‌خواهند از پس چیزی برآیند که نه می‌شود از آن پیشگیری کرد، نه درمان کرد و نه حتی کمی آن را به تأخیر انداخت؟ هیچ معجزهٔ پزشکی برای این بیماری وجود ندارد.
Moti
همه در شهر مادرش را سرزنش می‌کردند. همه او را به‌خاطر این وضعیت غم‌انگیز مقصر می‌دانستند: او الکلی است. مادر خوبی نیست. او گناهکار است. او به جهنم می‌رود. اما همه اشتباه می‌کردند. او به هانتینگتون مبتلا بود. هانتینگتون توانایی راه رفتن و غذا خوردن او را از بین برده بود. هانتیگتون حال خوبِ روحی‌اش را بد کرده بود، صبر و قدرت استدلالش را از او گرفته بود. صدا و لبخندش را خفه کرده بود. خانواده و کرامت او را دزدیده بود و سر آخر هم او را کشته بود.
Moti
«امید با بال‌های گشوده‌اش بر روح می‌نشیند و نغمه‌ای بی‌کلام می‌خواند و هیچ‌گاه متوقف نمی‌شود.» - امیلی دیکنسون
Fatima
کیتی به صندلی گهواره‌ای برمی‌گردد و به چشم‌های پدرش نگاه می‌کند. قبل از اینکه ادامه بدهد نفس عمیقی می‌کشد: «ما فرد دیگه‌ای رو نمی‌شناسیم که هانتینگتون داشته باشه. تو تنها نمونه‌ای هستی که ما داریم. ما باید از تو یاد بگیریم که چطوری با هانتینگتون زندگی کنیم و بمیریم بابا.»
کاربر ۳۷۳۶۸۵۸

حجم

۳۳۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

حجم

۳۳۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۲۴ صفحه

قیمت:
۶۷,۵۰۰
۴۷,۲۵۰
۳۰%
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد