بریده‌های کتاب نخل و نارنج
۴٫۶
(۱۲۳۹)
دنیا حسرت‌به‌دلِ توجه شیخ بود و شیخ گویی جسدی است که راه می‌رود و هیچ رنگی در دنیا با رنگ دیگر برای او فرقی ندارد. ذهن او دنیای منظمی از کلمات بود که لابه‌لای قفسه‌های استدلال چیده شده بودند. جایی برای هیچ‌چیز کم‌ارزش‌تری از دانش و حکمت نبود.
Hrays
هر یک‌لحظه که به ایستادن بیندیشید، یک عمر از مقصد بازمانده‌اید...
mohammad
بزرگی هر کس به بزرگی غمی است که در دلش پنهان کرده است. غم شوکت دارد، مهابت دارد، هیجان می‌آفریند و حرارت می‌بخشد. هرکسی به‌اندازهٔ ادراکش از حقیقت، غم دارد.
ZAHRA.AKRAMI
با هر چشیدن جدیدی، خواهش جدیدی متولد می‌شد و در هر خواهش جدیدی، ذلت جدیدی نهفته بود.
محمد جواد
مردم! بدانید که دو چیز انسان را در مسیر انسانیت سریع به منزل می‌رساند؛ یکی قرآن خواندن در نیمه شب و دیگری گریه بر حضرت سیدالشهدا (ع).
ZAHRA.AKRAMI
من را در رنج صعود شریک کن. دوست ندارم فقط در کوهپایه بنشینم و صعود تو را تماشا کنم. تو در رنج من شریکی بانو؛ ولی رنج هنوز آغاز نشده. برای همهٔ رنج‌هایی که هنوز آغاز نشده، حلالم کن.
Orafa
آن‌ها که قله‌ها را رها می‌کنند چه؟ از رنج صعود است؟ نه؛ آن‌ها قله را نمی‌بینند. کسی که قله را ببیند، رنج صعود به آن را می‌پذیرد و بلکه در صعود رنجی نمی‌بیند و عجیب است که مردمان رنج ایستادن و ماندن را درک نمی‌کنند! ایستادن و ماندن، هراس‌انگیز است...
up
شریعت پیراهنی است که باید بر تن شهر و مردمانش برود تا اندام دین در سرمای بی‌دینی و گرمای بددینی آسیب نبیند؛ حق خدا و مردم ترک و ضایع نشود و قرآن مجالی بیش از خواندن در مجالس ختم گورستان‌ها بیابد.
فاطمه
سعی کرد آیاتی از قرآن را به یاد آورد. قل اعوذ بربّ الناس... آیه‌ها می‌آمد و به زبان نرسیده می‌رفت. آیه‌ها ریشه در خاطر داشت نه در قلب
عبد
فقر، فخر است؛ ولی تا وقتی انتخاب شود و اظهار نشود. وقتی که اظهار شود، هم فقر است و هم ضعف.
کاربر ۱۱۳۰۲۲۶

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه