بریدههایی از کتاب مرد گمشده
۳٫۷
(۹۰)
همه چیز سر جای خودش بود و در واقع درون خودش مشکل داشت.
zohreh
ناتان میدید که ملایمت شهری زاندر مثل لایهای پوست تازه بیرون زده است.
zohreh
خیلی وقتها هم چیزی داخلش نمینوشت، وقتی فراموش میکرد یا دوست نداشت کسی مزاحمش شود، یا نمیخواست کسی بداند کجا میرود یا مداد پیدا نمیکرد.
zohreh
جایی که آنها زندگی میکردند هیچ چیز حد وسط نداشت. مردم یا کاملاً خوب بودند یا کاملاً بد. بهندرت حد وسطی پیش میآمد.
zohreh
صدها سؤال دیگر داشت، اما هیچ کدام را نپرسید. نمیشد پشت بیسیمی که هرکس دلش میخواست میتوانست حرفهایشان را بشنود، چیزی گفت.
zohreh
بیست دقیقهای بود که با هم حرف نزده بودند، ناگهان ناتان حس کرد پسرش بغض کرده و الان است که بزند زیر گریه. طوری که فقط از نوجوانها برمیآید، گریهاش را میخورد و بغضش را نگه داشته بود، رنگ پریده و با صورتی منقبض سعی میکرد جلو سیلاب را بگیرد، اما ناراحتی تا لبههای سد بالا آمده بود.
zohreh
تا زمانی که آب به اندازهٔ کافی هست، چراگاه خودش از خودش مراقبت میکنه.
zohreh
بالاخره کسی برای کمک آمد.
zohreh
سوزش ناگهانی واقعیت را زیر قفسهٔ سینهاش احساس کرد. بهسختی نفس عمیقی کشید. هوا گلو و ششهایش را گرم کرد. برای همه سخت بود.
zohreh
بعضی آدمها بودنشان غنیمت است.
مترجم
zohreh
یا از قبل برنامهریزی کن یا هزینهاش را بده.
hamtaf
همیشه میگن وقتی جایی موندی از ماشین خارج نشو، مگه نه؟ بهش میگن قانون طلایی
hamtaf
بعضی آدمها بودنشان غنیمت است.
Mary gholami
مردم همیشه تظاهر میکنند حالشون خوبه. هر روز و تا پایان عمر.
Pashmak Book
«زندگی اینجا سخته. همه دنبال راهی هستیم تا به بهترین شکل زندگی کنیم. اما قبول کن، حتی یه نفر هم نیست که دربارهٔ چیزی به خودش دروغ نگفته باشه.»
Pashmak Book
«زندگی اینجا سخته. همه دنبال راهی هستیم تا به بهترین شکل زندگی کنیم. اما قبول کن، حتی یه نفر هم نیست که دربارهٔ چیزی به خودش دروغ نگفته باشه.»
Artin li
حجم
۲۷۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۲۷۱٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان