بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب جوانی زیباست و داستان‌های دیگر | طاقچه
تصویر جلد کتاب جوانی زیباست و داستان‌های دیگر

بریده‌هایی از کتاب جوانی زیباست و داستان‌های دیگر

۳٫۰
(۶)
ملت‌های ترسو حماسه‌های شجاعانه دارند و ملت‌های بی‌عاطفه، نمایشنامه‌های عاشقانه؛
پویا پانا
«می‌شود گفت که ما همگی نقص‌هایی داریم. به‌نظر من سلامت اصلاً آنقدرها هم مهم نیست که مجبور باشیم همیشه به آن فکر کنیم. جوانان باید بتوانند تحمل بعضی چیزها را بکنند.»
پویا پانا
هر روز ممکن است از کسی که فکر می‌کنیم درست و حسابی می‌شناسیم، کاری سر بزند که به ما ثابت می‌کند شناخت و اطمینان هیچ است.
پویا پانا
مردی بود که در اوان جوانی از زندگی می‌ترسید و به همین دلیل به کتاب‌ها پناه برده بود. در خانه‌اش اتاق‌هایی داشت پر از کتاب، و با همین کتاب‌ها زندگی می‌کرد و با هیچ کس و هیچ چیزی جز همین کتاب‌ها سر و کار نداشت. چون شیفته حقیقت و زیبایی بود، به‌نظر خودش کار درستی می‌کرد، تنها با پاک‌ترین روح‌های بشری سر و کار داشت و این کار بهتر از دل‌سپردن به رخدادهای اتفاقی و آدم‌هایی بود که از سر حادثه پا به زندگی او می‌گذاشتند.
پویا پانا
هدف آرامش است. شاید به اندازه کافی قوی و هنرمند باشی! بعد یاد می‌گیری که همین حس نارضایتی را دوست بداری و با آن زندگی کنی.
پویا پانا
هر انسانی مقصد خاص خود را دارد و هر کس هدفی، و یکسانی ظاهری هدف‌ها فریبی بیش نیست. همیشه ممکن است دو انسان در مسیری طولانی با هم بروند و دوست هم باشند.
پویا پانا
شب همراه با بی‌خوابی ناراحت‌کننده است، ولی اگر فکرهای خوبی در سر داشته باشی، می‌توانی تحملش کنی.
پویا پانا
چرا با دختری که دوست می‌داریم، حرف‌زدن بسیار دشوارتر از دیگران است.
پویا پانا
راه رفتن شب هنگام زیر آسمان خاموش و کنار آبی با جریان آرام، همیشه پررمز و راز است و حسی ژرف را برمی‌انگیزد. در چنین شرایطی به سرمنشأ هستی نزدیک‌تر می‌شویم، با حیوانات و گیاهان احساس خویشاوندی می‌کنیم و یادهای قدیمی زندگی پیش از تاریخ جان می‌گیرد، آن روزگارانی که هنوز خانه و شهری ساخته نشده بود و انسان‌ها بی‌هیچ موطنی در جنگل‌ها، رودها و کوهستان‌ها پرسه می‌زدند و می‌توانستند به دوستان یا خصم جان خویش عشق و نفرت ورزند.
پویا پانا
گاهی گرفتار رؤیایی غم‌انگیز و زیبا می‌شد.
پویا پانا
صدای کار کردن کشاورزان، صدای داس و بریدن آرام علف‌ها را می‌شنید، پارس سگ‌ها و فریاد بچه‌های کوچک و گاهی دانشجویانی به گوشش می‌رسید که سوار بر ماشین از آنجا می‌گذاشتند و آواز می‌خواندند. باشکیبایی و خسته گوش فرا می‌داد و به همه، همه کشاورزان، بچه‌ها، سگ‌ها و دانشجویان حسادت می‌کرد. به علف به دلیل رشد آرام و مرگ راحتش، به پرندگان به‌خاطر پروازشان، به باد به‌خاطر حرکت آهسته‌اش حسد می‌ورزید. همه چیز چه سبک و مطمئن به زندگی خویش ادامه می‌داد، گویی زندگی جز لذتی بیش نیست.
پویا پانا
می‌شود برای زندگی هدفی تعیین کرد تا بتوانیم خودمان را تسلی بدهیم، ولی این کار فقط خودفریبی است.
پویا پانا
بدون میوه و نان هیچ کس نمی‌تواند زندگی کند، ولی بدون بیشتر کارها، کارخانه‌ها و حتی معلم و کتاب هم می‌شود خوب زندگی کرد یا دست کم خیلی از کارها.
پویا پانا

حجم

۱۴۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۱ صفحه

حجم

۱۴۷٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۱۹۱ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد