بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فراتر از بودن | صفحه ۱۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب فراتر از بودن

بریده‌هایی از کتاب فراتر از بودن

امتیاز:
۳.۸از ۴۷ رأی
۳٫۸
(۴۷)
و خدا آن چیزی است که کودکان می‌شناسند، نه بزرگسالان
فاطمه
آن چه را که من در مرگ تو متوجه آن نمی‌شوم، چیزی است که در زمان حیاتت هم متوجه‌اش نمی‌شدم. مرگ زندگی را به تقدیر تبدیل نمی‌کند. مرگ صفحهٔ آخر یک کتاب نیست که سرانجام همه چیز را روشن سازد. تو همیشه برای من دست نیافتنی بوده‌ای... همیشه... حتی زمانی که به من نزدیک بودی و من به رغم دانستن این موضوع، دوستت داشتم.
Toobakiani
دریافتم که باید مانند کنه، در برابر هر آن چه که از مرگ می‌دانم، پافشاری و مقاومت کنم. دریافتم که باید در برابر کلمه‌هایی که برای توصیف درد به کار می‌روند، بایستم. دریافتم که باید به سوی زندگی بی‌خیالی بازگردم. من دریافتم همان گونه که نباید در مورد زندگی به کسی گوش کرد، در مورد مرگ نیز نباید به هیچ کس گوش سپرد. در مورد مرگ باید، مانند عشق سخن گفت. با صدایی آرام و عاشق. تنها باید کلمه‌هایی ساده به کار برد. کلمه‌هایی که مناسب یکتایی و یگانگی این مرگ باشد؛ واژه‌هایی ساده که با ملایمت این عشق، تناسب داشته باشد...
Toobakiani
نمی‌توانستم به راحتی از تو بگذرم... حتی در زمانی که می‌دیدمت، برایت دلتنگ می‌شدم. خانهٔ ذهن من، خانهٔ دل من، قفل شده بود و تو همهٔ قفل‌ها را شکستی و هوا به درون پاشید. هوای سرد و نیز هوای گرم و آتشین و تمام روشنی‌ها... و این گوهری است که تو برای من به یادگار گذاشتی... گوهری که همیشه جاودان است...
سپیده
نبوغ تو در آن بود که هیچ یک از توانایی‌هایت را برای انجام آن چه محال است هدر ندادی. نبوغ تو در آن بود که خود را با تمام دوگانگی‌های درونت، آشتی دادی. نبوغ تو در رفتار با عشق بی‌واسطه و عادلانه بود.
سپیده
من زندگی را جوانی می‌خوانم، زندگی آمیخته با امید، عشق و شادی را. هر کس این سه گل سرخ را در قلبش داشته باشد، جوانی را در خود و برای خود و با خود دارد. من همواره تو را با این سه گل سرخ که در وجود سرشار از ملایمتت پنهان بودند، می‌دیدم.
سپیده
برای بیان عشق همواره نیازی به واژه‌های عاشقانه نیست، بلکه زیر و بم و اشک و لبخند لازم است.
سپیده
انسان همیشه به محبوب‌هایش چیزهای زیادی را اهدا می‌کند: کلام، آسایش و احساس لذت... و تو ارزشمندترین همهٔ این‌ها را به من هدیه کردی: فقدان...
کــاف. قــاف
راستی آیا آن مردی که زن‌ها به دنبالش هستند، اصلا وجود دارد؟
نسیم رحیمی
دنیا مملو از جنایت است، زیرا در دستان کسانی است که پیش از هر کس خود را به قتل رسانده‌اند و اتکاء به نفس و آزادی‌شان را در خود خفه کرده‌اند.
نسیم رحیمی
«آیا می‌دانید بسیاری از مردم تنها به خاطر سلامتی‌شان بیمارند؟»
نسیم رحیمی
«در این زندگی همیشه آن‌هایی که با شهامت خوانده می‌شوند، بدترین‌ها را به وجود آورده‌اند.»
نسیم رحیمی
شادی پرارزش‌ترین و در عین حال کم ارزش‌ترین موجود در دنیاست، چیزی که تنها کودکان می‌توانند به راستی آن را ببینند و حس کنند؛ آری فقط کودکان، قدیسان و تو...
نسیم رحیمی
هیچ چیز دیگری، جز حسادت به عشق شبیه نیست و در عین حال هیچ چیز دیگری با آن در تضاد نیست.
نسیم رحیمی
می‌گویند چشم‌ها و زبان، بیش از سایر اعضا با روح در ارتباط هستند. نمی‌دانم که آیا این حرف حقیقت دارد یا خیر، اما آن چه می‌دانم این است که مرگ مانند دزدی که به گنجی می‌رسد، ولع دارد و با شتاب هر چه تمام‌تر، آن را می‌بلعد و در یک هزارم ثانیه چشم‌ها تهی می‌شوند و زبان خاموش، و این یعنی پایان، پایان، پایان...
نسیم رحیمی
بهترین مادرها، تمام وجودشان را می‌بخشند و می‌روند.
نسیم رحیمی
بهترین مادرها کسانی هستند که در عین مادر بودن، فراموش نمی‌کنند به همان اندازه همسر، معشوق و فرزند نیز هستند
نسیم رحیمی
مادر بی‌نقص و بی‌عیب، مادری است که مانند تو، تمام عشق‌اش را بدون حساب و انتظار جبران، می‌بخشد و فقط برای فرزندانش زندگی نمی‌کند، بلکه برای دیگران هم زندگی می‌کند و عشق‌های دیگری را هم تجربه می‌کند.
نسیم رحیمی
دوستت دارم... این رمزگونه‌ترین کلامی است که شایستهٔ تعبیر تو در طول قرن‌هاست؛ کلامی که وقتی به درستی بیان می‌شود، تمام هدف و لطافتش را هدیه می‌کند.
نسیم رحیمی
صد بار شدم عاشق و مردم صد تابوت خودم به گور بردم صد بار من غّره از این که صد نفر گول زدم دل غافل از آن که گول خوردم صد بار سید حبیب گوهری راد
نسیم رحیمی

حجم

۵۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۹۰ صفحه

حجم

۵۲٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۹۰ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰
۵۰%
تومان