بریدههایی از کتاب یادداشتهایی برای سیارهی پراسترس
۴٫۰
(۱۱۹)
هرآنچه که هستی کافی است
"تنها یک گوشه از جهان است که میتوانی از پیشرفت آن اطمینان داشته باشی و آن جایی نیست جز درونِ تو."
z.gh
خودِ طبیعی و حقیقی ما دهها هزار سال است که تغییری نکرده و این نکته را باید با هر نرمافزار و موبایل و شبکه اجتماعی و سلاح هستهای که طراحی میکنیم، به خاطر داشته باشیم. باید نوای انسان بودن را به خاطر داشته باشیم. باید وقتی زیر آب گرفتار شدهایم، به هوا فکر کنیم. باید در عصرِ بازارهای اشباعشده و اخبار فوری و میلیونها شوکِ اینترنتیِ روزانه، آرامش را پیدا کنیم. باید نسبت به ترسیدن، نترس باشیم. باید خودِ نابغه، حقیقی، زیبا، شکننده، ناقص، معیوب، حیوان، سالخورده و شگفتانگیزمان باشیم که در زمان و مکان محصور شده و چنان آزاد است که هر زمان که اراده کند میتواند چیزی پیدا (از یک آهنگ و تماشای نور خورشید گرفته تا یک مکالمه و یک تکه نقاشیِ زیبا) و شگفتیِ محض و دستنیافتنیِ زنده بودن را حس کند.
z.gh
گاهی زندگی مثل آهنگی گوشخراش است که در آن صدها ساز همزمان در حال نواخته شدن هستند. گاهی یک آهنگ وقتی تنها به صدای گیتار و خوانندهاش محدود میشود، زیباتر به نظر میرسد. وقتی آهنگی بیش از اندازه شلوغ و پرزرق و برق شود، گاهی حتی شنیدن صدای آن هم سخت میشود.
و درست مثل این آهنگهای آشفته، ما نیز احساس سردرگمی میکنیم.
z.gh
این را نیز باید درک کنیم که گرچه بر احساسات ما اثرگذار است اما جهان هرگز خودِ احساساتِ ما نیست. ما میتوانیم در بیمارستان احساس آرامش و بر نوک صخرهای در اسپانیا احساس عذاب داشته باشیم.
ما میتوانیم خودمان را نقض کنیم. میتوانیم جهان را نقض کنیم. گاهی حتی میتوانیم به غیرممکنها دست بزنیم. میتوانیم زندگی کنیم وقتی که مرگ ناگزیر به نظر میرسد و میتوانیم امید داشته باشیم وقتی که میدانیم دیگر امیدی در کار نیست.
z.gh
بله، زیباییِ طبیعت قدرت درمانی دارد.
z.gh
آسمان نیز همچون دریا میتواند ما را پابرجا نگه دارد. آسمان است که به ما میگوید: چیز بزرگتری از زندگی ما نیز وجود دارد و ما نیز عضو آن هستیم و آن چیز به معنای واقعیِ کلمه، جهان هستی است. شگفتانگیزترین چیزِ ممکن. و تو باید همچون یک درخت یا یک پرنده، هر از گاهی سهیم بودن و نقش داشتن در نظام طبیعیِ جهان را احساس کنی. تو شگفتانگیزی. تو هم هیچ هستی و هم همه چیز. هم تنها یک لحظه هستی و هم جاودانی. تو جهانِ در جنبشی.
درود بر تو!
z.gh
اگر به آسمان نگاه کنیم میتوانیم تمام نگرانیهای قرن بیست و یکمیِ خود را در بافت کیهانیِ آن جای دهیم. آسمان بزرگتر از ایمیلها و ضربالاجلها و بدهیها و جار و جنجالهای اینترنتیِ ماست. آسمان بزرگتر از ذهن ما و بیماریهای ذهنیِ ماست. آسمان بزرگتر از هر اسم و ملت و تاریخ و ساعتی است. تمامِ نگرانیهای دنیویِ ما در قیاس با آسمان بسیار فانی و زودگذر هستند. در طول زندگیمان، در سرتاسرِ هر فصل از تاریخ بشریت، آسمان همیشه همان آسمان بوده.
و البته که وقتی به آسمان نگاه میکنیم، در حال نگاه کردن به چیزی خارج از خودمان نیستیم. در واقع در حال نگاه کردن به نقطهای هستیم که از آنجا آمدهایم.
z.gh
اگر به آسمان نگاه کنیم میتوانیم تمام نگرانیهای قرن بیست و یکمیِ خود را در بافت کیهانیِ آن جای دهیم. آسمان بزرگتر از ایمیلها و ضربالاجلها و بدهیها و جار و جنجالهای اینترنتیِ ماست. آسمان بزرگتر از ذهن ما و بیماریهای ذهنیِ ماست. آسمان بزرگتر از هر اسم و ملت و تاریخ و ساعتی است. تمامِ نگرانیهای دنیویِ ما در قیاس با آسمان بسیار فانی و زودگذر هستند. در طول زندگیمان، در سرتاسرِ هر فصل از تاریخ بشریت، آسمان همیشه همان آسمان بوده.
و البته که وقتی به آسمان نگاه میکنیم، در حال نگاه کردن به چیزی خارج از خودمان نیستیم. در واقع در حال نگاه کردن به نقطهای هستیم که از آنجا آمدهایم.
z.gh
"بگذریم، اگر واقعا دلت میخواد بدونی، توصیه من اینه که دست برداری."
"از چی؟"
"از همین کار. از این عجله کردنِ بیمعنی. انسانها دائم در تقلا و جنبشان تا از جایی که هستن فرار کنن. چرا؟ به خاطر آب و هواست؟ به اندازه کافی سرِپا نگهتون نمیداره؟ شاید بهتره وقت بیشتری رو توی دریا بگذرونین. توصیه من اینه: تمومش کن. از زمان استفاده نکن، خودِ زمان باش. کند و سریع حرکت کن اما همیشه مطمئن شو که خودت رو با خودت همراه کرده باشی. از پارو زدن در دریای وجود لذت ببر."
z.gh
حالا هربار که زندگیام از چرندیاتِ بیارزش و غیر ضروری و اضطرابآور پُر میشود، سعی میکنم اتاقِ بیمارستان را به خاطر آورم. همان جایی که بیمارها حتی از تماشای منظره بیرون از پنجره و تماشای تابش نور آفتاب و درختان افرا نیز شکرگزار بودند. همان جایی که زندگی، به خودیِ خودش یعنی همه چیز.
z.gh
تصور کنید چه میشد اگر همیشه طوری به فکر عزیزانمان میبودیم که در زمانهای بحرانی به فکرشان هستیم. چه میشد اگر میتوانستیم همیشه عشق را در آستانهٔ بروز دادن نگه داریم. تصور کنید چه میشد اگر میتوانستیم این مهربانی و این قدردانیِ مهربانانه را نسبت به خودِ زندگی نیز داشته باشیم.
z.gh
نیت کنید
نیت کنید تا تک تک لحظاتتان را حس کنید، تا فردا را نادیده بگیرید، تا تمام نگرانیها و حسرتها و ترسهایی که مفهومِ زمان در شما ایجاد کرده را از یاد ببرید. نیت کنید تا قدم بزنید و به هیچ چیز جز قدم زدن فکر نکنید. نیت کنید تا وقتی دراز میکشید و خوابتان نمیبرد، هرگز نگران خوابیدنتان نباشید. فقط در همان حال باشید و از شرینیِ این دراز کشیدن لذت ببرید؛ فارغ از تمام نگرانیهای دیروز و فردا.
z.gh
بایستی برای خود به خلق مکانی در زمان دست بزنیم؛ چه از طریق کتاب باشد و چه از طریق مدیتیشن یا تحسین چشماندازِ بیرون از پنجره. مکانی که در آن در آرزوی چیزی نیستیم، حسرت نمیخوریم، کار نمیکنیم، نگران نیستیم یا بیش از حد فکر نمیکنیم. مکانی که شاید در آن حتی امیدوار به چیزی نیستیم. مکانی که در آن خنثی هستیم. مکانی که در آن فقط نفس میکشیم. مکانی که فقط در آن حضور داریم و از این حضور داشتن لذت میبریم و در آرزوی هیچ چیز نیستیم جز همانی که در اختیار داریم: همان زندگی.
z.gh
راهبِ بودایی، تیک نیات هان در کتاب "هنرِ قدرت داشتن" مینویسد: "بسیاری از مردم هیجان را شادمانی میدانند در حالی که در هنگام هیجان شما آرام نیستید. شادمانی بر پایهٔ آرامش است.
z.gh
افراد نه فقط در آرزوی فضاهای فیزیکی که در تمنای فضاهایی هستند تا در آنها از نظر ذهنی و روانی آزاد باشند؛ فضایی ناخواسته در میان افکارِ پریشانی که به اتاقی آشفته و در هم و برهم میماند. چنین فضایی وجود دارد و میتوان آن را پیدا کرد. مشکل فقط اینجاست که نمیتوانیم به آن "اعتماد" کنیم. بایستی به شکلی آگاهانه و خودخواسته در پی آن باشیم. شاید لازم باشد زمانی را به مطالعه، یوگا، حمامی طولانی، تدارک غذای موردعلاقهمان و یا قدم زدن اختصاص دهیم. شاید لازم باشد موبایلمان را خاموش کنیم. شاید لازم باشد که لپتاپمان را ببندیم. شاید باید اتصال خود را قطع کنیم تا به نسخهٔ جدیدی از خودمان برسیم.
z.gh
۷. با خودتان مهربان باشید. اگر معایبِ کارتان به مزایای پولش میچربد، آن کار را رها کنید. اگر کسی از قدرتش در جهت آزار شما و قلدری کردن برای شما استفاده میکند، تحملش نکنید. اگر از شغلتان متنفرید و میتوانید در زمان صرف ناهار از محل کار خارج شوید، برای ناهار از محل کار خارج شوید و هرگز هم برنگردید.
z.gh
"با جدیتِ تمام اعلام میکنم که بخش عظیمی از آسیبِ دنیای مدرن از طریق اعتقاد به فضیلت داشتنِ کار و اعتقاد به این است که راه رسیدن به رضایت و کامیابی، در تقلیل سازمانیافتهٔ کار قرار دارد."
برتراند راسل: در مدحِ تنبلی
z.gh
شما فقط یک مصرف کننده نیستید
به هیچکس و هیچچیز اجازه ندهید به شما احساس ناکافی بودن را القا کند. فکر نکنید برای اینکه شما را بپذیرند باید به موفقیتهای بیشتری برسید. از آنچه که هستید خرسند باشید؛ فارغ از هر بهروزرسانیای. رویابافی برای رسیدن به اهداف خیالی را تمام کنید. آنچه را که بازار شما را از پذیرش آن منع میکند بپذیرید. شما هیچ مشکلی ندارید. شما هیچ فقدانی ندارید.
z.gh
افکارتان را به دنیای بیرون معطوف کنید. به طبیعت فکر کنید. تصویر قورباغه شیشهایِ آمازونی را در گوگل جستوجو کنید. خود را در نظم طبیعت قرار دهید. نُه میلیون گونه مختلف در طبیعت وجود دارد و تخمین زده شده که این نُه میلیون تنها شامل ۲۰ درصد از حیوانات میشوند. قدردانِ زیباییِ زندگی باشید. شما به معنای واقعیِ کلمه زنده هستید. احمقهایی که تعاریفی کوته فکرانه از زیبایی دارند را نادیده بگیرید. آنها نسبت به شگفتیِ عدم کمالِ زندگی کور هستند.
۷. هرگز اجازه ندهید که نظر منفیِ یک غریبه نسبت به شما، به نظرِ منفی خودتان نسبت به خودتان تبدیل شود.
۸. اگر نسبت به خودتان احساس بدی دارید، از اینستاگرام فاصله بگیرید.
۹. به خاطر داشته باشید که هیچکس جز شما نگرانِ چگونه به نظر رسیدنِ چهرهتان نیست.
z.gh
"وقتی احساس میکنیم که همه چیز میخواهیم احتمالاً دلیلش این است که به شکل خطرناکی در مرز هیچ چیز نخواستن قرار گرفتهایم."
z.gh
حجم
۲۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۲۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰۵۰%
تومان