بریدههایی از کتاب یادداشتهایی برای سیارهی پراسترس
۴٫۰
(۱۱۹)
روانکاوِ بلژیکی، پروفسور پال وِرهِی معتقد است که جریانِ کنونیِ کار در جوامعِ امروزی که در آن فردی بر فردی دیگر نظارت میکند، و همگی دائماً تحت کنترل و مشاهده و ارزشیابی هستند، جریانی ناخوشایند است. حتی آن دسته از افرادی که در محیط کار نیستند نیز به همان اندازه از این آزمونها و کنترل شدنهای بیپایان رنج میبرند.
وحید
بر اساس تحقیقی دیگر از سوی سازمان تی یو سی که در جهت تسهیل محیط کاری برای افراد فعالیت میکند، ۵۲ درصد از زنان در محیط کار خود با آزار و اذیتهای جنسی روبهرو شدهاند.
وحید
رویابافی برای رسیدن به اهداف خیالی را تمام کنید.
وحید
احساس اشتیاق و آروزی چیزی را داشتن به ندرت با رسیدنِ به آن چیز ارضا میشود و اینگونه میشود که بیشتر میخواهیم. این چرخه دائماً تکرار میشود. ما تربیت شدهایم چیزی بخواهیم که تنها به بیشتر خواستن منجر میشود.
ما تربیت شدهایم تا معتاد باشیم.
وحید
گاهی اینطور استنباط میشود که تمامِ هدفِ بازاریابی این است که ما نسبت به خودمان احساس بدی داشته باشیم.
وحید
شاید راز زیباییای که هیچ مجلهای دلش نمیخواهد از آن به ما بگوید این است که بهترین راه برای راضی بودن از ظاهرمان، پذیرشِ "ظاهر کنونیمان" است. ما در عصر فتوشاپ و جراحیهای زیبایی هستیم و به زودی در عصر روباتهای طراح قرار خواهیم گرفت. شاید اکنون بهترین زمان باشد تا به جای تلاش در جهت رسیدن به کمالِ پوچ روباتها، پذیرای ویژگیهای انسانیِ خودمان باشیم.
وحید
تشویق شدهایم تا خودمان نباشیم. تشویق شدهایم تا زندگیِ دیگری بخواهیم؛ زندگیای که به اندازه تخممرغِ طلا غیر واقعی و دستنیافتنی است.
وحید
مجلات و وبسایتها و حسابهای کاربریِ شبکههای اجتماعی که با مُد در ارتباط هستند، دست به فروش نوعی تعالی میزنند. نوعی راه خروج. راهی برای فرار. اما این راه اغلب ناسالم است چرا که ترغیب انسان برای میلِ به رسیدن به تعالی این است که ابتدا کاری کنی تا نسبت به خودشان احساس نارضایتی داشته باشند.
وحید
ما به ندرت متوجه میشویم که به عنوان مثال، شخصیترین افکار و احساساتمان در واقع متعلق به خودمان نیستند. درست مثل زبان که ابداعِ ما نیست و تنها توسط اجتماع به دست ما رسیده
عباص
پروفسور کیل میگوید: "وقتی افراد نسبت به اندامشان احساس خوبی داشته باشند، به جای اِعمال رفتاری خصمانه با اندام خود یا بدتر، با اشیاءِ مختلف، از خودشان بهتر مراقبت میکنند. این دلیل دلیلی محکم برای تغییرِ تصمیماتی است که برای سال جدید میگیریم."
مادلین
هنری وادزورث لانگفلویِ شاعر مینویسد: "بهترین کاری که یک فرد در هنگام بارش باران میتواند انجام دهد این است که بگذارد ببارد." بله. بگذارید ببارد. بگذارید این سیاره همانی که هست باشد. شما هیچ حق انتخابی ندارید اما در عین حال نسبت به احساساتِ خود، چه خوب و چه بد، آگاه باشید. آنچه که برای شما مفید است را بشناسید و آنچه را که مفید نیست بپذیرید. زمانی که بدانید باران فقط باران است و نه وقوعِ آخرالزمان، همه چیز برایتان آسانتر خواهد شد.
z.gh
پس به جای کنار گذاشتنِ عادتِ تماشایِ پنجساعتهٔ تلویزیون، اکنون تلاش میکنم تا تنها یک برنامه خاص را تماشا کنم.
به جای اینکه تمام بعد از ظهرم را در شبکههای اجتماعی بگذرانم، هر از گاهی ده دقیقه از زمانم را به آن اختصاص میدهم و همیشه حواسم به ساعت کامپیوترم هست تا گذرِ زمان از دستم رها نشود. سعی میکنم هر زمان که میتوانم عملی مهربانانه انجام دهم. نه عملی قهرمانانه بلکه کاری معمولی مثل کمک به خیریه، صحبت کردن با یک بیخانمان، کمک به افرادی که به مشکلات روحی دچار هستند یا حتی واگذار کردن صندلیام به فردی میانسال در قطار. همین مهربانیهای کوچک. این کارها را نه صرفاً برای فداکار بودن بلکه به این خاطر انجام میدهم که میدانم کارِ خوب خاصیتی کاملاً درمانی دارد. باعث میشود احساس خوبی داشته باشید؛ نوعی پاکسازیِ روح. چراکه مهربانی کردن یعنی خانهتکانیِ روح و شاید بتواند این سیارهٔ پر استرس را کمی کم استرستر کند
z.gh
۴۰. سعی کن کمتر بخواهی. خواستن یعنی کمبود. خواستن یعنی فقدان. اینها بخشی از تعریفِ کلمهٔ خواستن هستند. وقتی بایرون مینویسد "من یک قهرمان میخواهم"، مقصودش این است که او قهرمانی در زندگی اش نداشته. خواستنِ آنچه که بدان نیازی نداریم باعثِ حس فقدانی میشود که پیش از این در ما نبوده. هرآنچه که نیاز داری همینجا است. یک انسان تنها با انسان بودنش کامل است. ما مقصدِ خودمان هستیم.
z.gh
۳۸. گریه کردن اشکالی ندارد. آدمها گریه میکنند. زنان گریه میکنند. و مردان هم گریه میکنند. مردها نیز همچون هر انسان دیگری، مجرای اشک و غده اشکی دارند. هیچ تفاوتی میان گریه یک مرد و گریه یک زن وجود ندارد. گریه کردن امری طبیعی است. واقعاً رنجآور است وقتی که قوانین اجتماعی اجازه بروزِ درد و رنج یا احساساتِ عاطفی را نمیدهند. گریه کن ای انسان! با تمام وجود گریه کن.
۳۹. به خودت اجازهٔ شکست بده. به خودت اجازهٔ تردید بده. به خودت اجازه بده حس آسیبپذیر بودن داشته باشی. به خودت اجازهٔ تغییر عقیده بده. به خودت اجازهٔ ناقص بودن بده. به خودت اجازه بده تا در برابر جوشش و تحرک مقاومت نشان دهی. به خودت اجازه بده تا همچون تیری که از کمان برخاسته و با تُندی به سوی هدفی حرکت میکند، به زندگی کردن نپردازی.
z.gh
۳۷. اگر از نظر روحی احساس بدی داری، خودت را طوری درمان کن که در هنگام مشکلی جسمانی همچون آسم، آنفولانزا یا هر مشکل دیگری درمان میکنی. برای بهتر شدنت هرکار که لازم است انجام بده و هرگز خجالت نکش. قدم زدن با پای شکسته را کنار بگذار.
z.gh
۳۲. زمانی را با حیوانی به جز انسانها سپری کن.
۳۳. بی آنکه خجالت بکشی، ساده باش. ساده بودن میتواند به سلامتی ختم شود. وقتی زندگی سخت و دشوار شد، ساده بودن را فراموش نکن.
۳۴. خود را بر اساس سنجشی که دیگران از شما دارند مورد ارزشیابی قرار ندهید. النور روزولت میگوید: "هیچکس نمیتواند باعث شود احساس حقارت کنید مگر اینکه خودتان بخواهید."
۳۵. جهان میتواند مکان ناراحتکنندهای باشد اما تو به میلیونها عمل مهربانانهای که امروز انجام شده و ناشناخته مانده فکر کن. به میلیونها عشق ورزیدن. مهربانی و خوبیِ خاموشِ انسانها همیشه در جریان است.
z.gh
۳۱. به آسمان نگاه کن. (شگفتانگیز است. آسمان همیشه شگفتانگیز است.)
z.gh
داشتن چنین احساس گناهی بیهوده است. این احساس به هیچکس کمکی نکرده. سعی کن بیآنکه در بدیهایی که روزگاری مرتکب شدی غرق شوی، اکنون به خوبی کردن بپردازی.
z.gh
۲۹. احساس گناه نداشته باش. این روزها احساس گناه نداشتن غیرممکن است مگر اینکه فردی جامعه ستیز باشید. ما لبریز از احساس گناهیم. این همان احساس گناهی است که از کودکی و هنگام صرف غذا در دل داشتهایم؛ زمانی که غذا میخوردیم و از اینکه میدانستیم گرسنگان و قحطیزدگان بیشماری در سراسر جهان وجود دارند، احساس گناه میکردیم. احساس گناه از اینکه از امتیازات ویژهای بهره میبریم که دیگران از آن بیبهرهاند. احساس گناه نسبت به محیط زیست زمانی که سوار ماشین یا هواپیما میشویم یا از پلاستیک استفاده میکنیم. احساس گناه از خریدن چیزهایی که به دلایلی که ما کاملاً قادر به درک آنها نیستیم، غیراخلاقی محسوب میشوند. احساس گناه بهخاطر امیال و گرایشاتی که ناقضِ دین و ایمان هستند و حرفی از آنها به زبان نیاوردهایم. احساس گناه به این خاطر که آنچه دیگران از ما میخواهند باشیم، نیستیم. احساس گناه از سربار بودن. احساس گناه از اینکه قادر به انجام آنچه دیگران انجام میدهند نیستیم. احساس گناه به خاطر بیمار بودن. احساس گناه به خاطر زنده بودن
z.gh
۲۴. سعی نکن احساسی داشته باشی که نداری. سعی نکن چیزی باشی که نمیتوانی باشی. صرفِ این انرژی تو را از پای درمی آورد.
۲۵. اتصال به مردم دنیا هیچ ربطی به وجود وای فای ندارد.
۲۶. چیزی به عنوان آینده وجود ندارد. برنامهریزی برای آینده، تنها برنامهریزی برای زمانِ حالی دیگر است؛ زمان حالی که در آن نیز به برنامهریزی برای آینده مشغول خواهید بود.
۲۷. نفس بکش.
۲۸. عشق بورز. همین حالا عشق بورز. اگر کسی یا چیزی برای عشق ورزیدن داری، در همین لحظه به آن عشق بورز. در عشق ورزیدن بی باک باش. دِیو اگِرز مینویسد: "هرگز نمیتوان با تعلل برای عشق ورزیدن، زندگی کرد." عشقت را فداکارانه بروز بده.
z.gh
حجم
۲۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
حجم
۲۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۳۶ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۱۰,۰۰۰۵۰%
تومان