کالیایف (پس از کمی سکوت.): هیچکس تو را آنگونه که من دوست دارم، دوستت نخواهد داشت.
دورا: میدانم. اما بهتر نیست مثل هرکس دیگری دوستم داشته باشی؟
کالیایف: من هرکس دیگر نیستم. تو را آنگونه که هستم دوست دارم.
پویا پانا
«مرگ بزرگترین اعتراضم علیه دنیایی از اشک و خون است...»
پویا پانا
باید این حقیقت را بپذیریم که با یکدیگر متفاوتیم و اگر میتوانیم، همدیگر را دوست داشته باشیم.
پویا پانا
عشق یعنی همین، هرچه داری ببخشی، دست به هر فداکاری بزنی بیآنکه امید به دریافت پاداشی داشته باشی.
پویا پانا
اگر تنها راهحل مرگ است، پس توی راه درستی قدم نگذاشتهایم. تنها راه درست آن راهی است که به زندگی و به خورشید میرسد. دیگر آدم تمام مدت سردش نخواهد بود...
پویا پانا
کسانی که بهراستی دوستدار عدالتند، حق عاشقشدن ندارند. آنها مانند من بهپا خاستهاند، با سر برافراشته و نگاه ثابت. عشق چهگونه میتواند در این دلهای مغرور جایی برای خود باز کند؟ عشق بهملایمت سر فرود میآورد، یانِک. ما سرمان برافراشته است و گردنمان استوار.
پویا پانا
آیا میتوانم کاری را که خودم نمیتوانم بکنم، به دیگران توصیه بکنم؟
پویا پانا
بیعدالتی میان آدمها جدایی میاندازد. شرمندگی، رنج، بدیای که آدم در حق دیگران میکند و جنایت، میانشان تفرقه میاندازد. زندگیکردن یک نوع شکنجه است، چون زندهبودن هم جدایی بهوجود میآورد.
پویا پانا
شخصیت من بالاتر از شما و اربابهاتان قرار دارد. میتوانید مرا بکشید، اما نمیتوانید دربارهام قضاوت کنید.
پویا پانا
برای ما که اهل دین و ایمان نیستیم یا عدالت باید حکمفرما باشد یا استبداد.
پویا پانا