بریدههایی از کتاب دید اقتصادی
نویسنده:پیتر دی شیف، اندرو جی شیف
مترجم:سهند حمزه ئی
انتشارات:انتشارات آریانا قلم
دستهبندی:
امتیاز:
۳.۸از ۲۸۷ رأی
۳٫۸
(۲۸۷)
«یعنی همه چیز همین است؟ باید زندگی چیزی بیشتر از این باشد.»
Hossein shiravand
برای رهبران سیاسی، نکول تا حدی آزاردهنده است، چرا که با اعلام رسمی ورشکستگی همراه است. برای اجتناب از این، خیلیها تصمیم میگیرند بهراحتی پول چاپ کنند تا بدهیهایشان را بدهند، عملاً با بیشتر کردن حجم پولِ در گردش تعهداتشان را از بیخ انکار میکنند. تورم که معمولاً راحتترین انتخاب است، دمِ دستترین گزینه است. با این که اول کار راحت به نظر میآید، در آخر سختترین تلفات را تحمیل میکند.
تورم به دولتها امکان میدهد از انتخاب گزینههای سخت طفره بروند و دزدکی از شرّ بدهیهایشان خلاص شوند. دولتها با چاپ پول میتوانند اسماً تمام بدهیشان را پس بدهند، اما این کار را با آب بستن به پول کشورشان میکنند.
Farshid0032
انقباض پولی یعنی ۱۰۰ دلاری که در ۱۸۵۰ پسانداز میشد میتوانست در ۱۸۸۰ کالا و خدمات بیشتری خریداری کند. چرا این چیز خوبی نیست؟ در حالی که پدربزرگهای متجدد ما از روی عادت یادآور میشوند وقتی بچه بودند چقدر همه چیز ارزانتر بود، پدربزرگهای آنها احتمالاً برایشان داستانهایی تعریف میکردند از این که وقتی جوان بودند چقدر گرانی بود.
با وجود منافع واضح کاهش قیمتها، ما همچنان از انقباض پولی میترسیم. به ما گفته شده اگر قیمتها افت کند مردم دست از خرید میکشند، شرکتها دیگر هزینه نمیکنند، کارگران شغلشان را از دست میدهند و ما همه به دوران سیاه اقتصاد برمیگردیم.
Farshid0032
پسانداز سرمایهٔ لازم را برای توسعهٔ تولید فراهم میکند. در نتیجه، هر دلاری که پسانداز شود نسبت به دلاری که مصرف میشود آثار اقتصادیِ مثبتِ بیشتری دارد. البته تلاش نکنید این مسئله را به اقتصاددانها و سیاستمداران توضیح دهید.
Farshid0032
هدف اقتصاد این نیست که کار درست کند. هدف صرفاً این است که بهرهوری حداکثر شود.
phoenix
در گذشته، ایالاتمتحده به عنوان ملّتِ پساندازکنندهها شناخته میشد. در طول تاریخ این کشور، شهروندان آمریکایی به طور خاص ۱۰ درصد یا بیشتر از درآمد سالیانهشان را پسانداز میکردند. این رویه نه تنها باعث شد منابع عظیمی از پسانداز ایجاد شود تا فعالیتهای فزایندهٔ صنعتیشان تأمین مالی شود، بلکه به خانوادهها و اهالی کمک کرد در مقابل سختیهای غیرمنتظره دوام بیاورند.
کاربر ۴۰۱۳۰۳۸
با کاهش مداوم قیمتها جزیرهنشینها پی میبرند با ماهیهایشان درآینده بیشتر از امروز میتوانند خرید کنند. پس تشویق میشوند پسانداز کنند. به همین سادگی، پسانداز یک ماهی یعنی دست و پا کردن یک ماهی دیگر. اینطوری پسانداز تبلیغ میشود، پس مقدار سرمایهای که میتوان با آن وام داد زیاد میشود.
hosseinbaghbani
با کارهای فینی و فیشی، کلبهسازی، کلبهفروشی و دکوراسیون کلبه گُل کردند. این فعالیتها انرژی سازندهٔ جزیره را بیشتر و بیشتر به خود میکشید، بدون این که کار خاصی کند تا ماهی واقعی بیشتری بهدست آید یا توانایی کسی را برای بازپرداخت وام کلبه بالا ببرد.
me
سادهترین تعریف اقتصاد عبارتست از تلاش برای حداکثر کردن دسترسی به منابع محدود (که تقریباً همه منابع محدود هستند) بهطوریکه بیشترین تقاضای ممکن انسان تأمین شود. ابزارها، سرمایه و نوآوری جواب این معادله هستند.
اگر این را به خاطر بسپاریم بهسادگی میتوان فهمید که چه چیزی باعث میشود اقتصاد رشد کند: پیدا کردن روشهای بهتر برای تولید بیشتر چیزهایی که انسان میخواهد. این اصل تغییر نمیکند... مهم نیست اقتصاد دستِ آخر چقدر بزرگ شود
hosseinbaghbani
پسانداز فقط وسیلهای برای افزایش توانایی مصرف نیست. ضربهگیرِ واجبی است که از نظامهای اقتصادی در برابر حوادث غیرمنتظره محافظت میکند.
ali farhadi
اما یک موقعی در آیندهٔ نزدیک، شاید در چند سال آتی، آمریکا مقابلهٔ مهیبی با بدهیهایش خواهد داشت. تا حالا دُم به تله نداده است. متأسفانه، بدلیل رشد کسری بودجهٔ سالانهٔ آمریکا و ورشکستگیهای در شرف وقوع تأمین اجتماعی و مِدیکر(تا حدودی به دلیل جابجایی جمعیتی بازنشستگی متولدین دوران اوج زاد و ولد)، مشکل با قدرت و کثرت بیشتری به سمتشان شلیک شده است.
Ammar
هدف اقتصاد این نیست که کار درست کند. هدف صرفاً این است که بهرهوری حداکثر شود.
با استمرار استفادهٔ ناکارآمد از نیروی کار و سرمایه کمکی به جامعه نمیشود. اگر ایالات متحده دیگر در تیشرت مزیت رقابتی ندارد، باید چیز دیگری پیدا کند که میتواند در آن رقابت کند.
مژده
اقتصاددانهای معاصر به اشتباه فکر میکنند خرج کردن باعث رشد میشود و این که وقتی انقباض پولی هست، مردم تمایل دارند خریدشان را عقب بیاندازند (تا بگذارند قیمتها پایین بیاید)؛ و حالا که خرج میکنند، قیمتِ کاهش یافته آثار خفیفتری بر اقتصاد دارد. این مسخره است.
همانطور که قبلاً هم گفتیم، هزینهکرد اهمیتی ندارد. تولید است که ارزش دارد!
لازم نیست مردم را به مصرف ترغیب کنیم. با فرض این که تقاضای آدمی نامحدود است، اگر مردم چیزی نخواهند حتماً دلایل درست و حسابی برایش دارند. یا محصول کیفیت خوبی ندارد یا صرفاً مصرفکننده توان خرید آن را ندارد. به هر حال، به تعویق انداختن خرید، یا پسانداز بهجای مصرف، بر مبنای دلایل منطقی است و در کل به نفع اقتصاد است.
در واقع، اگر مصرفکنندگان خرج نمیکنند، بهترین راهِ تحریکِ تقاضا این است که بگذاریم قیمتها تا سطوح پایینتری افت کنند. با این مفهوم ساده، سم والتونِ کارآفرین میلیاردها دلار درآورد.
عبدالحبیب
سادهترین تعریف اقتصاد عبارتست از تلاش برای حداکثر کردن دسترسی به منابع محدود
zahra
بیمعنی است نیروی کارمان را صرف تهیهٔ چیزهایی کنیم که میتوان در خارج با کارایی بیشتری تولید کرد. اگر ما بر چیزهایی تمرکز کنیم که میتوانیم موثرتر از هرکس دیگر تولید کنیم، میتوانیم آنها را با چیزهایی که دیگران بهینهتر تولید میکنند مبادله کنیم و در آخر چیزهای بیشتری خواهیم داشت.
آرش
اقتصادی که کارگرانش در حرفه یا خدمات خاصی تخصص دارند همیشه بهتر از حالتی است که همه کار یکسانی میکنند. تخصصی شدن، تولید را افزایش میدهد، که به نوبهٔ خود استاندارد زندگی را بالا میبرد.
esemds
در طول تقریباً صد سال گذشته، دانشگاهیان در همهٔ زمینهها دستاوردهای علمی چشمگیری برای بشریت به ارمغان آوردهاند... بهجز یک زمینه.
دانشمندان، مجهز به مهارتهای ریاضی و فیزیک، فضاپیمایی را صدها میلیون مایل روانه کردند تا بر سطح یکی از قمرهای زحل فرود بیاید. اما پژوهشگرهای علم «مزخرف» اقتصاد اینچنین دستاوردی در کارنامهشان ندارند.
اگر سطحِ مهارتِ پیشبینی مهندسان ناسا در حد بهترین اقتصاددانهایمان بود، عملیات گالیله جور دیگری از آب در میآمد. نه تنها فضاپیما مدار زحل را گم میکرد، بلکه یحتمل موشک حین پرتاب به طرف پایین بر میگشت، راهی از میان پوستهٔ زمین پیدا میکرد و جایی در اعماق هستهٔ زمین منفجر میشد.
kasra_tav
تورم به طور ساده ابزاری است که ثروت را از کسی که در یک واحد پولی پسانداز دارد به کسی که در همان واحد پولی بدهی دارد منتقل میکند. با اَبَرتورم، ارزش پسانداز یکسره محو شده و بارِ بدهی برداشته میشود (وضع کسانی که دارایی فیزیکی دارند خوب باقی میماند، چونکه، برخلاف پسانداز در یک واحد پولی، ارزش اسمی داراییها با زبانه کشیدن تورم بالا میرود).
قبلاً این اتفاق بارها افتاده است: فرانسه در دههٔ ۱۷۹۰، ایالات متحدهٔ جنوب آمریکا در دههٔ ۱۸۶۰، آلمان در دههٔ ۱۹۲۰، مجارستان در دههٔ ۱۹۴۰، آرژانتین و برزیل در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ و حالا زیمباوه. در همهٔ این نمونهها شرایطی که به اَبَرتورم ختم شد و فاجعهٔ اقتصادی پس از آن، به طور چشمگیری مثل هم بود. کشورها بدهی حیرتانگیزشان را با نابود کردن واحد پولیشان پرداخت کردند. در نتیجهٔ آن، مردمِ خودشان به قعر نکبت کشیده شدند.
Arman
یک اقتصاد نمیتواند رشد کند به دلیل این که مردم مصرف میکنند؛ مردم مصرف میکنند چون که اقتصاد رشد میکند. سناتورها و همهٔ مشاورانشان این حقیقت مبهم را نادیده گرفته بودند.
حسین
اگر به مردم پول بیشتری برای خرج کردن بدهیم، میتوانیم تقاضا را زیاد کنیم. اما این کار اثری بر تقاضای واقعی، یعنی مقداری که مردم به ازای چیزهایی که تولید شده میتوانند خرج کنند، ندارد. تنها با افزایش عرضه است که مردم میتوانند واقعاً بیشتر از تقاضایشان بهدست بیاورند.
حسین
حجم
۱۷٫۵ مگابایت
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه
حجم
۱۷٫۵ مگابایت
تعداد صفحهها
۲۶۳ صفحه
قیمت:
۷۳,۰۰۰
۵۱,۱۰۰۳۰%
تومان