بریدههایی از کتاب فرهنگ، خرد و آزادی
۵٫۰
(۱)
این بد است که ما هنوز فیلسوف نشده، خود را صاحب رسالتِ تعلیم و هدایت و ارشاد فیلسوفان و متفکران و فقیهان و مفسران بدانیم و نسخه صلاح و اصلاح بنویسیم.
چڪاوڪ
ما میتوانیم بهطریق عادی اطلاعاتی درباب فرهنگها و وضع زندگی اقوام و مردمان مناطق عالم بهدست آوریم، اما فهم این عالم و آنچه در آن میگذرد بدون رجوع بهفلسفه میسر نیست و برای شناخت غرب رسوخ در فلسفه ضرورت دارد.
چڪاوڪ
ما معمولاً چون در آموختن فلسفه بهاجزا و مسائل و نحوه استدلال توجه میکنیم و بهتحقیق در آن اجزا و بهرد و اثبات و نقض و ابرام میپردازیم، کمتر بهاثری که جوهر و حقیقت یک فلسفه میگذارد پی میبریم.
چڪاوڪ
هرجا تفکر نیست، یا قیل و قال با تفکر اشتباه میشود، نابسامانی و پریشانی و فساد ظاهر است
چڪاوڪ
عالَم فیلسوف با عالَم هرروزی یکی نیست. درست است که فیلسوف هم مثل همه مردمان زندگی میکند و در آداب و عادات با دیگران شریک است، اما در احوال و اوقات تفکر بهعالمی میرود که همه کس بهآنجا راه ندارد.
چڪاوڪ
فلسفه صرف بحثهای انتزاعی نیست بلکه علم آغاز و انجام است؛ منتهی این علم آغاز و انجام بدون بحثهای انتزاعی حاصل نمیشود. آنکه با فلسفه نپیوسته و از بیرون بهآن نگاه میکند، صرف الفاظ و اصطلاحات و مفاهیم و معانی انتزاعی میبیند و فلسفه را لغو میخواند و گاهی که آن معانی را از متن بیرون میآورد و احیاناً بهزبانی غیر فلسفی برمیگرداند، چهبسا که در نظر مردمان زشت و خلاف طبع سلیم جلوه کند.
چڪاوڪ
معمولاً مردمی که بدون پروای از آینده در خواب و خیال عمر بهسر میبرند، از هرچه که آرامششان را برهم زند آزرده میشوند، چنان که مردم شهر سبا که مدام بهعیش و طرب و عشرت مشغول بودند، بهپیامبرانی که آنان را از فردای عسرت و مصیبت آگاه میکردند با لحن حاکی از آزردگی و بهقصد سرزنش میگفتند:
طوطی نُقل و شکر بودیم ما
مرغ مرگ اندیش گشتیم از شما
چڪاوڪ
سقراط نگفته است که فلسفه سود دارد بلکه آن را پاسدار و نگهبان وجود آدمی در هنگام سختی و بلا خوانده است. البته نظر سقراط این نبوده است که فلسفه در ایام سختی بهکار میآید؛ او گفته است که اگر از گفتار فلسفی آزرده میشوید و اگر فیلسوف سخن تلخ میگوید برای آن است که زمان، زمان خفتن نیست.
چڪاوڪ
در عصر ما شاید کسانی که حرص تطبیق دین برمشهورات عالم متجدد را دارند بهکلام حضرت ختمی مرتبت استناد کنند که فرمود: «از علم بیفایده بهخدا پناه میبرم.» اینها ممکن است از بیان رسولالله نتیجه بگیرند که علم صرفاً علم معاش است و چون فلسفه بهدرد زندگی نمیخورد از سنخ همان علمی است که از آن باید بهخدا پناه برد و حال آنکه اشارت ایشان بهاطلاعات و دانستنیهای بیهوده است که نه از سر ذکر و فکر بهآن رسیده و نه بهحکم ضرورتِ معاش کسب شده و انگیزه آن فیالمثل کنجکاوی و بوالفضولی بوده است.
چڪاوڪ
همیشه کارهای آسان را بهآسانی نمیتوان انجام داد. ظاهراً باز کردن چشم و گوش و دیدن و شنیدن خبرها و سخنها دشوار نیست، بلکه همه میپنداریم که چشم باز و گوش باز داریم.
چڪاوڪ
فرهنگ، حواس و خَواطر و دلها و عقلها را جمع میکند و مایه وحدت و همدلی و همسخنی و همداستانی میشود.
چڪاوڪ
ما در پژوهشهای ادبی در آثار شاعران و نویسندگان بهچیزهایی مثل رعایت قواعد دستوری و بهکار رفتن اصطلاحات رایج در میان صاحبان صناعات گوناگون و... میپردازیم، اما هرگز نیامدهایم فیالمثل یکی از آثار نظامی را تحلیل کنیم و... ما اکنون نه فقط در آموزش دانشگاهی بلکه در اداره و سازمان و مدرسه و روزنامه و کتاب و ورزش و بازار و سیاست و خرید و فروش و رفت و آمد و.... مشکل داریم و در تمام اینها چندان بهمسائل جزئی و بیاهمیت میپردازیم که مجالی برای کار اصلی باقی نمیماند.
این مشکلات، مشکل سیاسی نیست و حلّ تمام آنها را نیز نباید از سیاستمداران توقع داشت، هرچند که تعلق اراده سیاستمداران بهحلّ این مسائل نشانه توجه مردمان بهحلّ مسائل است؛ ولی سیاستمداران هم در صورتی میتوانند بهحلّ این مسائل کمک کنند که مسائل قبلاً بهدرستی طرح شده باشند و طرح درست مسائل نیز موکول و موقوف بهاین است که پرده تقلید و عادت برچشم و پنبه غفلت در گوش نداشته باشیم و فهممان از مدد فرهنگ برخوردار باشد.
چڪاوڪ
سیاست و اقتصاد و قانون ریشه در تفکر دارد و بهپشتوانه روحی و اخلاقی و فرهنگی نیازمند است. یعنی نظم سازمانی و آزادی سیاسی و توسعه اجتماعی و اقتصادی نه با اخذ صورت وهمی آنها، بلکه با تفکر بنیاد میشود و پایدار میماند، چنان که اگر بهتفکر و علم حقیقتاً (و نه با تعارفهای لفظی) اعتنا نشود، زمینه برای استیلای قشریت و تقلید و ظاهرسازی و لفّاظی و دروغ و ریا فراهم میشود. سیاست مسلماً امر مهمی است، اما سیاست نمیتواند تعیین کند که فرهنگ چیست یا چه باید باشد.
چڪاوڪ
بهآسانی میتوان پذیرفت که بشر آزاد و مختار است، و اما آزادی و اختیار را با این توهّم که هرکس، هروقت و در هرجا هرچه بخواهد میتواند انجام دهد نباید اشتباه کرد. اگر اینطور بود که هرقومی بهمحض اینکه چیزی را میخواست بهآن میرسید، اکنون اقوام بسیاری در جهان گرفتار پریشانی در فکر و سیاست و ناتوان از بنیاد کردنِ نظام علمی و آموزشی و قضایی و اداری نبودند. اینها علم و نظم و قانون را در لفظ میستایند، اما حوالتشان چیز دیگر است و گاهی این حوالت راه علم و قانون را بر آنها میبندد.
چڪاوڪ
مردمی که از تفکر رو گرداندهاند و بهعادات تاریخی خودـ که نام آن را «فرهنگ» میگذارند ـ تسلیم شدهاند، نسبت بهگذشته تذکر ندارند و از تاریخ درس نمیآموزند و امکانهای اکنون و آینده را نمیشناسند. اینها گرفتار حوالت تاریخیاند و اگر داعیه خردمندی و تدبیر دارند وضعشان شبیه وضع کسی است که برسر شاخ نشسته است و بُن را میبُرد. در این وضع غلبه حوالت تاریخی بهنهایت میرسد. یعنی وقتی مردمی باشند که غافل از امکانها و تواناییها خود را بههرکاری قادر بپندارند و قدرت و اختیار خود را بههیچ شرطی مشروط ندانند، از آزادی چگونه میتوان سخن گفت؟ کسی که از گذشته بریده و از اکنون خود خبر ندارد و نمیداند بهکجا باید برود و برای فرار از این معانی، خود را با الفاظ و نزاعهای لفظی سرگرم میکند، راه بهکجا تواند بُرد؟
چڪاوڪ
فرهنگ ضامن حفظ سلامت جامعه و پشتوانه عقل و تدبیر است. اگر قومی با فرهنگ حقیقی و مآثر تاریخی دمساز باشد، در راه سرگردان نمیشود و مشکلات و موانع و مسائل را درست درمییابد و مهم را با غیر مهم و پایدار را با گذرا اشتباه نمیکند.
چڪاوڪ
جهان کنونی در وضع خطرناکی قرار دارد و بهقول رنه شار، شاعر بزرگ معاصر فرانسه، بربام نیروگاههای اتمی خانه ساخته و سکونت گزیده است. خرد سیاسی و فضیلت فکری نیز دیگر آن قوت ندارد که پادزهر حماقتهای کسانی باشد که کلید زرادخانههای سلاحهای مخوف در دست آنهاست. این جهان را اگر دستگیری حق و مدد تفکر و همت ناشی از معرفت، از آشوب کنونی نرهاند چهبسا که در ورطههای تباهی فرو افتد. عقل جهان کنونی در جنگ و ستیز و نفی و انکار و بازی و سرگرمی با ابزار تکنیک جمع شده است.
چڪاوڪ
حجم
۴۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۶۳۴ صفحه
حجم
۴۸۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۱
تعداد صفحهها
۶۳۴ صفحه
قیمت:
۸۵,۰۰۰
۲۵,۵۰۰۷۰%
تومانصفحه قبل
۱
صفحه بعد