بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بافته | صفحه ۵ | طاقچه
تصویر جلد کتاب بافته

بریده‌هایی از کتاب بافته

انتشارات:نشر نیماژ
امتیاز:
۴.۲از ۲۲۹ رأی
۴٫۲
(۲۲۹)
یاد معلم دوران کودکی‌اش می‌افتد که یک بار با یک کیسهٔ زباله در دست به کلاس آمده بود. با حالتی عادی آن را روی میزش گذاشته بود و بعد متوجه شده بود که یادش رفته موقع بیرون آمدن از منزل آن را در سطح زباله بیندازد و با همین وضعیت تا مدرسه آمده بود، بدون این‌که متوجه شود. مسلماً بچه‌ها بلندبلند خندیده بودند.
Majidg72
هر سال دو میلیون زن در کشور به قتل می‌رسند. دو میلیون نفر قربانی خشونت و وحشی‌گری مردها شده و در بی‌تفاوتی عموم کشته می‌شوند. کل دنیا بی‌تفاوت است. دنیا آن‌ها را رها کرده است.
usofzadeh.ir
کسانی که می‌خواهند دین‌شان را تغییر دهند، باید مجوز بگیرند، اگر این کار را نکنند، تحت پیگرد قانونی قرار می‌گیرند، چیزی که بسیار خنده‌دار است: مثل این می‌ماند که از زندان‌بان اجازهٔ فرار بخواهیم.
usofzadeh.ir
کمال اعتراف می‌کند که دلش برای کشورش تنگ شده است. وقتی از کشورش حرف می‌زند، پرده‌ای از غم او را احاطه می‌کند. مثل یک پردهٔ بزرگ که دور او می‌پیچد.
usofzadeh.ir
بدنی که سارا در طی سال‌ها آزارش داده، نادیده‌اش گرفته، بدنی که به آن بی‌توجهی کرده، حتی گاهی گرسنه نگهش داشته ـ زمانی برای خوابیدن و غذا خوردن نداشته ـ امروز انتقامش را می‌گیرد.
Ati
شورش او خاموش، بی‌صدا و تقریباً غیرقابل رؤیت است. اما آن‌جا در وجودش است.
bahar.a
«کسی که یک زندگی را نجات می‌دهد، کل دنیا را نجات می‌دهد.»
zaraakra
یک پدر هرگز نمی‌میرد، یک پدر جاودانه است، صخره است، یک ستون است، مخصوصاً پدر او.
zaraakra
لعنت به جامعه‌ای که ضعیفان، زنان، بچه‌ها و تمام کسانی را که باید از آن‌ها حمایت کند، زیر پایش له می‌کند
سیویل
جولیا به دنبال شوهر نیست. او نه به کافه می‌رود و نه دیسکو که پر از هم‌سن‌وسال‌های خودش است. مامان اغلب می‌گوید: «دخترم یه‌کم مردم‌گریزه.» جولیا سکوت مبهم کتابخانهٔ محل را به فریادهای دیسکو ترجیح می‌دهد. هر روز در ساعت ناهار به کتابخانه می‌رود. این کتابخوانِ سیری‌ناپذیر فضای سالن‌های بزرگ را، که با کتاب فرش شده‌اند و فقط صدای ورق زدن کتاب‌ها سکوت آن را مختل می‌کند، دوست دارد.
حــق پرســت
آلدا با صدای بلند می‌گوید: «تو کتاب‌ها نمی‌تونی شوهر پیدا کنی.» مامان‌بزرگ غرغرکنان می‌گوید: «راحتش بذار.»
حــق پرســت
معمولاً پدرش قبل از همه می‌رسد. دلش می‌خواهد که خودش به کارگرانش خوشامد بگوید، چندین بار گفته است: رئیس بودن این‌گونه است.
حــق پرســت
دولت قول داده بود که در کشور توالت‌هایی ایجاد کند. افسوس که هنوز تا به آن‌جا نرسیده‌اند. در بدلاپور، مثل جاهای دیگر، در فضای باز دست‌شویی می‌کنند. همه‌جا زمین کثیف است، رودخانه‌ها، رودها و مزارع، آلوده از حجم وسیعی مدفوع است. بیماری‌ها در آن‌جا گسترش پیدا می‌کنند. همچون جرقه‌ای در باروت. سیاست‌مداران این را می‌دانند: مردم قبل از اصلاحات، قبل از برابری اجتماعی، حتی قبل از کار، توالت می‌خواهند. حق شرافتمندانهٔ دست‌شویی کردن.
حــق پرســت
کِی یه وکیل داره دروغ می‌گه؟ وقتی که لب‌هاش تکون می‌خورن
shayan khe
«اما در هر سنی می‌توانیم محکم و قوی باشیم.»
shayan khe
«آمازون: از واژهٔ یونانی «mazos» می‌آید: یعنی محروم از. زن‌های عهد قدیم سینهٔ راست‌شان را می‌بریدند تا کمان را بهتر بکشند. آن‌ها مردمی جنگجو بودند، مبارزانی که هم باعث ترس می‌شدند و هم مورد احترام بودند، با مردهای قبایل همسایه ازدواج می‌کردند تا تولیدمثل کنند، اما بچه‌هایشان را به‌تنهایی بزرگ می‌کردند. از مردها برای انجام کارهای خانه استفاده می‌کردند. در جنگ‌های متعددی شرکت می‌کردند که اغلب از آن‌ها پیروز بیرون می‌آمدند.»
کاربر ۲۵۱۳۸۴۸
«عشق فرّار است، همان‌طور که می‌آید، می‌رود، گاهی در یک چشم برهم زدن.»
FMG
گاهی زندگی تاریک‌ترین لحظات و روشن‌ترین لحظات را در کنار هم قرار می‌دهد. هم‌زمان هم چیزی به آدم می‌دهد و هم چیزی از او می‌گیرد.
Hoda
«آن‌ها نمی‌دانستند که این کار غیرممکن است، پس انجامش دادند.»
Zahra Sayerii
جولیا می‌گوید، سنت باعث نابودی آن‌ها خواهد شد. شمارش معکوس شروع شده است: کارگاه حداکثر تا یک ماه دیگر تعطیل خواهد شد. باید دوباره زنجیرهٔ تولید را طرح‌ریزی کرد و آن را در حد بین‌المللی گسترش داد. باید پذیرفت که دنیا تغییر می‌کند و با آن تغییر کرد. شرکت‌های خانوادگی که به روز شدن را نمی‌پذیرند، یکی پس از دیگری در کشور بسته می‌شوند. امروز باید دایرهٔ دیدمان را وسیع کنیم، باید فراتر از مرزها را ببینیم، مسئلهٔ بقا درمیان است! یا گسترش دادن یا مردن، انتخاب دیگری وجود ندارد. جولیا همین‌طور که صحبت می‌کرد، احساس کرد بال درمی‌آورد، انگارکه ناگهان وکیلی شده است که در میان یک دادگاه بزرگ مشغول دفاع از یک پروندهٔ مهم است. همیشه مجذوب این حرفه بود، شغلی که مختص انسان‌های بافرهنگ و افراد مهم جامعه است. در خانوادهٔ لانفردی هیچ‌کس وکیل نیست. همه کارگرند، بااین‌حال جولیا خیلی خوشش می‌آید که با دلایلی محکم دفاع کند، زنی قدرتمند و متشخص باشد. گاهی به این موضوع فکر می‌کند و این فکر او را به یاد رؤیای فراموش‌شده‌اش می‌اندازد.
Zahra Sayerii

حجم

۱۶۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۶۸٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
۱۵,۰۰۰
۷۰%
تومان