بریده‌هایی از کتاب نسخه بهتر خودت

خداوند نمی‌خواهد شادی خود را فدای خوشحالی و رضایت دیگران کنی. در وهله اول شاید کمی خودخواهانه به نظر برسد؛ اما تعادل خوبی برقرار خواهد شد. اولین اولویت مراقبت از خویشتن است. برای این کار باید بدانی که برخی هیچ‌وقت راضی نمی‌شوند. فرقی نمی‌کند چه‌کارهایی برای آن‌ها انجام بدهی، چقدر با آن‌ها مهربان باشی و چقدر وقت و انرژی برای آن‌ها صرف کنی. آن‌ها با مسائلی روبه‌رو هستند که باید برطرف شود. عقده‌های درونی آن‌ها نیاز به گره‌گشایی دارد. نباید مسئولیت انتخاب‌های ضعیف دیگران را به عهده بگیری. اگر خودت را مسئول بدانی طولی نمی‌کشد که آن فرد از تو سوءاستفاده می‌کند و کنترلت را به دست می‌گیرد.

خداوند نمی‌خواهد شادی خود را فدای خوشحالی و رضایت دیگران کنی. در وهله اول شاید کمی خودخواهانه به نظر برسد؛ اما تعادل خوبی برقرار خواهد شد. اولین اولویت مراقبت از خویشتن است. برای این کار باید بدانی که برخی هیچ‌وقت راضی نمی‌شوند. فرقی نمی‌کند چه‌کارهایی برای آن‌ها انجام بدهی، چقدر با آن‌ها مهربان باشی و چقدر وقت و انرژی برای آن‌ها صرف کنی. آن‌ها با مسائلی روبه‌رو هستند که باید برطرف شود. عقده‌های درونی آن‌ها نیاز به گره‌گشایی دارد. نباید مسئولیت انتخاب‌های ضعیف دیگران را به عهده بگیری. اگر خودت را مسئول بدانی طولی نمی‌کشد که آن فرد از تو سوءاستفاده می‌کند و کنترلت را به دست می‌گیرد.

آرزویم برای تو این است که سرنوشت خدایی‌ات را دنبال کنی. تقدیرت را کشف کنی و هدفمند باقی بمانی. تصمیم بگیر کماکان جلو بروی، همچنان باور داشته باش و آن‌قدر ادامه بده تا رؤیاهایت محقق شوند. پس یک روز به گذشته‌ها نگاه می‌اندازی و با اطمینان می‌گویی خدا به همین دلیل من را آفریده است.

اگر بتوانیم سرنوشت خود را کشف کنیم و کارهایی را که ذاتاً در آن‌ها استعداد داریم انجام بدهیم، زندگی لذت‌بخش‌تر می‌شود. دیگر تقلا و سردردی در کار نیست. اگر به خواننده‌های حرفه‌ای دقت کرده باشی، اجرای آن‌ها بدون تقلاست. چرا؟ چون کاری را که در آن استعداد دارند انجام می‌دهند. از طرف دیگر اگر کاری را که در ذات تو نیست انجام می‌دهی، همیشه کشمکش خواهی داشت. اگر تلاش می‌کنی، تمرین می‌کنی، آموزش می‌بینی، فشار می‌آوری و بازهم نمی‌توانی این مهارت را کسب کنی، بدان در ذات تو وجود ندارد.

سرنوشت تو همان چیزی است که هیجان‌زده‌ات می‌کند. در مورد چه چیزی شوروشوق داری؟ واقعاً عاشق چه‌کاری هستی؟ سرنوشت تو بخشی از رؤیاها، آرزوهای قلبی و ذات وجودی توست، زیرا خداوند تو را آفریده و همان کسی است که در وهله اول این آرزوها را در دلت قرار داد. متعجب نشو، چون سرنوشت تو همان چیزی است که از آن لذت می‌بری. برای مثال، اگر عاشق کودکان هستی، سرنوشت تو به احتمال زیاد به آن‌ها مربوط می‌شود ـ آموزش، مربی‌گری، مراقبت و هدایت از آن‌ها. یا شاید عاشق ساخت‌وساز و نوسازی باشی. احتمالاً سرنوشتت به ساختمان‌سازی، طراحی یا معماری مربوط می‌شود. افرادی را می‌شناسم که بسیار دلسوز، مراقب و یاری‌رسان هستند. بی‌شک سرنوشت آن‌ها را به‌سمت کارهای اجتماعی یا احتمالاً رشته‌های پزشکی سوق می‌دهد. آن‌ها باید پزشک، پرستار، مراقب و مشاور شوند. سرنوشت معمولاً همان رؤیایی را دنبال خواهد کرد که بیشترین شوروشوق را در موردش داری.

«تو برای بهتر از این‌ها به دنیا آمده‌ای؛ قرار بود در سطحی بالاتر از آنچه هم‌اینک هستی زندگی کنی. به کمترین قانع نشو. می‌توانی بهتر باشی.»

«خدایا من به تو اطمینان دارم. می‌دانم کنترل زندگی‌ام به دست توست. شاید دلیل تمام اتفاقاتی را که رخ می‌دهند متوجه نشوم؛ اما یقین دارم تو بهترین‌ها را برای من در نظر داری. نمی‌خواهم با پافشاری و کشمکش پیش بروم. می‌خواهم آرام باشم و از زندگی لذت ببرم.»

تا وقتی که دیگر امکان آشتی وجود نداشته باشد منتظر نمان، همین امروز آشتی کن. غرورت را کنار بگذار و معذرت‌خواهی کن. حتی اگر اشتباه از تو نبوده است. آرامش را حفظ کن و این را بدان که همیشه مسئله برحق‌بودن نیست.

فکر نکن همیشه باید برتری خود را ثابت کنی. غرور را کنار بگذار. عقیده دیگران را هم در نظر بگیر. شاید فکر کنی حق با توست؛ اما احتمال اشتباه کردن برای تو هم وجود دارد.

اگر کسی دقیقاً شبیه من نیست یا کاری را به شیوه من انجام نمی‌دهد، دلیل نمی‌شود که راه من درست باشد و راه او نادرست. ما فقط با یکدیگر متفاوتیم و این تفاوت‌ها می‌تواند حساسیت ایجاد کند. برای به تفاهم رسیدن با افراد متفاوت بلوغ خاصی لازم است. باید صبر داشته باشیم و سر مسائل جزئی دعوا و مرافعه به راه نیندازیم و زود دلخور نشویم.

در زندگی همیشه تمام اتفاقاتی را که روی می‌دهند درک نمی‌کنیم؛ اما باید یاد بگیریم به خدا اطمینان کنیم.

اگر خدا تمام ملزومات برآورده کردن یک آرزو را در دلت نگذاشته بود هیچ‌وقت این آرزو را به سرت نمی‌انداخت

افرادی که اطراف ما گرد می‌آیند وقتی می‌روند باید بهتر از قبل شده باشند نه اینکه احساس ناامیدی و شکست به آن‌ها دست بدهد. باید بعد از وقت گذراندن کنار من و تو احساس کنند با چالشی جدید روبه‌رو و سرشار از انگیزه و انرژی شده‌اند. در کتاب مقدس آمده است، «عشق مهربان است.» یکی از ترجمه‌های دیگر می‌گوید، «عشق دنبال راهی است تا سازنده باشد.» به‌عبارت دیگر، عشق درصدد پیدا کردن روش‌هایی است تا زندگی دیگران را بهبود دهد.

چگونه می‌توان یک عادت را تغییر داد؟ ساده است، دیگر به عادت‌های نادرست خوراک نرسان. باید به آن‌ها گرسنگی بدهی و تمام حواس و توجهت را به عادات خوب معطوف کنی.

دفعه بعد که وسوسه شدی غر بزنی، از خودت بپرس: «آیا واقعاً می‌خواهم به عادت‌های نادرست غذا بدهم؟ واقعاً می‌خواهم همین مرحله بمانم یا می‌خواهم دیگر به این غرزدن‌ها گرسنگی بدهم و یک مرحله بالاتر بروم؟»

دشمن تلاش می‌کند تو را پایین بکشد. می‌خواهد از نعمت‌هایت عقب بمانی، از خلاقیت‌هایت، نشاط و لبخندت، شخصیتت، آرزوهایت و از لذت تماشای نور محروم بمانی. عاشق این است که استعدادهایت تمام عمر خاک بخورند

متأسفانه دشمن نیز از آن چیزی که درونت قرار دارد باخبر است و ظرفیتی را که داری می‌شناسد و هر کاری که بتواند انجام می‌دهد تا آن بذر ریشه نگیرد

بیشتر ما اجازه می‌دهیم بدبختی‌ها، ناامیدی‌ها و عقب‌نشینی‌ها ما را منحرف کنند و دیری نمی‌پاید که خود را در حالی می‌یابیم که دیگر به جلو حرکت نمی‌کنیم؛ گام برنمی‌داریم و باور نداریم صعود برای ما ممکن است.

باید ناامیدی‌ها را رها کنی، از شکست‌ها دست برداری و اجازه دهی درهای پشت‌سر کامل بسته شوند. رو به جلو گام بردار، به آینده‌ای که خداوند برایت در نظر گرفته است وارد شو و بدان که در مورد ناامیدی‌های گذشته هیچ کاری از دستت ساخته نیست.

تلاش کن بیشترین ظرفیت خود را به کار بگیری.