کتاب چال
۳٫۳
(۴۵۰)
خواندن نظراتوقی میخندیدم گونههایم چال میافتاد. یکبار دست گذاشت روی صورتم و گفت: چرا مال من اینطوری نمیشه؟
گفتم: باید از ته دل بخندی. خندهی الکی فایده نداره
خندید. بعد گفت: زیاد خندهام نمیآد. چهطوری از ته دل بخندم؟
قلقلکش دادم. افتاد روی زمین و دلش را گرفت و آنقدر خندید که صدایش قطع شد.
خودِ آهو خانوم
وقی میخندیدم گونههایم چال میافتاد. یکبار دست گذاشت روی صورتم و گفت: چرا مال من اینطوری نمیشه؟
گفتم: باید از ته دل بخندی. خندهی الکی فایده نداره
حــق پرســت
- نباید میمُردی! زندگیمون از هم پاشید...
از جا بلند شدم و بلندتر خندیدم. دود سیگار لای انگشتانش صورتش را محو کرده بود.
-g
حالا بعد از این همه سال چطور دوباره سروکلهاش پیدا شده بود، نمیدانم.
محمد
خیره نگاهش میکردم و او بیتفاوت سرش را تکیه داده بود به مبل و دود را فوت میکرد رو به سقف
venus_2005
بالاخره پیدا شد. بعد از نمیدانم چند سال. برادری که آخرین تصویر بهجای مانده از او در ذهنم، حرکت ظریف لبها و ابروهایش بود که همزمان به حرکت درمیآمدند. ابروها بالا میرفتند و لبها غنچه میشدند و یک نوچ بلند از میانشان بیرون میآمد؛ در جواب گریهی بیامان و التماسهای من که میخواستم داخل انباری ته باغ را ببینم و او نمیگذاشت. حالا بعد از این همه سال چطور دوباره سروکلهاش پیدا شده بود، نمیدانم. اصلاً نمیدانم چطور شناختمش. چهرهاش دیگر مثل قبل نبود. بزرگ شده بود؛ و شاید حتی پیر. نشسته بود روی یکی از مبلهای تکی وسط پذیرایی و دستهایش را از دو طرف آویزان کرده بود و پاهایش را ریز ریز تکان میداد. دقت که کردم ابروهایش هنوز بالا بود و لبهایش همچنان غنچه. به مسخره گفتم: این هنوز باز نشده؟
پریزاد~
گلنارکه به خانهمان آمد اخلاق نادر از اینرو به آنرو شد. دیگر ادای مادرش را در نمیآورد. حتی دیگر اجازه نمیداد کارهای نادر را انجام دهد. در عوض ما را مجبور میکرد لباسهای گِلیاش را بشوریم. حتی مجبورمان میکرد کارهای گلناررا انجام دهیم. او را روی یک صندلی توی حیاط مینشاند تا نوبتی موهای طلاییرنگش را شانه بزنیم. بعد دستور میداد به او تعظیم کنیم و دستش را ببوسیم. میگفت چون دختر است باید این کار را بکنیم. اما من میدانستم میخواهد ماجرای آبِ پرتقال را از دل گلنار دربیاورد.
♡♡doonya♡♡
روی یکی از مبلهای تکی وسط پذیرایی و دستهایش را از دو طرف آویزان کرده بود
alireza noori
حجم
۰
حجم
۰
صفحه قبل
۱
صفحه بعد