بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بازخوانی زندگی وحشت‌آور آقای هدایت جبرپور در تشییع جنازه‌اش | طاقچه
کتاب بازخوانی زندگی وحشت‌آور آقای هدایت جبرپور در تشییع جنازه‌اش اثر م.ر. ایدرم

بریده‌هایی از کتاب بازخوانی زندگی وحشت‌آور آقای هدایت جبرپور در تشییع جنازه‌اش

۳٫۲
(۴۰۴)
شما درگیر سایه‌هایتان هستید و جد اندر جد غلام قلاده‌های نامرئی‌تان مانده‌اید و تنها راهی که مانده یک جراحی دسته‌جمعی است برای رهایی کل بشریت از غم و غصه‌های مصنوعی.
هادی محمودی
کمتر کسی است که بداند ولی جبرپور سه مدرسه، دو یتیم‌خانه و یک کتاب‌خانه که هر کدام مزین به نام یکی از برادران شهیدش بود را بی هیچ ریا و نمایشی برای ما به یادگار گذاشت.
هادی محمودی
مراسم شلوغی که در آن به جز شیرخوارگان کسی برای جبرپور زار نزد
هادی محمودی
میکرب وقتی به یک بدن سالم برسد چه کار می‌کند؟ بله دیگر. همه می‌دانند که تمایل دارد که شیوع پیدا کند. شیاطین و نجاسات هم فطرتشان این است که پخش شوند.
sara
«در همان اوائل مرخص‌ شدنشان که ملاقاتشان کردم، از وضع اسف‌بارشان این قدر غمگین شدم که حقیقتا گریه‌ام گرفت. کل اتفاق یک پیچش ذهنی و یک قضیه‌ی فلسفی بوده که علی‌ای‌حال در آن شرایط ضعف به مغز ایشان رسوخ کرده و ریشه دوانده بود. به هر دلیل آقای جبرپور یا هر کس دیگری که می‌خواهید اسمشان را بگذارید درکشان را نسبت به خوبی و بدی از دست داده بودند
کاربر ۲۹۰۰۳۳۳
این از حماقتتان است که فکر می‌کنید فراموش کردن سنگدلی‌ ذاتی‌تان از شما فرشته‌ای خواهد ساخت.
Yarin

حجم

۰

حجم

۰

صفحه قبل
۱
صفحه بعد