بریده‌هایی از کتاب خودانضباطی در ده روز

اینکه ما چرا از شکست خوردن می‌ترسیم، نتیجه یک دروغ است: احساس حقارت!

شکست مایه تحقیر نیست مگر اینکه خودمان آن را در ذهنمان تحقیرآمیز قلمداد کنیم.

در سفر شما، در مسیر بهبود خودانضباطی، نارنجک‌هایی از منابع مختلف به شما برخورد می‌کند، ولی بزرگ‌ترین حریف شما، درونی خواهد بود. در حقیقت در میان تلاش‌های شما در بهبود خودانضباطی، در اصل شما بدترین دشمن خودتان هستید.

به توانایی خودت در مسیر بهبودی ایمان داشته باش.

پشت هر ترسی، یک باور خودویرانگرانه غیرمنطقی وجود دارد.

شما می‌توانید این افراد بدبین از جمله کسانی که طعنه می‌زنند، خویشاوندان بدبین و همکاران بازنده‌ای که علاقه‌مندند دنبال ایراد بگردند، زمانی‌که به این نتیجه رسیدید که بدبینی آن‌ها واگیردار است؛ نادیده بگیرید.

کمال‌گرایی در حقیقت، نوعی ترس ناخودآگاه از معمولی به نظر رسیدن نزد خود یا دیگران است

به خاطر کمبودهایتان سوگواری نکنید، تلاشتان را دوبرابر کنید.

یادتان باشد: هیچ کس کامل نیست. هیچ کاری که ما انجام می‌دهیم، کامل نیست. همه ما انسانیم، کامل بودن از ویژگی‌های خداوند است و یک صفت خدایی است.

درست زمان‌هایی که نیاز به بیشترین حمایت از سمت خود برای پیش بردن کارهایتان دارید، می‌بینید که در حال فرستادن پیام‌های منفی به خودتان هستید. اگر تسلیم این بخش از وجودتان که به‌طور نامحسوس مانع شما در عملی کردن این برنامه هست، بشوید؛ هاید صدها دلیل و راهکار غیر کاربردی و به‌دردنخور به شما معرفی می‌کند تا برنامه را دنبال نکنید. اما اگر به آن بخش از وجودتان که به دنبال خودانضباطی است گوش فرا دهید، آن زمان است که پاداش، لذت و دستاوردهایی را که خودانضباطی برای‌تان به ارمغان می‌آورد

به زبان دیگر، کلمات معجزه می‌کنند.

ذهن ناخودآگاهتان طوری کار می‌کند تا واقعیت بیرونی را با واقعیت درونی یکی و هماهنگ کند

در اصل شما بدترین دشمن خودتان هستید.

تجسم کردن قبل از عمل، تعهد شما را بیشتر می‌کند

یادتان باشد: بخشی از وجودتان خودانضباطی را دوست ندارد.

ذهن ناخودآگاه فقط زمان حال را درک می‌کند

شکست یک سنگ زیر پاست نه یک سنگ قبر.

حس تعهد و مسئولیت‌پذیری، مواد لازم برای ساخت خودانضباطی است.

به هیچ وجه آقای هاید وجودتان را به‌عنوان دشمن در نظر نگیرید. در عوض، هاید را به‌عنوان بخشی که خلاق، عاشق تفریح و در جستجوی شادی است، در نظر بگیرید (بخش کودک درونتان). شما نباید و نمی‌خواهید با آقای هاید بجنگید، بلکه باید از قدرت او به‌عنوان شریکی که تلاش‌های شما در مسیر خودانضباطی را حمایت می‌کند، استفاده کنید.

یادتان باشد: بخشی از وجودتان خودانضباطی را دوست ندارد.