بریده‌های کتاب نفس عمیق
کتاب نفس عمیق اثر آن تایلر

کتاب نفس عمیق

نویسنده:آن تایلر
انتشارات:نشر ثالث
امتیاز:
۳.۸از ۵۱ رأیخواندن نظرات
با اوضاعی که دنیا دارد فراموش کردن ساده است.
Gisoo
مادر بودن بیش از حد سخت است، و اگر منطقی حساب‌کتاب کنی شاید ارزشش را نداشته باشد.
نیتا
خدایا، واقعاً می‌خوان من رو همین‌طوری با این بچه ول کنن برم؟ من هیچی از بچه‌ها سر درنمی‌آرم! من گواهینامهٔ بچه‌داری ندارم. من و آیرا آماتوریم. منظورم اینه که این‌همه کلاس‌های بی‌ربط و بی‌اهمیت می‌ری، کلاس پیانو، کلاس حروف‌چینی، این‌همه سال تو مدرسه بهت معادلهٔ دومجهولی یاد می‌دن، که به حق همین خدا هیچ‌وقت تو زندگی به دردت نمی‌خوره، ولی درس بچه‌داری؟ درس ازدواج؟ نه، اصلاً معلوم نیست چرا. قبل از نشستن پشت فرمون ماشین باید یه گواهینامهٔ رانندگی از ایالت گرفته باشی. تازه رانندگی ماشین چیزی نیست، هیچی نیست اگر با هر روز کنار یه شوهر زندگی کردن و یه آدمِ جدید بزرگ کردن مقایسه‌ش کنی.»
آیدا
(یک بار مادرش به او گفته بود ’تو به جملهٔ هر کس کیف من رو بدزده آشغال دزدیده، یه معنای تازه می‌دی.‘)
Gisoo
این‌که عمر عزیزت را صرف کسانی کنی که به محض این‌که از کنارشان می‌روی فراموشت می‌کنند اسراف زندگی بود
malihe687
به آدم‌ها باید یادآوری کرد، همین و بس، با اوضاعی که دنیا دارد فراموش کردن ساده است.
malihe687
آیرا گفت: «عشق! اون موقع هفده سالش بود. الفبای عشق رو هم بلد نبود.»
mohammadrs
ولی مگی زندگی خودش را جدی نمی‌گرفت و این برای آیرا تحمل‌ناپذیر بود. مگی جوری برخورد می‌کرد انگار این زندگی تمرینی است برای زندگی‌های بعدی و می‌شود شوخی گرفتش چون قرار است دوباره و سه‌باره تکرارش کنند تا درست دربیاید.
:-)
چطور در تمام این سال‌ها نفهمیده بود که تمام آن‌ها همراه او پیر می‌شوند و در کنارش از مراحل مشابهی می‌گذرند، بچه‌هایشان را بزرگ می‌کنند و با آن‌ها خداحافظی می‌کنند، از چین‌وچروک‌هایی که در آینده پیدا می‌کنند حیرت‌زده می‌شوند، تماشاچی پیر و شکسته شدن پدر و مادرهایشانند. انگار در ذهن مگی این آدم‌ها در تمام این سال‌ها همان نوجوانانی بودند که سرِ لباس جشن فارغ‌التحصیلی جروبحث می‌کردند.
amir
آیرا عادت داشت آقای لحظه به لحظه صدایش کند. مگی هم مجبور بود اعتراف کند اسم مناسبی است. شاید بعضی آدم‌ها واقعاً طوری به دنیا می‌آیند که توانایی وصل کردن یک لحظه به لحظهٔ بعدی را ندارند، احتمالاً جسی یکی از آن‌ها بود: اعتقادی به پیامد کارها نداشت، از این‌که دیگران به خاطر کارهایی که قبلاً کرده بود مؤاخذه‌اش می‌کردند متعجب می‌شد، چرا! ساعت‌ها که از واقعه گذشته بود! روزها! هفتهٔ پیش بود! صادقانه تعجب می‌کرد که کسی هنوز از کاری که او حتی انجامش را فراموش کرده عصبانی باشد.
Gisoo

حجم

۳۱۵٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۴۰۴ صفحه

حجم

۳۱۵٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۴۰۴ صفحه

قیمت:
۲۰۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۴صفحه بعد