کتاب چگونه یک مدیر عالی باشیم

افراد برای به‌چشم‌آمدن بیشتر کار می‌کنند تا برای پول.

مهم نیست مهربان هستید یا جدی، درون‌گرا هستید یا برون‌گرا، محبوب و بانفوذید یا کم‌حرف و خوددار، فقط کافی است خودتان باشید. وقتی خودتان باشید، بیشتر باورپذیر می‌شوید و اعتماد دیگران را جلب می‌کنید.

«یک فرد معمولی فقط ۲۵ درصد از انرژی و توانایی خود را صرف کار می‌کند. دنیا به کسی که بیش از ۵۰ درصد از ظرفیت و توان خود را صرف کار خود می‌کند، احترام می‌گذارد و برای آن تعداد بسیار اندکی که ۱۰۰ درصد توان خود را به کار می‌گیرند، تمام‌قد خواهد ایستاد.»

زندگی کوتاه‌تر از آن است که آن را صرف انجام کارهایی کنید که «نمی‌فهمید»، «نمی‌خواهید» یا «ظرفیت و توانایی» انجامش را ندارید.

واقعیت آن است که هیچ‌کس توانایی یا زمان انجام همهٔ امور را ندارد. پس هرچه زودتر کارها را واگذار کنید تا فعالیت واحد شما بهتر شود.

کارکنانِ دارای انگیزهٔ بسیار بالا، از آنچه انجام می‌دهند هم رضایت شخصی و هم رضایت شغلی دارند. «آن‌ها سخت کار می‌کنند... از همکاران خود رضایت دارند. احساس می‌کنند رئیس‌شان با احترام با آن‌ها برخورد می‌کند، احساس می‌کنند کاری که انجام می‌دهند، نقشی در زندگی مشتریان دارد. می‌دانند که چالش کارشان متناسب با توانایی‌های آنان است و می‌دانند چرا هر روز سر کار می‌روند».

هرگز از جملهٔ «من مدیر هستم» با رفتاری پرغرور و رئیس‌مآبانه استفاده نکنید. هیچ‌کس به چنین فردی احترام نمی‌گذارد، بلکه برعکس همه پشت‌سر مدیرهایی که درگیر غرورِ خود هستند و درنتیجه وظایف و مسئولیت‌هایشان را جدی نمی‌گیرند، حرف می‌زنند.

واژهٔ «رئیس» (boss) از واژهٔ هلندی bass گرفته شده که در اصل، خطابی مؤدبانه برای نامیدن فردی است که صاحب عنوان و مقام است.

«شخصیت بالاتر از عقل است ـ یک روح بزرگ برای زندگی و همچنین برای تفکر قدرتمند است.»

«ما آن‌قدر درگیر دست‌وپنجه نرم کردن با پیچیدگی‌ها هستیم که سادگی‌ها را نادیده می‌گیریم»