بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب فلسفۀ کی‌یرکگور | صفحه ۸ | طاقچه
کتاب فلسفۀ کی‌یرکگور اثر سوزان لی اندرسون

بریده‌هایی از کتاب فلسفۀ کی‌یرکگور

۴٫۱
(۲۲)
اگر اعتقاد به خدا غيرعقلانی است و می‌تواند در تضاد با شيوه زندگی اخلاقی قرار بگيرد، اصلا چرا كسی بخواهد به خدا اعتقاد آورد؟ برای آنكه احساس می‌كند در زندگی‌اش نيازمند خداست؛ انسان در زندگی خاكی نمی‌تواند كاملا خوشبخت باشد. در بيماری تا لب مرگ، كی‌يركگور می‌گويد از منظر سپهر دينی، هركس كه با خدا رابطه نداشته باشد، كم‌يابيش، نوميد است، زيرا آن بخش ابدی وجودش را درنيافته يا نپذيرفته است. همان‌گونه كه نمونه‌های والاتر و نازل‌تری از زندگی در سپهر زيباشناختی هست، نمونه‌های والاتر و نازل‌تری هم از فرد ديندار وجود دارد. قهرمان آرمانی در سپهر دينی «شهسوار ايمان» است و نمونه نازلترِ مؤمن متدين «شهسوار تَركِ نامتناهی» است.
teorian
در سپهر دينی، آدم وظيفه‌ای مطلق دربرابر خداوند دارد. كی‌يركگور قطعاتی از داستان ابراهيم و اسحاق، و قطعه زير از انجيل لوقا، را كاملا جدی می‌گيرد : در آيه بيست و ششم از بخش چهاردهم انجيل لوقا، چنان‌كه همه می‌دانند، آموزه شگفتی درباب وظيفه مطلق ما دربرابر خداوند هست: «اگر كسی نزد من آيد و پدر و مادر و زن و اولاد و برادران و خواهران و حتّی جان خود را نيز دشمن ندارد شاگرد من نمی‌تواند بود.» اين سخن سختی است، و چه كسی تاب شنيدنش را دارد؟...
teorian
اكثر آدم‌ها وقتی می‌بينند كی‌يركگور سپهر دينی را از سپهر اخلاقی جدا می‌داند يكّه می‌خورند. مگر به‌يقين نمی‌دانيم كه آدم ناچار نيست ميان امر اخلاقی و دينی يكی را برگزيند؟ كی‌يركگور می‌گويد ما ناچاريم دست به انتخابی ميان اين دو بزنيم، چون درك او از سپهر دينی، كه برگرفته از غور او در متون مسيحی است، چنين است : (۱) دين غيرعقلانی است، (۲) مؤمن متديّن از همگانی برمی‌گذرد تا بتواند رابطه‌ای تن‌به‌تن با خدا داشته باشد، و (۳) مؤمن ممكن است به‌خواست خدا برای اثبات ايمانش دست به‌كاری غيراخلاقی بزند. هيچ‌يك از ويژگی‌های سپهر دينی قابل جمع با شيوه تفكّر اخلاقی نيستند. امر اخلاقی عقلانی است، فرد اخلاقی بايد تابع همگانی‌ها باشد، و انجام كارهای صحيح اخلاقی استثنابردار نيست. دست زدن به‌كاری خلاف اخلاق گناه است، همين و بس.
teorian
سپهر سوم زندگی، يعنی گزينه نهايی برای انتخاب اصل راهنمايی برای زندگی، سپهر دينی است؛ آدم می‌تواند برای خدا زندگی كند.
teorian
در يا اين/يا آن، كی‌يركگور امتحانی را برای مثال مطرح می‌كند تا شخصی را نشان دهد كه دلش می‌خواهد به‌جای زندگی زيباشناختی زندگی اخلاقی را در پيش بگيرد: مثال او انديشيدن به مسئله ازدواج است. برای آنكه درست بفهميم ازدواج كردن چه چيزهايی را با خود به همراه می‌آورد، بايد نخست بفهميم كه ما با ازدواج كردن به‌ناچار بايد از اينكه فقط به خود بينديشيم دست برداريم. با ازدواج يك جمع دونفره به‌وجود می‌آيد و احتمالا چون فرزندانی هم متولد می‌شوند، تعداد اين جمع بيشتر می‌شود. حال بايد هركسی موقع تصميم‌گيری به اين فكر باشد كه چه چيزی به خير و صلاح اين جمع است. كی‌يركگور می‌گويد، بنابراين تصميم به ازدواج نوعی انتخاب زندگی اخلاقی و ترجيح آن به زندگی زيباشناختی است (يا بايد چنين باشد).
teorian
حكم دوّم كانت، كه نتيجه منطقی «حكم مطلق» اوست ـهرگز ديگران را وسيله‌ای برای رسيدن به غايات خود درنظر نگير، بلكه هميشه ديگران را غايتی در خود بدانــ بار ديگر تأكيد بيشتری بر اين انديشه می‌كند كه آدم نبايد به‌وقت تصميم‌گيری فقط به خودش فكر كند.
teorian
نظريّه‌ای كه كی‌يركگور بالاخص به آن نظر داشت و در آن‌زمان مظهر شيوه تفكّر اخلاقی به‌حساب می‌آمد، «حكم مطلق» كانت بود : هميشه چنان عمل كن كه دلت بخواهد اصل حاكم بر عمل تو قانون عمومی شود. از نظر كانت اين تنها راه عقلانیِ رفتار كردن است. هيچ‌كس نبايد خودش را استثنا كند؛ اگر انجام دادن كاری برای يك نفر درست است بايد انجام دادن آن كار برای هركس ديگری هم در شرايط مشابه درست باشد.
teorian
سپهر اخلاقی سپهری است كه در آن فرد به بالاترين خير جامعه‌اش، و درنهايت به بالاترين خير همگان می‌انديشد و نه به خير خودش. زندگی اخلاقی مستلزم آن است كه فرد به ديگران توجّه كند و دست به‌كارهايی بزند كه به خير و صلاح و سود همه كسانی باشد كه آن كارها ربطی به ايشان دارد. در زندگی اخلاقی، فرد برحسب همگانی‌ها ، مطلق‌ها، و خير و شر می‌انديشد و نه برحسب آنچه خود فرد را خوش می‌آيد يا خوش نمی‌آيد. در اين زندگی، فرد تابع مشتركات است.
teorian
سطح بالاتری از زندگی زيباشناختی زندگی هنرمند است، البته «هنرمند» در گسترده‌ترين معنايی كه می‌تواند داشته باشد. هنرمند برای به كمال رساندن خودش زندگی می‌كند، يعنی پرورش استعدادها و توانايی‌هايش تا به نهايت درجه ممكن. آدم ياد زندگی موتسارت يا واگنر يا شماری از نقاشان بزرگ يا نويسندگان بزرگ می‌افتد كه می‌توانند مظهر اين فلسفه زندگی باشند. دركل، شخصی كه در سپهر زيباشناختی زندگی می‌كند دغدغه اصلی‌اش ارضای شخصی است. اَبَرانسان نيچه را احتمالا می‌توان قهرمان آرمانی اين سپهر زندگی به‌حساب آورد. نيچه درباره اَبَرانسانش می‌گويد : و همان‌گاه ــ و به‌راستی برای نخستين‌بار ــ چنان افتاد كه كلام او خودخواهی را خجسته شمرد! خودخواهی سالم و تندرستی را كه از روان نيرومند سرچشمه می‌گيرد ـاز روان نيرومندی كه تن والا از آنِ اوست؛ تنی زيبا، پيروزگر، نشاط‌بخش كه در پيرامون او چيزها همه آينه‌داری می‌كنندــ تنی نرم و وسوسه‌گر، رقاصی كه «روان خودكامه» كنايه‌ای از او و جانِ كلام درباره اوست.
teorian
سپهر زيباشناختی، «زيستن برای خود» است. كی‌يركگور سپهر زيباشناختی را چنان عرضه می‌كند كه چشم‌اندازی كلّی به‌دست دهد كه با شماری از سبك‌های مختلف زندگی می‌توان به آن چشم‌انداز رسيد. «زيستن برای خود» می‌تواند اين شكل ساده ابتدايی را داشته باشد كه آدم فقط برای ارضای تمناهای عاجل شخصی‌اش زندگی كند، و زندگی‌اش صرفآ رفتن از عيشی به‌سراغ نوشی باشد. مثالش می‌تواند زندگی دون‌ژوان باشد. كی‌يركگور می‌گويد زندگی دون‌ژوانی احتمالا شيوه‌ای از زندگی است كه محكوم به شكست است و نطفه تباهی را در دل خويش دارد، چون تكرار لذّت‌های مشابه موجب ملال می‌شود و احتمالا روح و روان ما چنان ساخته نشده است كه بتوانيم زندگی را در عيش مدام به‌سر آوريم.
teorian
نخست قطعات بسياری (مثل قطعه اوّل نقل‌شده در فوق) در آثار كی‌يركگور هست كه به‌نظر می‌رسد كی‌يركگور در آنها می‌خواهد به ما بگويد كه اين سه سپهر «سلسله‌مراتبی» هستند و سپهر زيباشناختی در پايين‌ترين مرتبه است، سپهر اخلاقی در مرتبه بعدی است، و سپهر دينی در والاترين مرتبه. در اين قطعات، به‌نظر می‌رسد گويی آدم بايد اوّل نحوه تفكّر زيباشناختی را پشت سر بگذارد تا به نحوه تفكّر اخلاقی برسد، و بعد تفكّر اخلاقی را هم پشت سر بگذارد تا نهايتآ بتواند به منظر دينی دست پيدا كند.
teorian
كی‌يركگور می‌گويد سه گزينه اصلی هست كه به زندگی آدم نظم و نسق می‌دهد و اصول راهنمای زندگی‌اش را مشخص می‌كند. كی‌يركگور اين گزينه‌ها را «سپهرهای زندگی» می‌نامد. اگر مثل خود كی‌يركگور در نقل‌قولی كه از او در بالا آورديم بخواهيم خيلی‌خيلی ساده بگوييم، يك گزينه اين است كه آدم برای خودش زندگی كند، گزينه ديگر اين است كه برای ديگران زندگی كند، و گزينه آخر زندگی كردن برای خداست. او اين سه سپهر را به‌ترتيب زيباشناختی، اخلاقی، و دينی می‌نامد.
teorian
هيچ‌يك از بزرگان جهان فراموش نخواهند شد. امّا هريك از اين بزرگان عظمت خاصّ خودش را داشته است، و عظمتش متناسب با عظمت چيزی بوده است كه بدان عشق می‌ورزيده است. آن‌كس كه به خود عشق می‌ورزيده است عظمتش از خودش بوده است، و آن‌كس كه به ديگر انسان‌ها عشق می‌ورزيده است، عظمتش از ايثارش بوده است، امّا آنكه به خدا عشق می‌ورزيده است عظمتش فراتر از همه بوده است. يا اين/ يا آنِ من در وهله نخست مربوط به انتخاب ميان خير و شر نيست، بلكه مربوط به انتخابی است كه يا خير و شر را توأمان دارد يا هيچ‌يك را ندارد.
teorian
كی‌يركگور می‌گويد، مهمّ است كه آدم خودش را امتحان كند. او با نيچه هم‌رأی است كه می‌گويد : آدم بايد خودش را امتحان كند. آن‌هم به‌موقع. آدم نبايد از زير بار امتحان‌هايش شانه خالی كند، اگرچه ممكن است اين امتحان‌ها خطرناك‌ترين بازی‌ها باشند و اينها امتحان‌هايی نهايی هستند كه ممتحن و ناظر و شاهدی جز خودمان ندارند. ما بايد خودمان را، حتّی اگر شده در خيال، در موقعيت‌هايی قرار دهيم كه ناچاريم دست به انتخابی ميان اعمال مختلفی بزنيم كه آشكار می‌كند اين راه يا آن راه ديگر بهتر می‌تواند وجهی و معنايی به زندگی‌مان ببخشد كه می‌پسنديم.
teorian
ديگرانی ممكن است انتخاب اصل راهنمای زندگی‌شان را مرتبآ به تعويق بيندازند و درنتيجه فرصت‌ها را از كف بدهند. شاعر قرن بيستمی، سيلويا پلات، در رمان نيمه‌زندگينامه‌ای‌اش، تُنگ شيشه‌ای ، شايد بهتر از هركس ديگری اين مسئوليت هولناك را به تصوير كشيده است ـمسئوليتی كه به دوش كسی است كه جدآ می‌داند گزينه‌های «يا اين/ يا آنی» در زندگی چقدر خطيرند و چقدر دشوار است انتخاب كردن در اين موارد، و چگونه ممكن است گزينه‌های پيش رو، اگر به‌موقع عمل نكنی، تبخير شوند و از دست بروند و «سرانجام لحظه‌ای فرا می‌رسد كه ديگر اصلا يا اين/ يا آن در كار نيست، نه به اين دليل كه انتخابمان را كرده‌ايم، بلكه به اين دليل كه انتخابی نكرده‌ايم.»
teorian
برخی آدم‌ها ممكن است تلاش كنند از دست زدن به اين انتخاب دشوار كه چه وجهی به زندگی‌شان بدهند پرهيز كنند و در هر موقعيتی كه پيش می‌آيد همان كاری را بكنند كه اطرافيان انتظار دارند. آنها درواقع می‌خواهند، به‌جای انتخاب كردن راهی در زندگی برای خودشان، انتظارات ديگران را برآورده كنند. چنين آدم‌هايی صرفآ مجموعه‌ای از نقاب‌ها هستند كه دربرابر هركسی يكی از آن نقابها را به چهره می‌زنند و، به‌قول كی‌يركگور، «تو درواقع هيچ نيستی؛ تو صرفآ رابطه‌ای هستی با ديگران.» امّا در مقطعی ديگر، برای هركس دانستن اينكه كيست و دنبال چيست اهميّت وحشتناكی پيدا می‌كند : می‌دانی كه نيم‌شبی فرا می‌رسد كه هركسی ديگر بايد نقابش را دور بيندازد؟ فكر می‌كنی زندگی می‌گذارد الی‌الابد به مسخره‌اش بگيری؟ فكر می‌كنی می‌توانی يواشكی اندكی پيش از آن نيم‌شب در بروی و مجبور نباشی نقابت را از چهره برداری؟ خطری كه در كمين است اين است كه اگر دائمآ خود را با نقاب‌هايی كه برای ديگران به چهره می‌زنی بشناسانی، آن لحظه‌ای كه «نيم‌شب» فرا می‌رسد و بايد نقاب از چهره برداری، پشت آن نقاب ديگر هيچ‌چيز نيست.
teorian
آدم فقط با اعمال خاص نيست كه انتخاب می‌كند، بلكه بيش از آن با شيوه زيستنش است كه انتخاب بنيادينش را آشكار می‌كند.
teorian
ترس، اجتناب از امكان‌های تهديدآميزی است كه بيرون از قدرت آگاهانه خود آدم هستند، حال آنكه دلهره زاده امكان‌های حيرت‌آوری است كه در خود آدم و در يد قدرت او برای عمل كردن هست.
teorian
ما مسئول چيزی هستيم كه می‌شويم، و چنان‌كه ديديم، و كی‌يركگور می‌گويد، هيچ معيار عينی برای تصميم‌گيری وجود ندارد (حقيقتْ ذهنيّت است). هر فردی بايد راه خودش را در زندگی انتخاب كند و در طول اين راه است كه شكل می‌گيرد و آدمی می‌شود كه هست.
teorian
هولناك‌ترين چيزی كه به انسان عطا شده است حق انتخاب، و آزادی است. (يادداشت‌های روزانه، ۱۸۵۰)
teorian

حجم

۱۰۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۱۰۷٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۴۹,۰۰۰
تومان