بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب می خواستم فرشته باشم | صفحه ۲ | طاقچه
تصویر جلد کتاب می خواستم فرشته باشم

بریده‌هایی از کتاب می خواستم فرشته باشم

انتشارات:نشر خزه
امتیاز:
۴.۵از ۱۱ رأی
۴٫۵
(۱۱)
«منم دقیقاً شبیه اونها هستم و ازت ممنون می‌شم که هر روز دربارهٔ مهاجرای بی‌اصل و نسب حرف نزنی. دیگه داره من رو اذیت می‌کنه.»
مهتا
ممکنه پیش خودت بگی چرا آدم‌های همسن من نمی‌تونن هنوز خوب انگلیسی حرف بزنن. چون هیچ‌کس باهاشون حرف نمی‌زد، و بدتر از اون، خودشون نمی‌خواستن با کسی حرف بزنن
مهتا
از کلمهٔ «احترام» متنفرم. حالم از این کلمه به هم می‌خورد. یک روز فرار خواهم کرد. از زندگی‌ام فرار خواهم کرد تا آزاد شوم و برای خودم فکر کنم. نه به عنوان یک استرالیایی و نه به عنوان یک ایتالیایی و نه به عنوان کسی در میانهٔ این دو. فرار می‌کنم تا از زیر سلطه‌ها خارج شوم. اگر جامعه‌ام چن
مهتا
«چیزها اون‌طوری که ما انتظارش رو داریم پیش نمی‌رن.»
میرالماسی
منظورم این است که او می‌داند لی، آنا و من تا حالا با کسی نبوده‌ایم، اما دوست دارد که من را از کوره به در ببرد. مثلاً روز جمعه از من پرسید که از چه وسیلهٔ پیشگیری‌ای استفاده می‌کنم. «شلوار.»
آیدا

حجم

۲۲۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

حجم

۲۲۶٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۷۲ صفحه

قیمت:
۶۱,۰۰۰
تومان
صفحه قبل۱
۲
صفحه بعد