بریدههایی از کتاب سرآمد هری پاتر و فلسفه
۴٫۱
(۳۹)
رویارویی نزدیک دادلی با وحشت سردی که دیوانهسازها ایجاد میکنند، او را بهطور جدی تکان داد و مجبورش کرد خودش را در مسیر جدیدی قرار دهد و خویشتن قبلیاش را اصلاح کند. همانطور که هری میداند، دیوانهسازها باعث شدند دادلی بدترین خاطرات زندگیاش را مجدداً به یاد آورد. تمام عادات فکری دادلی که طوری طراحی شده بودند تا حقایق وحشتناک را تغییر دهند یا آنها را کنار بزنند، نمایان میشوند. برای اولین بار، دادلی خویشتن واقعیاش را میبیند ـ «لوس، نازپرورده، زورگو» ـ و جایگاهش را به درستی در دنیا تفسیر میکند. (۷) سپستر، وقتی دامبلدور از «آسیب وحشتناکی» که پتونیا و ورنون «به این پسر بیچاره زدن» میگوید، شاید دادلی سرانجام در شرایطی قرار میگیرد که حتا با وجود مخالفت والدینش، تشخیص دامبلدور را میشنود و میپذیرد.
hedgehog
احساسی که دادلی از خودش دارد، درمقابل هرگونه تغییر و بازسازی مقاومت میکند. هر خبری که بتواند پیشداوریهای دادلی را به چالش بکشد یا اصلاح کند، سریعاً نسخهاش توسط والدینش پیچیده میشود یا به خبری جدید عوض میشود. آنان میتوانند «عذر موجهی برای نمرههای بدش پیدا کنند،» و اصرار کنند که دادلی «پسر فوقالعاده با استعدادی» است اما معلمهایش او را درک نمیکنند، و اتهاماتی را که در مورد زورگویی دادلی بود با این ادعا بیخیال شدند که اگرچه دادلی یک «پسر کوچولوی شلوغه... ولی آزارش به یه مورچه هم نمیرسه.» حتا وقتی دادلی مجبور به رژیمگرفتن شده است، خاله پتونیا میگوید او فقط «استخونبندیش درشته،» و یک «پسر در حال رشد» است که «پفش» هنوز از بین نرفته است. (۶) شخصیت و ذهنیت دادلی در چنین محیط سرشار از محبت و توجه شکل میگیرد، و براساس همین دیگاه به جهان و جایگاه خودش در آن، و پسرخالهاش هری نگاه میکند. به قول مارک تواین، انکار فقط یک رودخانه در مصر نیست.
hedgehog
به گفتهٔ گادامر، اینکه وانمود کنیم هیچ پیشداوریای در مورد نحوهٔ تفکر و درکمان نداریم، سودمند نیست. موضوع این است که آیا پیشداوریهای ما به فهم بهترمان کمک میکنند یا مانع آن میشوند؟ به این راحتی نیست که فکر کنیم سؤالات و انتظارات اشتباه ما را چندان گمراه نمیکنند. اینکه این پیشفرضها نقشی کمککننده داشته باشند یا خیر، به این بستگی دارد که چقدر به آنها باور داشته باشیم، و اینکه به شرایط پیش رویمان اجازه دهیم ما را به چالش بکشند و استراتژیهای ما را از نو شکل دهند. وقتی با جعبهای که با پیچ بستهشده روبهرو میشویم، آیا حس میکنیم باید چکش را زمین بگذاریم و در مقابل به دنبال پیچگوشتی بگردیم؟
hedgehog
به قول فیلسوف آلمانی هانس گئورگ گادامر (۱۹۰۰ تا ۲۰۰۲)، برای آنکه جهانمان را بشناسیم و بتوانیم آن را تفسیر کنیم، باید با یک سری «پیشداوریها» پا به این دنیا بگذاریم. (۴) هر بار که سعی میکنیم موقعیتی، شخصی، یا متنی را تفسیر کنیم، با خودمان یک سری سؤالات، تفکرات، و انتظارات به همراه میآوریم، انگار که تعدادی ابزار از یک جعبهابزار معمولی بیاوریم. بدون چنین پیشداوریهایی، نمیتوانیم به هیچ طریقی «وارد» هرچیزی شویم که میخواهیم از آن سر در بیاوریم. چنین شرایطی همچون محفظهای مهروموم شده است، که ناامید و با دستانی خالی بیرون از آن ایستادهایم.
در مقابل، پیشداوریهای ما اطلاعاتی را شکل میدهند، که میتوانیم از آن چیزی را که به دنبال فهمش هستیم، بیرون بیاوریم. اما اگر با ابزاری اشتباه به سوی مسائل برویم، نمیتوانیم چندان پیشرفتی داشته باشیم. آنچه به دنبال تفسیر و فهمش هستیم، در برابر تلاش ما مقاومت میکند. به هرحال، ما نمیتوانیم به راحتی پیچها را با انبردستی باز کنیم، چه برسد به چکش.
hedgehog
هنگامیکه ما از جهات مهمی به خودمان و دیگران رو در رو میشویم، در ذهن و باطن به شکوفایی میرسیم و دانایان بهتری میشوم.
hedgehog
«معرفتشناسی» بخشی از فلسفه است که تلاش میکند به پرسشهایی در مورد نحوهٔ شناخت ما از چیزها پاسخ گوید.
hedgehog
در اصطلاحات ارسطو، انتخابها در دستهٔ عمل قرار میگیرند، درحالیکه تواناییها در دستهٔ قدرت تعلق دارند.
hedgehog
در اصطلاحات ارسطو، انتخابها در دستهٔ عمل قرار میگیرند، درحالیکه تواناییها در دستهٔ قدرت تعلق دارند.
hedgehog
عبارت «ما واقعاً که هستیم» مبهم است. ممکن است به خویشتن ماورا الطبیعی اشاره داشته باشد (مثلا، آیا خویشتن، وجودی معنویست یا منشائی آسمانی دارد). یا ممکن است به خود روانی یعنی همان شخصیت یا هویت ما، اشاره داشته باشد. از آنجا که هیچ دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم انتخابهای ما هویت ماورا الطبیعی و غایی ما را فاش میکنند، پس منظور دامبلدور باید خود روانی باشد.
hedgehog
در تحلیل نهایی چنین مشخص شد که حق با دامبلدور است و انتخابهای ما در مقایسه با تواناییهای ما، اطلاعات بیشتری در مورد ما فاش میکنند. تواناییهای ما آنچه را میتوانیم انجام دهیم به ما نشان میدهند، اما انتخابهای ما بیشتر ویژگیهای شخصیتی، و این را که عمیقاً به چه چیزی اهمیت میدهیم فاش میکنند. از این منظر، سخن توبیاس وولف نویسنده نیز صحیح است که «هر روز، هر ساعت، و در طول زندگی، ما خودمان و عمیقترین ارزشهایمان را با انتخابهایی که میکنیم، تعریف میکنیم.»(۲۰) اما همانطور که میبینیم، برخی انتخابها از برخی دیگر فاشکنندهتر هستند. مقیاس نهایی یک فرد جاییست که وقتی با چالشها و مصیبتها آزموده شد، آنجا ایستاده باشد. با این مقیاس، هری و دوستانش همگی یک نمرهٔ O (از واژهٔ Outstanding بالاترین نمره در دنیای جادو)، به معنای عالی میگیرند.
hedgehog
در کتابهای پاتر، هری و دوستانش مکرراً سنجیده میشوند. بارها و بارها، در شرایطی قرار میگیرند که شجاعت، وفاداری، ذکاوت و تدبیرشان آزموده شود. به جز یک سری استثنائات قابلتوجه (همچون زمانی که در یادگاران مرگ رون، هری و هرمیون را ترک میکند)، آنان با موفقیت از این آزمونها عبور میکنند و گوهر وجودی خود را اثبات میکنند. در نتیجه، آنان در دروس اعتمادبهنفس و خودشناسی رشد میکنند (همچون فرودو و دوستان هابیتش در ارباب حلقههای جی. آر. آر. تالکین) و در نهایت به شکل افرادی فروتن، ولی قهرمان پیروز میدان، پدیدار میشوند.
hedgehog
خود را به چالش بکشید
در زندگی عادی، مردم رفتارهای کلیشهای و تکراری دارند. با مشاهدهٔ نحوهٔ مسواکزدن یک فرد یا راهرفتنش به سوی ایستگاه اتوبوس، نمیتوانید اطلاعات چندانی درموردش بگویید. در شرایط غیر عادی ـ بهویژه شرایط چالشزا یا مصیبتبار ـ است که مهمترین تمایزات میان انسانها خود را نشان میدهند. به همین دلیل، همانطور که فیلسوف و شاعر رومی لوکرِتیوس میگوید «بهتر است انسان را در شرایط خطروحذر جدی مشاهده کنی، و در بیچارگیست که میتوانی بفهمی چگونه انسانیست؛ چرا که تنها در آن هنگام کلام حقیقت از درون نیت واقعیاش بیرون میآید، نقاب از چهرهاش بر میافتد، و واقعیت برجا میماند.»
hedgehog
در کتابهای پاتر، میبینیم که دوستان بارها در کمککردن به خودشناسی یکدیگر، نقشی حیاتی ایفا میکنند. برای مثال، هرمیون در فهم این موضوع به هری کمک میکند، که چرا در سفرشان به هاگزمید نسبت به چو چانگ بیتفاوت بوده است؛ هری، رون، و هرمیون به نویل کمک میکنند تا بر احساس خجالت ناراحتکننده و کمبود اعتمادبهنفسش فائق آید؛ و هاگرید به رون کمک میکند تا بفهمد چرا دوستیها نباید با حسادتهای بیخود خراب شوند. همچنین، شخصیتهایی چون دورسلیها، لاکهارت، و پروفسور اسلاگهورن، که ظاهراً فاقد روابط دوستانهٔ نزدیک و حمایتی هستند، بهنظر میرسد در خودشناسی پیشرفتی ندارند. دوستان صادق و باریکبین میتوانند همانند آینهای باشند که میتوانیم خود واقعیمان را درون آن ببینیم.
hedgehog
انسانها همچون بورگ در جنگ ستارگان نیستند. ما از آگاهی جمعی برخوردار نیستیم و نمیتوانیم مستقیماً افکار و عواطف دیگران را تجربه کنیم. درمقابل، ما زندگیهایمان را از «درون» زندگی میکنیم، و با زاویهای مناسب از دوربین کوچک شخصی خودمان آن را میبینیم. این توانایی این مزیت را به ما میدهد که به آنچه درون ذهنمان رخ میدهد، دسترسی داشته باشیم. اما گاهی آنقدر به خودمان نزدیک میشویم که خویشتن واقعیمان را نمیتوانیم ببینیم. واقعبینی را از دست میدهیم. اینجاست که دوستان میتوانند کمک کنند. هنگامیکه شما خودخواه یا بیادب میشوید یا مسخرهبازی در میآورید، دوستان میتوانند شما را آگاه کنند. بهطور معکوس، هنگامیکه مهربان و سخاوتمند هستید یا نیاز دارید به خودتان آرامش دهید نیز شما را اگاه میکنند.
hedgehog
در دنیای جادو، جنهای خانگی بردههایی کارا هستند. آنها در زندگی وظیفه دارند به خانوادههای جادوگر یا نهادهایی چون هاگوارتز خدمت کنند. آنها بدون دستمزد خدمت میکنند، آموزش محدودی دارند، پارچههایی کهنه مثل روبالشی را به عنوان لباس میپوشند، حق استفاده از چوبدستی ندارند، و میتوانند کتک بخورند، شکنجه شوند، با لطف ظاهری اربابشان کشته شوند. با اینحال تعداد کمی از جادوگران هستند که این نوع بردگی اجباری را به لحاظ اخلاقی مسئلهدار میبینند. چرا این نابینایی اخلاقیات وجود دارد؟ چون همانطور که رون و هاگرید بدان اشاره کردند، با اینکه استثناهای «نخالهای» چون دابی وجود دارند، اما تقریباً تمام جنهای خانگی بردگی را دوست دارند و مانند وینکی در برابر آزادی به مثابه اتفاقی ناراحتکننده و شرمآور جبههگیری میکنند. (۱۶) با اینحال، هرمیون به این حقیقت اشاره میکند که اگرچه جنهای خانگی به ظلمی که به آنها میشود مخالفتی نمیکنند، به هرحال نفس عمل توجیه نمیشود. (۱۷) اگرچه هری در ابتدا تعصبات موجود در مورد جنهای خانگی را جدی نگرفت، اما در نهایت دیدگاه هرمیون را پذیرفت، و گور دابی را با دستان خودش حفر کرد و روی سنگ مزارش نوشت «آرامگاه دابی، جن آزاده.»
hedgehog
آگاهی از گرایشات غیر منطقی خود
در ادبیات کلاسیک میبینیم که ارسطو انسان را «حیوان منطقی» معرفی میکند؛ اما، مسلم است که او هیچگاه حتا یک قسمت از برنامهٔ جری اسپرینگر را هم ندیده است. حقیقت این است که ما انسانها اغلب دستخوش انحرافاتی غیر منطقی چون تعصب، خودبزرگبینی، کوتهفکری، حرص، و رفتار کلیشهای میشویم. همانطور که مشاهده کردیم، اگر همچون دورسلیها و لاکهارت، تجسم نفستان بهخاطر عادات فکری ضعیف مخدوش شده باشد، آنگاه ممکن است انتخابهای شما اطلاعات چندانی در مورد خویشتن واقعیتان بازگو نکند.
راهحل این است که گرایشات غیر منطقی خود را شناسایی و شدیداً با آنها مبارزه کنیم. هرچقدر هم که فکر کنیم افرادی باهوش و خودآگاه هستیم، در نهایت همهٔ ما انسانیم و از اینرو همانند اغلب انسانها مستعد کاستیهای فکری هستیم.
hedgehog
دامبلدور در تلاش خود برای زندگیای که سقراط آن را «زندگی آزموده» نامید، اغلب از قدح اندیشه استفاده میکند، یک ظرف سنگی جادویی که به فرد این امکان را میدهد که از نگاه شخص ثالث، خاطرات خود یا دیگران را ببیند. دامبلدور به هری میگوید هرگاه افکار و خاطرات بسیاری در ذهنش انباشته میشوند، او از قدح اندیشه استفاده میکند تا بعضی از این افکار اضافی را خارج کند. این کار ذهن را از آشفتگی خارج میکند، خاطرات دردناک یا قدرتمند را حذف، و تمرکز ذهنی را تقویت میکند. رویکرد دیدگاه شخص ثالث نیز باعث میشود تا «مشاهدهٔ الگوها و پیوندها آسانتر شود» و چیزهایی دیده شوند که در صحنهٔ اصلی از دید خارج شده بودند. (۱۵) مشخصاً چنین وسیلهای میتواند ابزاری فوقالعاده برای خودشناسی باشد؛ و البته به عنوان یک وسیلهٔ بازپخش در جام جهانی کوییدیچ!
hedgehog
همانطور که تامس پنگل فیلسوف میگوید، اکثر اوقات دلیل واکنش تند ما این است که به مشکل برخوردهایم. یک سری بحرانها در زندگی رخ میدهند، مثلا شغلمان را از دست میدهیم، طلاق میگیریم، از مدرسه اخراج میشویم، یا موهایمان را خیلی بد کوتاه میکنند. تنها در چنین زمانهاییست که بهنظر میرسد بهطور جدی جایگاهمان را در زندگی و انتخابهایی که کردیم ارزیابی میکنیم. اما زندگی را نباید در حالت کنترل خودکار گذراند. درست همانطور که به عادات خوبی چون رژیم و ورزش نیاز داریم، باید عادات مثبتی چون آگاهی و خودارزیابی را نیز برای خود شکل دهیم. تنها با شناخت خویش میتوانید صادقانه زندگی کنید و راه خود را در زندگی بیابید.
hedgehog
خودآگاهی به زمان، صراحت، و فروتنی نیاز دارد. عمیقترین ارزشها و تعهدات من کدامند؟ چه چیزی را دوست دارم؟ چه چیزی را دوست ندارم؟ بیشتر از همه نسبت به چه چیزی علاقه دارم؟ بزرگترین نقاط قوت و ضعف من کدامند؟ آیا من همان فردی هستم که میخواهم باشم؟ چگونه میتوانم به بهترین نحو از زمان و استعدادهایم استفاده کنم؟ وقتی از دنیا رفتم، دوست دارم چگونه مرا به یاد آورند؟ اینها پرسشهای دشواری هستند، و پاسخ به آنها به زمان نیاز دارد. اما علاوه بر زمان، به صراحت و فروتنی نیز نیاز دارد، چرا که همانطور که سقراط نیز بدان اشاره کرده، اکثر ما به دشواری میتوانیم با حقایق ناخوشایند مربوط به خودمان روبهرو شویم و محدودیتهای خودمان را تأیید کنیم.
hedgehog
بهترین استراتژی برای دستیابی به خودآگاهی چست؟ اگر به آنچه متفکران بزرگ در این باره گفتهاند، نگاهی بیندازیم، میتوانیم چهار استراتژی عمده را شناسایی کنیم:
۱. ایجاد عادت خودسنجی.
۲. آگاهی از گرایشات غیر منطقی خود.
۳. کمکگرفتن از دوستان.
۴. بهچالشکشیدن خویش.
همانطور که خواهیم دید، هرکدام از این اصول به خوبی در کتابهای پاتر نشان داده شدهاند.
hedgehog
حجم
۴۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۴۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان