بریدههایی از کتاب سرآمد هری پاتر و فلسفه
۴٫۱
(۳۹)
فیلسوفان میان انواع مختلفی از آگاهی تمایز میگذراند. آگاهی «فردی» در مورد شناسایی آنی است (مثل شناخت لونا لاوگود، شناخت پاتیل درزدار). آگاهی «گزارهای» یعنی شما به خاطر فلان موضوع دارای آگاهی هستید، خواه شخصاً با موضوع مربوطه آشنا شده باشید یا خیر (مثل آگاهی از اینکه فنجان هافلپاف درون گرینگوتز است، آگاهی از اینکه تنها افرادی میتوانند تسترالها را ببینند که مرگ را دیده باشند). آگاهی «عملی» یا «رویهای» که در مورد چگونگی انجام یک کار است (مثل آگاهی از اینکه چگون غیب و ظاهر شوید، چگونه افسون شکنجه را اجرا کنید). اغلب، این مدلهای مختلف آگاهی در هم گره میخورند. در اینجا، بیشتر به کارکرد خودشناسی توجه خواهیم کرد، که عموماً آگاهی فردی و دانشی را که به آگاهی از فلان موضوع مرتبط است، تواماً بهکار میگیرد.
hedgehog
ذکاوت کارهای رولینگ تنها در قدرت داستانسرایی او نیست، بلکه همچنین در قدرتیست که میتوان با آن ما را نیز به عنوان خوانندگان تغییر دهد. اگر بگذارید جادوی رولینگ اثر کند، ما را درگیر خواهد کرد، به چالش خواهد کشید، و عادات ذهنی ما را تغییر خواهد داد. همانطور که هری و دیگر شخصیتها را دنبال میکینم، صرفاً به خوانندگان بهتری تبدیل نمیشویم، بلکه به انسانهای بهتری تبدیل میشویم.
hedgehog
آنچه را که هری و دوستانش در مقام شخصیتهای داستان تجربه کردند، ما نیز به عنوان خوانندگان تجربه کردیم، چرا که رولینگ ما را به دیدن دنیای هری از چشمان خود هری دعوت میکند. اگرچه ممکن است گاهی فراتر از افق دید محدود هری را پیش از خودش مشاهده کنیم، با اینحال رولینگ در داستان از راهنماییهای گمراهکنندهای استفاده میکند که فرضیات اشتباه ما را تقویت میکند و ما را از سؤالات اساسی دور نگاه میدارد. بسیاری از پیشداوریهای ما بدون آنکه به چالش کشیده شوند، دستنخورده باقی میمانند، و ما نیز، همپای هری، در فرایندی از کشف و تفسیر دوباره به سوی آگاهیودانش گام بر میداریم.
hedgehog
دانش صحیح و عادات ذهنی مناسب، نه تنها برای دریافت حقایق درست لازمند، بلکه برای تمرین فضایلی چون شجاعت، وفاداری، و بخشش هم ضروری هستند. به هرحال، هری نمیتواند واقعاً شجاع باشد، مگر آنکه ماهیت خطرات پیشرویش را متوجه شود، بداند چه نوع اعتمادبهنفسی را در مواجهه با آن خطر در خود تقویت کند، و اینکه بداند آیندهٔ چه کسانی به کارهای او بستگی دارد. به طور مشابه، وفاداری هری به دامبلدور به این معنا نیست که اشتباهاتش را کوچک بشمارد یا به اشتباهات او وفادار بماند، و تصویری ایدهآل از شخصیت دامبلدور بسازد، بلکه بدین معناست که با وجود آگاهی از اشتباهات آشکار دامبلدور، انتخابهای اشتباهش، و شکستش در فاشسازی اطلاعات کلیدی و مهم، قضاوت و انگیزههایش ارزش اعتمادکردن دارند. به همین دلیل، تغییر ماهیت شخصیتها به این امر بستگی دارد که بتوانند از قضاوتهای اشتباه خود عبور کنند، اصلاح را بپذیرند، و نسبت به حق و واقعیت در خود حساسیت ایجاد کنند. در این نگاه، معرفتشناختی از اخلاقیات جداناپذیر است.
hedgehog
مهمتر از همه، هری تغییر میکند. وقتی برای اولین بار او را میبینیم، او کودکی ساده و بیاراده است که تازه به دنیای جادوگری وارد شده و سرشار از کنجکاوی و علامت سؤال است. اگرچه او مشتاق یادگیریست، اما گاهی اوقات به خاطر وفاداری به دوستانش گمراه میشود یا ورای تواناییهایش گام بر میدارد، نسبت به قوانین بیتوجهی میکند، و به دنبال مهم بودن و تعلقداشتن است. سپستر، او به نوجوانی بیپروا و کلهشق تبدیل میشود، که اغلب نسبت به افکار خود مطمئن است و آماده است تا سریعاً از دوستان و افراد صلاحیتداری که باید به آنان اعتماد کند، دوری جوید. از طریق اشتباهات، تراژدیها، و دستوپازدنها، هری در نهایت به مرد جوان شجاع و برجستهای تبدیل میشود، و میتواند اتفاقات درحال وقوع، و اینکه چه باید کرد را تشخیص دهد.
hedgehog
گذر از مسیر اشتباه
در هر یک از کتابهای این مجموعه، رولینگ به هری و دیگر شخصیتها اجازه میدهد پیشداوریهایشان آنان را به سوی تفسیرهای اشتباهی از دنیای خود راهنمایی کند. اما هنگامیکه به میزان کافی تنش ایجاد شد و شواهد کافی به وجود آمد، شرایط پیشداوریهای آنان را تغییر میدهد تا با واقعیت منطبق شوند. زمانی که دوستی دامبلدور با گریندلوالد به مرگ خواهرش انجامید، رویایی که در مورد برتری جادوگران داشت نیز از بین رفت. وقتی مروپ دیگر از معجون عشق استفاده نکرد و تام ریدل او را رها کرد، آرزویش برای داشتن عشق تام ریدل نیز بر باد رفت. رون نیز وقتی از هری و هرمیون، و تأثیر جانپیچ دور شد، به سرعت سر عقل میآید. هنگامیکه جاهطلبیهای ولدمورت، جان دراکو پسر مالفویها را به خطر میاندازد، آنان نیز خود واقعی ولدمورت را میبینند.
hedgehog
به علاوه، قدح اندیشه خاطرات تجدیدشدهای را که به سختی از هوکی و مورفین گونت بیرون کشیده شده بود نیز نشان میدهد. هوکی همان جن خانگی بود که برای هپزیبا اسمیت، که ولدمورت توانست قابآویز اسلیترین و فنجان هافلپاف را از وی بگیرد، کار میکرد. مورفین برادر مروپ، و دایی ولدمورت بود، کسی که ریدل جوان خاطراتش را برای قتل پدر و پدربزرگ و مادربزرگ مشنگش تغییر داد. با هر خاطرهٔ بیشتر، هری بینش بزرگتری نسبت به سرگذشت و شخصیت ولدمورت، فعالیتهای گذشته و کنونی او، و مهمتر از همه، نقاط آسیبپذیرش به دست میآورد. درست همانطور که دادلی برای تعویض خود اشتباهش به باورهای حقیقی نیاز داشت، هری نیز برای کشف چگونگی غلبه بر لُرد سیاه، به تصویر کاملتری از ریدل و سرگذشتش، و همینطور اطلاعات ضروری در مورد زندگی اسنیپ، نیاز داشت.
hedgehog
قدح اندیشه تنها برای استفادهٔ شخصی نیست. این وسیله خاطرات را برای دیگران نیز در دسترس قرار میدهد، و به ما یادآوری میکند که خاطره در اصل پدیدهای اجتماعی است. با استفاده از جادوی قدح اندیشه، دامبلدور هری را با وقایع گذشته در تماس قرار میدهد، وقایعی که در غیر این صورت هیچگاه از آنها خبردار نمیشد. این وقایع مدارک و زمینهای ارائه کردند که دربرابر فرضیات هری قرار گرفتند، نسبت به اطرافیانش بینشی ایجاد کردند، و در فهم بهتر فرصتها و تهدیدهای پیش رویش به او کمک کردند.
اکثر تجربیاتی که هری با قدح اندیشه داشت، زیر نظر مستقیم دامبلدور رخ دادند و اطلاعاتی را که هری برای غلبه بر ولدمورت باید میدانست، در اختیارش گذاشت. از اینرو، هری در مورد دوران کودکی تام ریدل به عنوان یک یتیم، دیگرآزاریاش در نوجوانی، قولی که به عنوان دانشآموز داد، و در مورد حس بیزاری از خودش که باعث شد خانوادهٔ مشنگش را به قتل برساند و تفکر اصیلزادگی را بپذیرد، اطلاعات به دست آورد. همچنین، هری فهمید که ریدل، با وجودی که برای تکهکردن روحش میبایست کاری شیطانی انجام میداد و با استفاده از جادوی سیاه از آن تکهها مراقبت میکرد، چگونه به جستجوی جاودانگی پرداخت.
hedgehog
در رمانهای رولینگ، این قدح اندیشه است که ـ در هر دو صورت فردی و اجتماعی ـ نماد قدرت خاطره است و نقشی حیاتی در ارتباطات و شکلدهی دانش بازی میکند. در واقع، هنگامیکه دامبلدور در مورد قدح اندیشه توضیح میدهد، کارکرد اصلیاش در زمینهٔ معرفتشناختی را توصیف میکند: «حفظ و سازماندهی دانش.» دامبلدور اشاره میکند که گاهی اوقات «افکار و خاطرات زیادی در سر (ش) انباشته میشوند.» با قدح اندیشه، فرد به سادگی میتواند «افکار اضافی رو از سرش بیرون بیاره و توی این قدح بریزه، و سر فرصت اونارو بررسی کنه.» این وسیله نه تنها افکار و تجربیات فرد را نگهداری میکند، بلکه «وقتی (افکار) به این شکل هستن... میشه به راحتی ارتباط و پیوند میان آنها را شناسایی کرد.»(۱۹) قدح اندیشه به کاربرانش اجازه میدهد به عقب برگردند، و با نگاهی دقیقتر خودشان را مشاهده کنند تا دیدگاه جدیدی به دست آورند.
hedgehog
اما خاطره سرشتی کاملا اجتماعی دارد. در سطحی وسیعتر، خاطره صرفاً یک سری رد پا از وقایع گذشته و تجربیات فردی که در سرمان اینطرف و آنطرف میچرخانیم، نیست. خاطره همچنین، شامل تمام ردپاهای مربوط به گذشته است که از درون زبان، فرهنگ، صنایع و سازمانهای ما، به ما منتقل شدهاند. (۱۷) تمام این موارد نیز، باعث شکلگیری عادات ذهنی، فرضیات، و تجربیاتی میشوند که با استفاده از آنها جهانمان را تفسیر میکنیم، و حتا اغلب به شیوههایی که خودمان هم از آنها آگاه نیستیم، به سوی دانش و علم میرویم.
hedgehog
در پیشداوریهای ما، خاطره پیش از هرچیزی شخصیست. تجربیات گذشتهٔ شخصی ما ـ اینکه چگونه بزرگ شدیم و تحصیل کردیم، در مراحل بزرگشدن چه اتفاقاتی برای ما افتاد، چه واکنشهایی برای ما مؤثر هستند ـ آنچه بدان تبدیل شدهایم را شکل دادهاند. اینکه هرمیون برای کتابها و تحصیلات ارزش قائل است، بدون شک به واسطهٔ والدین تحصیلکردهاش چنین شده است. شیطنتهای همیشگی دوقلوهای ویزلی، و همینطور علاقهٔ شدید آقای ویزلی به سروکلهزدن با وسایل مشنگی، به نظر میرسد بر این درک رون تأثیر گذاشتهاند که قوانین برای شکستهشدن هستند و به راحتی میتوان آنها را پیچاند.
hedgehog
میتوانیم از دیدگاه گادامر با طرز فکر آگوستین ارتباط برقرار کنیم. وقتی در مورد شناختن و تفسیر واقعیت صحبت میکنیم، پیشداوریها نوعی از خاطراتی هستند که نمیتوانیم بدون آنها واقعیت را بشناسیم و تفسیر کنیم. از طریق پیشداوریها، آنچه در گذشته رخ داده، بر نوع نزدیکشدن ما بر اکنون و نوع نگاه ما به آینده تأثیر میگذارد. زمانی که دریافتیم کارکرد پیشداوریها نیز همچون خاطره است، متوجه میشویم چرا گادامر آنها را با «سنت» (tradition) متصل میکند؛ واژهای که از یک مصدر لاتین (tradere) به معنای «عبورکردن» از گذشته، به زبان انگلیسی وارد شده است.
hedgehog
سنت آگوستین فیلسوف (۳۵۴ تا ۴۳۰)، در زندگینامهاش با عنوان اعترافات، سعی میکند سرشت زمان و ارتباط زمان با خاطره را توضیح دهد. او اشاره میکند که گذشته دیگر وجود ندارد و آینده هنوز به وجود نیامده است. پس، گذشته چگونه میتواند با ما بماند؟ به علاوه، اکنون، به عنوان جایی که گذشته و آینده با هم ملاقات میکنند، خودش هیچ استمراری ندارد. پس، این چیز شبحوار و زودگذری که «زمان» میخوانیمش چیست؟(۱۵) پاسخ آگوستین این بود که زمان صرفاً در تجربیات انسانی کاملا شناخته شده است. از طریق ما، خاطرهٔ گذشته با کمک آینده، در آگاهی کنونی ما جمع میشود. نحوهٔ تجربهٔ ما از زمان «اکنون،» تابعیست از اینکه گذشته چگونه با وجود تمام الگوها و عادات بهیادماندهای که در اختیار داریم، ما را به این لحظه آورده است. این فرایند، در مقابل، به ما کمک میکند آینده را پیشبینی و به سوی آن حرکت کنیم.
hedgehog
کمک خاطرات به معناسازی
خاطره نقش مهمی در شکلگیری، توسعه، و بازسازی تمایلات و عادات ذهنی ما دارند. اگر گذشته را شخصاً یا در غالب یک فرهنگ فراموش کنیم، دانشی را از دست دادهایم که قبلا به دستش آورده بودیم، و ابزار ارزشمندی را از دست دادهایم که دانش ما میتوانست با آن رشد یابد. از اینرو، زمان میتواند دشمن فهمیدن باشد، و درهای منابع موجود در گذشته را که برای شناخت اکنون ضروری هستند به روی ما ببندد. آنچه قبلا اتفاق افتاده میتواند محو شود، و برای همیشه گم، و کاملا فراموش شود، مگر آنکه رد پای گذشته به گونهای به زمان حال وارد شود. میتوانیم این رد پاهای گذشته را به عنوان «خاطرات» بنامیم، به خصوص اگر در تجربه و هوشیاری ما ثبت شده باشند.
hedgehog
نباید خیلی به هری سخت بگیریم. او هنوز یک بچهٔ پانزدهساله است که نیات شریفی دارد. خطراتی که هری در دامشان افتاد، یادآور زمانهاییست که خود ما ـ حال چه به خاطر جوانی یا گستاخی، تنبلی یا بیپروایی ـ به یمن چشمبندهایی که دید ما را از واقعیت مسدود یا محدود کردهاند، فقط آنچه را دیدهایم که خودمان خواستهایم.
hedgehog
خطر درست فکرنکردن این است که هری، به جای آنکه به «شواهد» مخصوص مشکوک شود آنها را سریعاً باور و قابل اعتماد میداند. بیشتر اوقات، هری به جای آنکه در مورد شواهد فکر کند، در مقابل از روشهای مختلف بررسی آن چشمپوشی میکند.
hedgehog
پیشداوریها باعث شدند شخصیتها حقیقت اصلی را اشتباه تفسیر کنند، تا اینکه درد ناشی از برخورد با واقعیت آنان را به تفکر مجدد واداشت. به همین دلیل، باید به واقعیت اهمیت داد: باورهای غلط دنیا را به درستی ترسیم نمیکنند، و به همین دلیل اثبات کردهاند که نقشهای غیر قابل باور برای مسیریابی هستند.
hedgehog
در یادگاران مرگ، هرمیون گرنجر، هری، و رون ویزلی با ترسها، سوء ظنها، و تمایلاتی که به واسطهٔ قابآویز جانپیچ شدت گرفتهاند، روبهرو میشوند. آنان رفتار یکدیگر را به اشتباه برداشت میکردند تا اینکه در نهایت رون با احساس شدیدی از سوء ظن، حسادت، و درد، پا به فرار گذاشت. بهطور مشابه، شهوت خانوادهٔ مالفوی به قدرت اصیلزادگی، باعث شد تا عمق پلیدیای را که ولدمورت در آن فرو رفته بود دست کم بگیرند.
hedgehog
تجربهٔ دالی منحصربهفرد نیست اما با اینحال، تجربیات مشابهی از دیگر شخصیتهای رولینگ را نشان میدهد. خلقوخو، تمایلات، و انتظارات هری، همگی عادات فکری هری را میسازند. این رفتارهای هری را در نظر بگیرید: غضب همیشگیاش نسبت به سِوِروس اسنیپ، ترس اولیهاش از اینکه سیریوس بلک بیرون آمده تا او را بگیرد، اعتماد اشتباهش به مودی چشمدیوانهٔ قلابی، باوری که به واقعیبودن رویاهایش داشت، و اعتمادش به کتاب معجونسازی شاهزادهٔ دورگه.
این عادات، در مقابل، چشمان هری را به روی واقعیت شرایطی که در اطرافش در حال وقوع هستند میبندد. او نمیتواند ببیند خطر واقعی کجاست، چه کسی واقعاً میخواهد به او آسیب برساند، و واقعاً چه اتفاقی در حال وقوع است. او نسبت به فریبندگی و آسیبی که افسون سکتومسمپرا ممکن است وارد کند، بیتوجه است. گاهی هری با سؤالات و انتظارات اشتباه پا به دنیایش میگذارد، و در نتیجه، به پاسخهای صحیحی نمیرسد. از آنجا که ما خوانندگان نیز همان دیدگاه هری را تجربه میکنیم، ممکن است ما نیز وقایع در حال نمایش را از دیدگاهی نادرست تفسیر کنیم.
hedgehog
پیشداوریهای لجوجانهٔ دادلی سرانجام به گونهای تغییر میکند که میتواند حقیقت را دریافت و درک کند. این نگاه جدید از واقعیت و جایگاه خودش در آن، باعث میشود دادلی سرانجام شجاعت و توانایی کمککردن هری را دریابد، و به خاطر نجاتش توسط هری احساس قدردانی کند، و حتا شاید احساس تحسینی ویژه، اگر علاقه نباشد، نسبت به عضو جادوگر خانوادهاش پیدا کرده باشد.
hedgehog
حجم
۴۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
حجم
۴۶۷٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۸۰ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان