بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب ما دروغگو بودیم | صفحه ۳ | طاقچه
تصویر جلد کتاب ما دروغگو بودیم

بریده‌هایی از کتاب ما دروغگو بودیم

۳٫۷
(۲۹۴)
به خودم ثابت می‌کنم که قوی‌ام، وقتی که آن‌ها فکر می‌کنند مریض‌ام. به خودم ثابت می‌کنم که شجاع‌ام، وقتی که آن‌ها فکر می‌کنند ضعیف‌ام.
zed.mim
گت عشق من بود، اولین و تنهاترین. چطور می‌توانستم بگذارم برود؟ او کسی بود که نمی‌توانست به‌دروغ لبخندی بزند، اما اغلب اوقات لبخند به لب داشت. او مچ من را با گاز پانسمان سفید بست و باور داشت زخم‌ها نیاز به مراقبت دارند. او روی دست‌های من نوشت و از افکارم پرسید. ذهنش بی‌قرار بود، بی‌رحم بود. دیگر خدا را باور نداشت و بااین‌حال هنوز آرزو داشت که خدا به او کمک کند. و حالا، او مال من بود، گفتم نباید بگذاریم عشق‌مان تهدید شود.
fatemeh norozi
مادربزرگم، مادربزرگ من. برای ابد رفته
n re
ما قبلاً این‌جا بوده‌ایم. و همچنین هیچ‌وقت این‌جا نبوده‌ایم. برای لحظه‌ای، یا برای دقایقی، شاید هم، برای ساعت‌ها.
Gray
من جسدی زیبا هستم.
Mínas
«نمی‌تونی چیزی رو باور داشته باشی فقط چون اون بهت این‌رو می‌گه.»
shirin
از او می‌پرسم: «دل‌تون برای مادربزرگ تنگ شده؟ آخه من دلم تنگ شده. ما هیچ‌وقت در مورد اون حرف نزدیم.» می‌گوید: «بخشی از من مُرد که بهترین بخشش بود.» می‌پرسم: «این‌طور فکر می‌کنید؟» پدربزرگ می‌گوید: «همه‌ی چیزی که می‌تونم بگم همینه.»
n re
مثل یک مرد گریه کرد نه یک پسر. نه مثل این‌که سرخورده شده یا راهش را گم کرده است، بلکه مثل این‌که زندگی تلخ بود. مثل این‌که زخم‌هایش التیام پیدا نمی‌کنند. می‌خواستم آن‌ها را التیام بدهم.
fatemeh norozi
«کمی مهربون‌تر از چیزی باش که باید باشی.»
Adf Rty
او را دوست دارم اما مطمئن نیستم که از او خوشم می‌آید.
غزل
«فقط می‌خوام دردی نباشه. روزهایی که قرص‌ها تأثیری نمی‌‌ذارن. می‌خوام تموم بشه و هر کاری می‌کنم، واقعاً هر کاری، اگه مطمئن باشم جلوی درد رو می‌گیره.»
zohreh
«بخشی از من مُرد که بهترین بخشش بود.»
sogand
ممکن است این کار برای او خوب باشد.
teo;
ناراحت باش، غصه بخور… ولی به دوش نکش
Márma
اما او قدرت داردــ چون پول دارد.
Ilomilo
«کمی مهربون‌تر از چیزی باش که باید باشی.»
شهرزاد قصه گو :)
سکوت یه‌جور روکش محافظه در مقابل درد.»
Aynaz♡
چرا باید یه زن بالغ مجبور باشه از پدرش بپرسه موافق ازدواجش هست؟
zeynabour
اما چطور می‌توانم او را ببخشم درحالی‌که حتا نمی‌دانم دقیقاً با من چه کرده است؟
محمد،؛،
مثل این‌که زندگی تلخ بود. مثل این‌که زخم‌هایش التیام پیدا نمی‌کنند.
Mínas

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱٫۱ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۵۵,۰۰۰
۱۶,۵۰۰
۷۰%
تومان