آدم وقتی عاشق است، همواره با فریبدادن خود آغاز و با فریب دادن دیگران ماجرا را به پایان میرساند. این همان چیزی است که دنیا به آن ماجرای عاشقانه میگوید.
محمد فلیحی
در دنیای معمولی واقعیتها، اشخاص دیوسرشت مجازات نمیشدند و افراد خوب هم پاداشی نمیگرفتند. پیروزی به نیرومندان داده میشد و شکست به ناتوانان تحمیل میشد.
Afshin
هدفِ زندگی بهبود بخشیدن به خود است. بازشناسی طبیعت خویش ـ برای همین ما اینجا هستیم. امروزه همه از خودشان میترسند. فراموش کردهاند که والاترین خویشکاری، کاروتکلیفی است که هر کس به خودش مدیون است. البته، همهٔ مردمان، نیکخواهند. به گرسنهگان خوراک میدهند و بر تن گدایان لباس میکنند. اما جان خودشان از گرسنگی در حال مرگ و برهنه است. شهامت از نژاد ما رخت بربسته است. شاید هم هیچوقت بهواقع آن را نداشتهایم. دهشت از جامعه، که بنیان اخلاق است و دهشت از خداوند که رازِ ادیان است ـ دو چیزی است که بر ما استیلا دارد. و با این حال
شاهین صفری
زشتها و ابلهها بیشترین لذت را در جهان میبرند. میتوانند راحت بنشینند و با چشمانی خیره، بازی را تماشا کنند. اگر چیزی از پیروزی نمیدانند، دستکم دانش و شناخت شکست هم بر آنها بخشوده شده است. آنها به شیوهای زندگی میکنند که همه باید زندگی کنند، بدون هیچ دغدغهای، بیتفاوت و بدون ناآرامی. آنها نه باعث بدبختی کسی میشوند و نه هیچ دست بیگانهای میتواند آنها را به بدبختی بکشاند. جاه، مقام و ثروت تو هاری، هوش و مغز من به شکلی که هستند، هنرم ـ هر ارزشی که داشته باشد، ظاهر زیبای دوریان گری ـ ما همه از خوبیهایی که به ما داده شده، رنج میبریم، رنجی وحشتناک.»
شاهین صفری
گونهای عشرتطلبی در ملامت و سرزنش خود نهفته است. وقتی خودمان را سرزنش میکنیم، احساس میکنیم هیچکس دیگری حق ندارد ما را سرزنش کند. این اعتراف است و نه کشیش، که ما را میآمرزد.
Sayeh
اگر نمیترسیدیم کسی چیزهایی را که دور میریزیم بردارد، حاضر بودیم خیلی چیزها دور بریزیم.
Sayeh