بریدههایی از کتاب پنج نفری که در بهشت ملاقات میکنید
۴٫۳
(۱۱۰)
میگویند عشق را پیدا میکنند، انگار چیزی است که پشت سنگ پنهان باشد.
lili
کاپیتان لبخند زد: «سرباز، برای همین هم هست که به اینجا میایم. بهشت همینه. اینجا معنای دیروزهاتو درک میکنی.»
آلیس در سرزمین نجایب
مرگ فقط دیگران نمیبره فقط بعضی ها رو جا میذاره و
Mary
گفت. «چیزهای که قبل از تولد تو اتفاق میافته، بر زندگی تو تاثیر میگذاره. و مردم قبل از تو هم روی تو تاثیر میگذاره.
«هر روز از مکان هایی میگذریم که اگر بخاطر افراد قبل ما نبود از اونجا نمیگذشتیم. محل کار ما، جایی که وقت زیادی رو در اونجا صرف کردیم، اغلب تصور میکنیم اون مکان ها با ورود ما آغاز شده. اما این درست نیست.»
melik
گاهی وقتا وقتی چیز ارزشمندی رو فدا میکنی، در واقع اونو از دست نمیدی. فقط اونو به کسی دیگه میبخشی.»
lonelyhera
«مرگ پایان همه چیز نیست اما ما فکر میکنیم هست. آنچه روی زمین اتفاق میافته فقط شروعه.»
ادی سردرگم شد.
lonelyhera
هرچند غم انگیزه اما باعث غرورم شد. وقتی مطرود باشی، حتی پرتاب یه سنگ هم به تو میتونه باعث خوشحالیت بشه.
pejman
داشتن خشم، مثل سَم میمونه. آدم رو از درون از بین میبره. تصور میکنیم نفرت سلاحی است که با اون به شخص آزار دهنده حمله میکنیم. اما نفرت شمشیر دو لبه است. هر آسیبی که با اون بزنیم، به خودمون زدیم.
eli
گفت: «تو خیلی زود رفتی.»
- «از دستم عصبانی بودی.»
- «نه»
چشمان مارگریت برق زد.
«خیلی خب، آره»
مارگریت گفت: «برای همهٔ اینها دلیلی وجود داشت.»
- «چه دلیلی؟ چه دلیلی میتونست وجود داشته باشه؟ تو مُردی. فقط چهل و هفت سالت بود. تو بهترین آدمی بودی که هر دوی ما میشناختیم، و تو مُردی و همه چیز رو از دست دادی. و منم همه چیز از دست دادم. من تنها زنی رو که عاشقش بودم از دست دادم.»
مارگریت دستهایش را گرفت. «نه، از دست ندادی. من اینجا بودم. و تو به هرحال عاشقم بودی. ادی، عشق از دست رفته باز هم عشق است. فقط شکلش عوض میشه، همین. نمیتونی لبخندش رو ببینی، یا براش غذا بیاری، یا موهایش رو نوازش کنی، یا باهاش برقصی. اما وقتی اون حسها ضعیف میشه، حس دیگری قوی میشه. خاطره. خاطره شریک تو میشه. اون رو پرورش میدی. نگهش میداری و باهاش میرقصی. زندگی تمام میشه، اما عشق نه.»
𝐌𝐚𝐡𝐝𝐢𝐞𝐡
هر پایانی، خود میتواند یک آغاز باشد و تنها در آن لحظه، ممکن است متوجه آن نشویم.
nazila
«غمگینم، چون کاری با زندگیم نکردم. هیچ بودم. هیچ کاری رو به انجام نرسوندم. بازنده بودم. حس میکردم قرار نبود که اونجا باشم.»
Mina.Hp
«مرگ پایان همه چیز نیست اما ما فکر میکنیم هست. آنچه روی زمین اتفاق میافته فقط شروعه.»
Mina.Hp
رفتارها همیشه اون طوری نیستن که به نظر میان.
.ً..
«نکته همینه. گاهی وقتا وقتی چیز ارزشمندی رو فدا میکنی، در واقع اونو از دست نمیدی. فقط اونو به کسی دیگه میبخشی.»
.ً..
«مرگ پایان همه چیز نیست اما ما فکر میکنیم هست. آنچه روی زمین اتفاق میافته فقط شروعه.»
Dela
«مرگ پایان همه چیز نیست اما ما فکر میکنیم هست. آنچه روی زمین اتفاق میافته فقط شروعه.»
pinkviolet
میگویند عشق را پیدا میکنند، انگار چیزی است که پشت سنگ پنهان باشد. اما عشق شکلهای بسیاری دارد و هرگز برای هیچ مرد و زنی یکسان نیست. پس آدمها عشق خاصی را پیدا میکنند.
ladan ch
ادی، عشق از دست رفته باز هم عشق است. فقط شکلش عوض میشه، همین. نمیتونی لبخندش رو ببینی، یا براش غذا بیاری، یا موهایش رو نوازش کنی، یا باهاش برقصی. اما وقتی اون حسها ضعیف میشه، حس دیگری قوی میشه. خاطره. خاطره شریک تو میشه. اون رو پرورش میدی. نگهش میداری و باهاش میرقصی. زندگی تمام میشه، اما عشق نه.»
Sophie
در هر زندگی، تصویری از عشق واقعی وجود دارد.
2018
بزرگترین هدیهای که خدا میتونه بهت بده اینه: درک آنچه در زندگیات گذشته. تا برات قابل توجیه بشه. این همون آرامشیه که دنبالش بودی.»
سارا خانم
حجم
۱۳۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱۳۴٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۹,۵۰۰۵۰%
تومان